تبیان، دستیار زندگی
در مباحث مطرح شده علل ترس از مرگ و خطا و غفلت ما از این امر مهم بیان شد؛ اما به راستی مرگ چیست؟ چگونه مرگ را بشناسیم که آن را آخر زندگی ندانیم؟ آیا مرجعی والاتر و کامل تر از اسلام در این امر برای ما راهگشاست؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بررسی مفهوم مرگ در واقعه عاشورا (2)

واقعه ی عاشورا ، با همه ی بزرگی مصیبت و بی هماوردی فجایعی که بر بزرگترین انسانهای تاریخ داشت، درسهای فراوانی دارد. توجه به این مسئله که در کنار شور حسینی نباید شعور حسینی فراموش شود و از قطره قطره اشکهایی که بر اباعبدالله (علیه السلام) ریخته می شود باید درس گرفت و در زندگی به کار بست، خود از درسهای عاشوراست. در میان معاصرین یکی از بزرگترین اندیشمندانی که توجه ویژه ای به این مسئله داشته اند مرحوم علامه محمدتقی جعفری(ره) بودند که مجموع سخنرانی ها و مطالب ایشان در این خصوص در کتاب "حسین، شهید فرهنگ پیشرو انسانیت" منتشر شده است. به لطف خدا بعضی از مطالب ایشان در ایام محرم باز نشر خواهد شد که بیست و سومین قسمت آن را در ادامه می خوانید...

فرآوری: محدثه السادات حسینی - بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
م

در مباحث مطرح شده علل ترس از مرگ و خطا و غفلت ما از این امر مهم بیان شد؛ اما به راستی مرگ چیست؟ چگونه مرگ را بشناسیم که آن را آخر زندگی ندانیم؟ آیا مرجعی والاتر و کامل تر از اسلام در این امر برای ما راهگشاست؟

انبیاء و اولیاء و ائمه اطهار(علیهم السلام) حیات و موت را به معنای واقعی آن آموختند و زیباترین تصاویر را از مرگ در عرصه هستی نمایان ساختند. پس دین بزرگ ترین راهنمای ما در این امر است.

منطق اسلام درباره مرگ

تمام تلاش دین مبین اسلام بر این است که معنای حیات را به انسان بفهماند. اگر او این معنا را درک کند معنای مرگ را نیز فهمیده است. زمانی که روشنایی برای انسان قابل فهم شود ظلمت را نیز درک خواهد نمود چرا که عدم روشنایی، ظلمت و تاریکی است. زندگی و مرگ نیز چنین است. انسانی که حیات را بشناسد برای آخرت خود برنامه ریزی می کند. چون می داند تمام هدف آفرینش در جهان مادی خلاصه نمی شود و او با نتیجه اعمال خود کار داشته و همین نتیجه در جهان آخرت همراه اوست. پس در هر لحظه خدا را در نظر داشته و پای خویش را از حدودی که خدا برای او تعیین نموده فراتر نمی گذارد. چنین انسانی مرگ را پل ارتباطی دنیای مادی و آخرت می داند. او می داند مسئله مهم، وقایع این سر پل و آن سر پل است و مرگ صرفاً او را از این جهان به جهان ابدی منتقل می کند. اگر بشر درک کند که دروغ ترس دارد نه مرگ، تعدی زانو لرزیدن دارد نه مرگ، ظلم هراس دارد نه مرگ، آنگاه دیدگاه او نسبت به مرگ تغییر خواهد کرد.
اگر انسان بداند حیات فقط در این جهان نیست و او سزای کوچک ترین اعمال خود را نیز می بیند، در این زندگی بر اساس دین رفتار نموده و مرگ را گذری از این جهان به منزلگاه ابدی خود می داند و به علت دین داری و پرهیزکاری از مرگ هراسی نداشته بلکه به آن مشتاق است چراکه می داند این جهان فانی و آخرت جاودان است. این دیدگاه در وجود آدمی او را به جایی می رساند که پیشوایی همچون علی ابن ابی طالب (علیه السلام) با آن جایگاه والا و شخصیت تکامل یافته چنین می فرماید: «سوگند به خدا انس فرزند ابی طالب با مرگ بیش از انس کودک شیرخوار است با سینه مادرش»

