تبیان، دستیار زندگی
نقطة پیوند دو انقلاب حسینی و مهدوی را می بایست در اهداف مشترک آن ها یافت که همانا، سه هدف عمدة «آگاهی»، «آزادی» و «عدالت» هستند. تا نهایتا عصر ظهور، عصر تجلی جمال حقیقت هستی در آینة عالم امکان و نورافکنیِ ولی الله اعظم بر تمامی جهانیان می شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اهداف مشترک قیام حسین و مهدی علیهماالسلام

نقطه پیوند دو انقلاب حسینی و مهدوی را می بایست در اهداف مشترک آن ها یافت که همانا، سه هدف عمدة «آگاهی»، «آزادی» و «عدالت» هستند. تا نهایتا عصر ظهور، عصر تجلی جمال حقیقت هستی در آینه عالم امکان و نورافکنیِ ولی الله اعظم بر تمامی جهانیان می شود.

فرآوری: م. احمدیزاده - بخش مهدویت تبیان
قیام حسین

در حقیقت، تمام انقلاب هایی که بر اساس فطرت شکل گرفته اند، در پی تحقق و رسیدن به این سه هدف بوده اند؛ به این معنا که تمامی انقلاب ها در وهله نخست، بر مبنای کسب آگاهی و شناخت حقیقت و نیز وصول و دستیابی به آن شکل می گیرد. در مرتبه دوم، انقلابیون که غالباً با نظام های طاغوتی رو به رو هستند می کوشند تا خود را از سلطه کسانی که هیچگونه حقی در حاکمیت بر انسانها و جوامع ندارند، رهایی بخشند و در نهایت، برای تحقق عدالت در متن جامعه تلاش می کنند. عدالت، گمشده همیشگی انسانِ آرزومند کمال است که این کمال، به ویژه در حوزه مسایل اجتماعی، خواسته انسان و آرزوی دیرین اوست. نقطه پیوند انقلاب حسینی و انقلاب مهدوی را می بایست در سه مفهوم «آگاهی»، «آزادی» و «عدالت» جست.

آگاهی

آن زمانی که قرآن را تابع آراء و اندیشه های خود ساخته باشند فعالیت امام برای احیاء قرآن و آوردن آراء وافکار و اندیشه ها حول محور قرآن یک فعالیت اساسی است، حضرت قرآن فراموش شده و مهجور مانده را احیاء می کند

انقلاب حسینی به جهت احیای آگاهی و بصیرت هایی که از سوی خلفای جور ، سلب یا منحرف شده بود، به پا شد. عاشورا، تلاشی برای نجات و رهایی امت اسلام از حیرتِ گمراهی و جهلی بود که در طول نیم قرن بدان دچار شده بودند؛ چرا که پس از وفات پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله جامعه، به واسطه کنار گذاشتن ولایت و عمل نکردن به وصیت رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم دچار ارتجاع و بازگشت به دوران جهالت خود شده بود؛ همه اعتقادات پیشین خود را فراموش کرده بود؛ حقایق و محتوای اصلی اسلام را از یاد برده بود و به جای حق، به باطل گرایش یافته بود. در این شرایط بود که امام حسین علیه السلام قیام نمود تا ضمن تبیین حق از باطل، حقیقت را زنده و آگاهی جامعه را نسبت به آن تجدید نماید.
حکومتی که امام مهدی عجل الله تعالی فرجه براساس قرآن کریم بنا می دارد همه قوانین، نظامات، برنامه ها و فعالیت ها حول محور قرآن می باشد. برای تحقق این مهم امام به احیاء قرآن و هدایت آراء و اندیشه ها به سمت قرآن می پردازد.

امام علی علیه السلام در ارتباط با احیاء گری قرآن توسط امام مهدی عجل الله تعالی فرجه و نقشی که این احیاءگری در حکومت قرآنی جامعه عصر ظهور دارد، فرموده اند: «یعطف الهوی علی الهدی اذا عطفوا الهدی علی الهوی و یعطف الرأی علی القرآن اذا عطفوا القرآن علی الرأی» (نهج البلاغه، خطبه 138) امام مهدی  عجل الله تعالی فرجه هواهای نفسانی را به متابعت هدایت الهی باز می گرداند، در روزگاری که هدایت الهی را به متابعت هواهای نفسانی درآورده باشند و آراء و اندیشه ها را تابع قرآن می گرداند. آن زمانی که قرآن را تابع آراء و اندیشه های خود ساخته باشند فعالیت امام برای احیاء قرآن و آوردن آراء وافکار و اندیشه ها حول محور قرآن یک فعالیت اساسی است، حضرت قرآن فراموش شده و مهجور مانده را احیاء می کند و قرآن، حیات خویش را در متن جامعه باز می یابد و همگان منطبق با آن فعالیت ها، برنامه های خود را تنظیم می کنند.

آزادی

دومین هدف قیام حسینی، آزادی انسان بود. لازم به تذکر است که انسان، دو نوع اسارت دارد: اسارت درون و اسارت بیرون. اسارت درونی انسان، در واقع، حالت سرسپردگی وی در مقابل تمایلات سیری ناپذیر نفس است. این اسارت، دو نوع ظهور خواهد داشت؛ گاه، به صورت استکبار و گاه، به صورت عصیان و گناه. انسانی که اسیر نفس است، انسانی عصیانگر خواهد بود و این عصیان و طغیان، وی را در اجتماع، به انسانی فاسد تبدیل خواهد کرد که اگر به قدرتی دست یابد، همة جامعه را به اسارت خواهد کشاند و آزادی مردمان را سلب خواهد کرد. از این رو می توان گفت که در حقیقت، اسارت باطنی، منشأ و مسبب اسارت ظاهری است و برای رهایی از اسارت ظاهری، می بایست ابتدا زمینه های اسارت باطنی را از میان برداشت. قیام امام حسین علیه السلام نیز در روز عاشورا، از یک سو به جهت زدودن رذائل اخلاقی و نفسانی از متن جامعه و از سوی دیگر، برای آزادی امت از اسارت حکومت یزید بود.

