تبیان، دستیار زندگی
در یک شب پرستاره که مهتاب مثل هرشب زیبا و پرنور می درخشید ، ماهی کوچولو تو حوض حیاط دلش گرفته بود...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ماهی و حوض کوچک

در یک شب پرستاره که مهتاب مثل هرشب زیبا و پرنور می درخشید، ماهی کوچولو تو حوض حیاط دلش گرفته بود.

ماهی و حوض کوچک

مهتاب در آسمان اگر دوستانی مثل ستاره های بزرگ و کوچک داشت اما ماهی قصه ما مدت های زیادی بود که تنها زندگی می کرد.

یک روز غروب ، که خورشید خانم رفت و مهتاب به آسمان آمد، 

ماهی کوچولو تو حوض آب چرخی زد و آمد کنار لبه حوض ایستاد.سرش را به سمت آسمان بالا گرفت و گفت:

مهتاب خانم ! صدای منو می شنوی؟ من می خوام بیام پیشت. پیش تو و ستاره ها. از تنهایی خسته شدم. می خوام با شما دوست باشم."

اما ماهی جون که جوابی نشنید یک قطره اشک از چشمانش جاری شد و ادامه داد:
"نمیدونم صدام و میشنوی یا نه ،اما می دونم نمیخوای با من دوست بشی"


ماهی کوچولو از روی ناراحتی توی حوض آب چندبار بالا و پایین رفت.
یک دفعه نسیم ملایمی شروع به وزیدن کرد.


خنکی نسیم دل ماهی جون رو شاد کرد و دوباره اومد لبه حوض و با صدای بلندی گفت:
"آهای نسیم جون! تو که به من خنکی بخشیدی میای با من دوست بشی؟
"

ماهی چون جوابی نشنید اما بیکار هم ننشست.

ماهی و حوض کوچک


رفت این ور حوض، اون ور حوض.  دوباره سوالش را تکرار کرد تا این که جواب نشنید و خسته شد و با ریختن یک قطره اشک دیگه رفت تو آب شیرجه زد. 

از ناراحتی داشت خوابش می برد که یک دفعه دید یک قاصدک سفید و ناز آمد نشست لبه حوض.

ماهی کوچولو همین که اونو دید از خوشحالی آمد روی آب و رفت پیش قاصدک و گفت:

"تو اومدی با من دوست بشی که من دیگه تنها نمونم ؟"


قاصدک لبخندی زد و گفت:
"تو تنها نبودی. ماه بود.ستاره ها و نسیم"


ماهی جون پرسید:
"چه طور ممکنه؟ اون ها حتی سوالات من و جواب نمی دادن و به حرفام گوش نمی دادن"


همین موقع مهتاب خانم از آسمان با لبخند جواب داد: 

"من همیشه دوست تو بودم و از همین بالا به همراه ستاره ها مراقبت بودم.

وقتی با من درد دل کردی من هم به نسیم که اون دوردست ها بود گفتم بیاد کنار تو  و تو رو آروم کنه و با خودش برات هدیه بیاره.
اون هم اومد و واسه تو قاصدک جون رو هدیه آورد. 

حالا  من ،ستاره ها، نسیم و قاصدک کنار تو هستیم و برای همیشه به هم دیگه محبت هدیه می دهیم."

ماهی کوچولو این بار هم گریه کرد اما قطره اشکی از خوش حالی و دانست دوستان خوب همیشه کنار هم هستند و ناراحتی های هم دیگر را از بین می برند.

کانال کودک و نوجوان تبیان

koodak@tebyan.com
شهرزاد فراهانی- نویسنده: مریم امیری پارسا

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.