مرگ حسینی

امام حسین (علیه السلام) معنای مرگ را به درستی درک کرده بودند. درواقع امام معنای صحیح حیات را می دانستند. ایشان می دانستند زندگی بی هدف و پوچ نیست و همین علم و آگاهی در ایشان اراده حرکت و تلاش در مسیر هدف حیات را به وجود آورده بود و درراه وصول به این هدف هر سختی را به جان می خریدند. همین مسئله موجب شد که امام مرگ را در مقابل زندگی با ستمکاران جز سعادت نبینند.
یزید غرق در مادیات بود. آیا امام در حالی که این حقارت و پستی را به چشم خود می دیدند باید با او همراه می شدند و بیعت می کردند؟

در مباحث مطرح شده علل ترس از مرگ و خطا و غفلت ما از این امر مهم بیان شد؛ اما به راستی مرگ چیست؟ چگونه مرگ را بشناسیم که آن را آخر زندگی ندانیم؟ آیا مرجعی والاتر و کامل تر از اسلام در این امر برای ما راهگشاست؟

اما نه به کهولت سن رسیده بودند که بتوان گفت از زندگی چشم پوشی کرده بودند و نه از حیات دل کنده بودند. ایشان فرزند شیرخوار داشتند و امید در وجودشان موج می زد. مردم در جامعه آن روز امام را به عنوان بزرگ ترین شخصیت اسلام پذیرفته بودند. به گونه ای که حتی دشمنان بر این امر اذعان داشتند و این مسئله نشان از جایگاه اجتماعی والای امام دارد. اگر ایشان کمی از موضع خود کوتاه می آمدند و بر یزید سخت نمی گرفتند، هم به جایگاه اجتماعی شان لطمه ای وارد نمی شد و هم در میان اعضا خانواده خود به زندگی ادامه می دادند و قطعاً یزید امام را از مال و مقام دنیا بی نیاز می کرد؛ اما آیا همه این ها کفایت می کرد؟ آنگاه امام چگونه باید در پیشگاه خدا حاضر می شد؟ هرگز! مگر می شود فردی حیات و مرگ را به درستی درک کند آنگاه به فکر دنیا مادی و لذایذ خود باشد؟!
امام حسین (علیه السلام) با داشتن بهترین امتیازات اجتماعی و خانوادگی در پی دنیا نبودند. حتی هدف ایشان از قیام زنده نگه داشتن نام خود نیز نبود. هدف امام رضای خدا بود که در مقابل ظلم و فساد ایستادگی کرده و مرگ را باجان و دل پذیرفتند.
شهادت امام باعظمت ترین شهادتی است که تاریخ به خود دیده است. چراکه ایشان با شناخت تمام ابعاد و امتیازات زندگی و توانایی برخورداری از این امتیازات و باهدفی الهی دست از این زندگی کشیدند.
صلی الله علیک یا اباعبدالله....   جانمان فدای انسانیت تو پسر فاطمه
شناخت و درک وقایع عاشورا، بزرگ ترین راهنمای ما در برخورداری از حیات و ارزش های انسانی است و قدم اصلی در بهره مندی از این اصول آگاهی نسبت به این دو مسئله مهم یعنی حیات و مرگ است. قطعاً ما نمی توانیم حیات و مرگ را همچون امام حسین (علیه السلام) ویارانشان درک کنیم. این امر بسیار دشوار است؛ اما هدف ما از پرداختن به این مباحث این است که آن قدر از حیات و مرگ حسینی دور نباشیم که غرق در رفع نیازهای مادی خود بوده و از اصل حیات غافل شویم.
پروردگارا! تو را به حسین ات قسم می دهیم، حیات و موت را از دیدگاه حسین بر ما روشن فرما. امین.


منبع:
امام حسین شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، علامه محمدتقی جعفری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.