بدهکاری نمی ماند جز اینکه بدهی او پرداخت می شود . مظلمه و حقی بر گردن کسی نمی ماند ،جز اینکه به صاحب حق باز گردانده می شود . کسی کشته نمی شود مگر اینکه دیه آن را می پردازد . و تنی به قتل نمی رسد مگر اینکه بدهیهای او را می پردازد

در دوران مهدی عجل الله تعالی فرجه عصر رنج هاى بیهوده و بیگارى ها و بردگى ها هم به پایان خواهد رسید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: به دست مهدی علیه السلام بندهای بردگی از گردن شما همه گشوده می گردد (بحار الانوار ج 51 ص57) انسانهای قرن ما، بردگانی به ظاهر آزادند. ذوق ، هنر ، اندیشه و ابتکارشان همه کانالیزه شده و هدایت شده است . مجموعه این بندها و شبکه های پیچیده بر سر راه انسان او را از گوهر اصلی و ماهیت انسانی خویش تهی ساخته است، آزاد شدن از این نوع بردگی ، به معنای آزادی همه استعدادها و خلاقیت ها و نیروهای نهفته انسانی است. و این آزادی است که در پرتو عدالت واقعی مهدوی علیه السلام تحقق می پذیرد، و ذلت و اسارت کلی انسان که در سایه نظام های ستم بنیاد بر بشریت تحمل شده بود ، ره نیستی در پیش می گیرد. (عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام ص55)

عدالت

سومین هدف قیام امام حسین علیه السلام که آرمان تمامی پیامبران و امامان نیز محسوب می شود، برقراری عدالت بوده است. تمامی انبیاء و اوصیای ایشان، مظهر والای عدالت بودند و در صورت دست یابی به قدرت، حکومت آنان نیز تجلی و مظهر عدالت خداوند بود. بر همین اساس، امام حسین علیه السلام نیز در پی ایجاد حکومتی عدالت محور، قیام کرد.
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه هر نوع طبقه سازی و پدید آمدن برتری های طبقاتی را محو می کنند و عواملی که جامعه ها را به طبقات گوناگون اقتصادی (اشراف سرمایه داران و بینوایان) و سیاسی (طبقه حاکم و فرمانفرما و طبقه محکوم و فرمانبر) و نظامی (طبقه قدرتمند و مسلح به ابزار و طبقه فاقد ابزار نظامی) و فرهنگی (طبقه دانشمند و متفکر و شاعر و هنرمند و ... و طبقه بیسواد و ناآگاه و ... ) ، تقسیم می کند را از میان برمی دارند تا همه مردم بر اصل عدل و معیار و میزان عدالت در کنار هم و با حقوقی مساوی زندگی کنند. انسانها به شخصیت و ارزش واقعی خویش می رسند، و بند ذلت و بردگی از همه برداشته می شود.
آنچه از روایات بر می آید، این است که عدالت آن حضرت عمومی و شامل همه مردم است. امام علی علیه السلام می فرمایند: در توصیف عدالت فراگیر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه برده ای نمی ماند مگر اینکه [امام] او را می خرد و آزاد می کند و بدهکاری نمی ماند جز اینکه بدهی او پرداخت می شود . مظلمه و حقی بر گردن کسی نمی ماند، جز اینکه به صاحب حق باز گردانده می شود. کسی کشته نمی شود مگر اینکه دیه آن را می پردازد . و تنی به قتل نمی رسد مگر اینکه بدهی های او را می پردازد و خانواده اش را چون دیگر افراد جامعه اداره می کند. (با این روشها) زمین را از داد آکنده گرداند، پس از آنکه از بیداد و ستم آکنده باشد. (بحارالانوار ج 52 ص 224و 225)

این سه هدف، در قیام مهدوی نیز دخیل خواهند بود. یعنی در وهله نخست بکوشند تا آگاهی را بر پایه معرفت دینی به درستی، تفسیر و تعبیر کنند. چرا که معرفت و آگاهی واقعی، همان «معرفت الله» است که ریشه در فطرت الهی دارد. در قدم دوم نیز می بایست از بندهای اسارت درونی و حاکمیت طاغوت، رهایی یافت؛ زیرا حاکمیت طاغوت، ضدّ حاکمیت حق است. هنگامی که انسان، رنگ خدایی گرفت و از هرگونه شرک، خالص شد، لاجرم، عدالت محور و عدالتخواه می شود. از این رو، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز به دنبال تحقق عدالت است. عصر ظهور، عصر تجلی جمال حقیقت هستی در آینه عالم امکان و نورافکنیِ ولی الله اعظم بر تمامی جهانیان است.

خلاصه سخن:

منتظران نیز مانند انقلاب حسینی در وهله نخست بکوشند تا آگاهی را بر پایه معرفت دینی به درستی، تفسیر و تعبیر کنند. در قدم دوم نیز می بایست از بندهای اسارت درونی و حاکمیت طاغوت، رهایی یافت؛ زیرا حاکمیت طاغوت، ضدّ حاکمیت حق است. لاجرم، عدالت محور و عدالتخواه می شود. از این رو، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز به دنبال تحقق عدالت است.


منبع:
اهداف انقلاب حسینی و انقلاب مهدوی، سید معزالدین حسینی
احیاء قرآن کریم برنامه دولت امام مهدی علیه السلام، سیدمحمدرضا علاءالدین
نمای عدالت در حکومت مهدوی، به نقل از جهان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.