دلایل وقوع زلزله چیست؟
در طول تاریخ ، زندگی طبیعی بشر دستخوش حوادث غیر قابل پیش بینی قرار گرفته به طوری که مشکلات فراوان و گاهی غیر قابل جبران و ویران کننده هستند مثل زلزله، سیل، سونامی، تولد کودکان معلول و حوادثی از این قبیل .
اما در برخی کشورها که با ریشترهای بیشتری زلزله می آید هیچ اتفاقی نمی افتد و تقریبا کشته ای هم نمی دهد آیا این هم بلاست؟ یا در کشور خودمان می بینیم آن بخش هایی که ساختمانها قویتر و محکم تر ساخته شده، کمتر آسیب دیدند تا جاهای قدیمی که سازه های ضعیفی داشتند. چگونه این مسائل قابل جمع هستند؟
آیا می توان علت این مشکلات را عدم یشرفتهای علمی بشر دانست ؟ و آیا بشر توانسته چگونگی این حوادث را بفهمد ؟
شکی نیست بخش عمده ای از علم بشر در سایه کشف علل این حوادث پیشرفت کرده و کسی منکر آن نیست. اما نتوانسته مکانیزم آن حوادث را دقیقاً بفهمد اما اصلش مورد تردید نیست. منتها اگر کسی تصور بکند که علت همین است و جز این نیست اشتباه می کند.
علت های دیگری هم وجود دارد. این جور نیست که پدیده ها فقط معلول علت های طبیعی باشند و علت فقط منحصر به علت های طبیعی نیست. حقیقت این است که که گناه هم در نظام علّی و معلولی جای خودش را دارد.
نظام عالم یک نظام ذاتی است. نظام، نظام علّی و معلولی است. طبیعی است که هر حادثه ای از جمله زلزله هم علت دارد و علت ها را می شود کشف و بررسی کرد. چون این نظام، نظام علی است ، ما مکلفیم که این نظام را بشناسیم و بر اساس آن معرفت ، خود و زندگیمان را تنظیم بکنیم.
اما اگر بگوییم علت وقوع زلزله این است و جز این نیست. آن وقت دهها سوال دیگر مطرح می شود، مثلا چرا اینجا؟ چرا این مردم ؟ و چراهای دیگر.
یکی از دلایل برای این است که بشر از خواب بیدار بشود و دست به تلاش علمی بزند. اما مهم تر از این که بشر از خواب بیدار بشود آن است که مسیر استکمال خود را نگاه بکند. یعنی اگر از ما بپرسند که آیا فایده ای برای این تلاش های علمی به خاطر این بلا به دست می آید بیشتر است یا فایده ای که باعث تضرع ، ابتهال و دعا می شود؟
می گوئیم این دو اصلاً قابل مقایسه نیستند. اگر به دومی نمره صد بدهیم باید به اولی نمره یک بدهیم. قبول داریم که زلزله باعث می شود که بشر دنبال کشف و فهم این دانش برود که چرا زلزله واقع می شود؟ چرا زمین چند لایه ایست؟ و هر لایه چه کاری می کند؟ و این که بدانیم اگر زلزله رخ ندهد چه حوادثی در زمین پیش می آید ، از فوائد زلزله است.
اما این فایده در مقابل اینکه انسان به خاطر زلزله دست از گناه می کشد اصلاً قابل مقایسه نیست. اگر فقط اولی را ببینیم و توجه کنیم و به دومی بی توجه باشیم عاقلانه نیست.
ما تکلیف داریم که وظیفه خود را انجام بدهیم. ساختمانی که می سازیم آخرین نکات علمی ، آخرین نکات مهندسی را در ساختن آن به کار بگیریم. تردیدی نیست این تکلیف است و اگر کسی این تکلیف را انجام ندهد مقصر است.
وظیفه ما در مقابل قضا و قدر
همانطور که گفتیم نظام، نظام علت و معلول است اگر ما علت ها را از بین بردیم خود به خود معلول ها از بین می رود. علت کشته شدن ، زیرآوار ماندن است. اگر ما کاری کردیم که آوار نباشد مخالف قضا و قدر و مخالف اراده خدا نیست.
امام علی (علیه السلام) زیر دیوار نشسته بودند دیوار در حال ریختن بود بلند شدند و رفتند جای دیگری نشستند. شخصی که این صحنه را دید اعتراض کرد گفت: از قضای خدا فرار می کنی؟ حضرت فرمود: از یک قضای الهی به قضای دیگرش پناه می برم .
نظام عالم یک نظام ذاتی است. نظام، نظام علّی و معلولی است. طبیعی است که هر حادثه ای از جمله زلزله هم علت دارد و علت ها را می شود کشف و بررسی کرد. چون این نظام، نظام علی است ، ما مکلفیم که این نظام را بشناسیم و بر اساس آن معرفت ، خود و زندگیمان را تنظیم بکنیم.
یک قضای الهی این است که ما ساختمان را سست بسازیم که با آمدن زلزله خراب بشود و عده زیادی بمیرند. یک قضای الهی هم این است که ساختمان را درست و مستحکم بسازیم که اگر زلزله آمد کسی نمیرد. هر دو مطابق مقررات الهی و نظام علّی و معلولی عالم است.
اما آیا این است و جز این نیست؟ یعنی علت منحصر به همین است؟ پاسخ منفی است. اما سخن ما این است که علت های دیگری هم وجود دارد. این جور نیست که پدیده ها فقط معلول علت های طبیعی باشند و علت فقط منحصر به علت های طبیعی نیست. حقیقت این است که گناه هم در نظام علّی و معلولی جای خودش را دارد.
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود: " من یموت بالذنوب اکثر ممّن یموت بالآجال و من یعیش بالاحسان اکثر ممّن یعیش بآلأعمار" کسانی که با تیغ گناه کشته می شوند بیشتر از کسانی هستند که با تیغ اجل کشته می شوند و عمرشان تمام شده باید بمیرند. و کسانی که سر سفره احسان خویش زندگی می کنند و عمر می گذرانند بیشتر از کسانی هستند که از عمر خود استفاده می کنند.
علت ها را فقط محدود به علل مادی و عوامل مادی نگیریم زیرا در ورای علت های مادی علل دیگری از جمله گناه ، احسان ، صله رحم و چیزهایی از این قبیل وجود دارد.
افراد مومن منکر این مطلب نیستند که تمام قضایایی که روی کره زمین اتفاق می افتد یک توجیه طبیعی دارد و از نظر علمی کاملاً قابل تبیین است ولی آنها چند لایه به موضوع نگاه می کنند. مثلاً کسی که دعا می کند باران بیاید. این باران آمدن و ابر تشکیل شدن اگر پیگیری شود علت طبیعی دارد ولی از جهت دیگر خود این دعا هم تأثیر دارد اما چه جور تأثیر دارد نمی توان تبیین علمی کرد.
خلاصه سخن
عالم از یک نظام واحد علت و معلول پیروی می کند که تنها مربوط به پدیده های مادی نیست بلکه مسایل غیر مادی را هم در بر می گیرد. زلزله نیز یکی از وقایع موجود در عالم است که از این نظام تبعیت می کند .
منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی موجود در سایت رادیو معارف