تبیان، دستیار زندگی
اینکه چرا انسان دارای اختیار هست باید گفت انسان به طور وجدانی می تواند حرکت های اختیاری خود را از حرکت های غیراختیاری خودش تفکیک کند و به وضوح بگوید که این حرکت من اختیاری بود و این حرکت غیراختیاری بود. زمانی که انسان دستش را دراز می کند که یک ظرف را بگیر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دلایل مختار بودن انسان

اینکه چرا انسان دارای اختیار هست باید گفت انسان به طور وجدانی می تواند حرکت های اختیاری خود را از حرکت های غیراختیاری خودش تفکیک کند و به وضوح بگوید که این حرکت من اختیاری بود و این حرکت غیراختیاری بود. زمانی که انسان دستش را دراز می کند که یک ظرف را بگیرد می فهمد این حرکت دست اختیاری است. گاهی بر اثر رعشه و لرزشی که در بدن هست دست خود به خود حرکت می کند در این شرایط می فهمد که این حرکت دوم اختیاری نیست یعنی به وضوح این دو را می تواند تشخیص بدهد.

فرآوری: دکتر جعفری- بخش اعتقادات شیعه تبیان
اختیار، مختار، انتخاب

دست کو لرزا ن بود از ارتعاش        وانکه دستی را تو لرزانی زجاش
هر دو حرکت آفریده حق شناس      لیک نتوان کرد این با آن قیاس
هر دو حرکت کار خداست. هر دو قضا و قدر خدا هستند اما این دو با هم فرق می کنند. یک حرکت را انسان خودش انجام داده و دیگری را خودش تأثیری نداشته. بعضی از شواهدی که می توان برای وجود اختیار ذکر کرد بطوری که همه جوامع و همه عقلا هم قبول دارند وجود نظام جزا و پاداش در همه جوامع بشری است. اینکه همه عقلا قوه قضاییه ومجازات دارند و بزهکار را کیفر می کنند دلیل بر این است که همه اختیار را قبول دارند. چون هرگز جایی که اختیار نباشد مجازات و کیفر و تنبیه معنا ندارد.
عقلا هیچ کس را به دلیل اینکه چرا قد شما کوتاه است؟ چرا رنگ شما سفید است؟ چرا شما مردشدی؟ چرا زن شدی؟ مجازات نمی کنند . در افعال غیر اختیاری هرگز مجازاتی وجود ندارد.
اگر کسی در حال خواب دستش حرکت کرده و کاری انجام دهد هرگز مجازاتش نمی کنند. در شرع هم این گونه است .فرض کنید کسی که روزه است دست و پایش را گرفته  و در دهانش آب بریزند روزه ا ش باطل نمی شود چون کاری نکرده و در اختیار خودش نبوده.

چند دلیل بر اختیار

در همه جوامع بشری نظام تعلیم و تربیت وجود دارد پس تعلیم و تربیت خود شاهد بر این است که انسان ها اختیار دارند می توانند خوب یا بد باشند. می توانند آگاه باشند یا جاهل باشند.

در همه جوامع بشری این نظام هست. جایی وجود ندارد که نظام جزا و پاداش ، کیفر و قانون و ... اینها را نداشته باشد. هر بزهکاری را مجازات می کنند اما اینکه کمیت و کیفیت مجازات چه باشد بحث دیگری است. اینکه آیا مجرم بزهکارست یا بیمار نیز بحث دیگری است. در هر صورت حتماً در باره مجرم اقدام می کنند و کاری می کنند که جلو بزه را بگیرند این قطعی است . این اولین دلیل و گواهی بر اختیار انسان است.
کسی به سنگ نمی گوید فردا بیا اگر نیای من مجازاتت می کنم.
هیچ گویی سنگ را فردا بیا  ورنیایی من دهم بد را سزا
هیچ عاقل مر کلوخی را زند  هیچ با سنگی عقابی کس کند
هرگز سنگ را به دلیل اینکه به شیشه خورده و آن را شکسته شلاق نمی زنند  ولی آن دستی که سنگ را پرتاب کرده مجازات می کنند. در حالی که آن مسبب بوده، مباشر نبوده و در قانون جزا هم معمولاً مقدم مباشر هست. ولی اینجا با مباشر کار ندارند به سراغ مسبب که دست باشد می روند چون دست اختیار داشته ولی سنگ اختیار نداشته.
 دومین عامل و شاهد و قرینه ای که در همه جوامع بشری وجود دارد و دلیل بر وجود اختیار هست نظام تعلیم و تربیت است. موجود مجبور را نمی توان تربیت کرد. سنگ را نمی شود تعلیم داد و تربیت کرد. کسی که رنگش سیاه است کلاس اخلاق و تربیت برایش نمی گذارند که با تربیت رنگ او سفید بشود. سنگ را کسی نصیحتش نمی کند که اگر به شیشه یک پیرزن خوردی نشکن اما اگر به شیشه یک طاغوت خوردی بشکن چون تأثیری نمی کند. 
در همه جوامع بشری نظام تعلیم و تربیت وجود دارد پس تعلیم و تربیت خود شاهد بر این است که انسان ها اختیار دارند می توانند خوب یا بد باشند. می توانند آگاه باشند یا جاهل باشند. 

نظام جزا و پاداش در همه جوامع بشری است. اینکه همه عقلا قوه قضاییه ومجازات دارند و بزهکار را کیفر می کنند دلیل بر این است که همه اختیار را قبول دارند. چون هرگز جایی که اختیار نباشد مجازات و کیفر و تنبیه معنا ندارد.

مورد سوم اینکه انسان وقتی می خواهد کاری بکند شروع می کند به فکر کردن، تأمل، اندیشه، اطراف و جوانب کار را در نظر گرفتن. این دلیل بر اختیار است. چون جایی که انسان مجبور است فکر کردن هم معنا ندارد. 
ما هرگز به این فکر نمی کنیم که آیا همین رنگ پوست را داشته باشم یا رنگ خود را تغییر بدهم؟ همین جنسیت را داشته باشم یا جنسیتم را تغییر بدهم؟ چرا؟ چون در اختیار ما نیست. 
جایی که انسان اختیار نداشته باشد بی تأمل و بی اندیشه است اصلاً کار دست او نیست که بخواهد فکر بکند . اما در بسیاری از کارهایمان تأمل و اندیشه می کنیم. برای ازدواج و تأمل می کنیم. 
اگر جبر بود و قضا و قدر آن را رقم می زد تأمل برای چه؟ مطالعه و تحقیق برای چه؟ اگر جبراً کار از طرف قضا و قدر رقم می خورد دیگر معنا نداشت که ما بخواهیم فکر و تأمل و تحقیق و بررسی بکنیم. 
از این شواهد فراوان هست. از جمله اینکه انسان گاهی احساس شرم می کند. گاهی احساس پشیمانی می کند. اینها همه دلیل بر این است که می توانست این کار را نکند حالا که کرده شرمنده شده. می توانست این کار را انجام ندهد حالا که انجام داده پشیمان شده. از این شواهد و قرائن خیلی فراوان هست .


حاصل سخن
انسان موجودی مختار است . شیوه زندگی اجتماعی او دلیل و نشانه محکمی است بر این ادعا.


منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی موجود در سایت رادیو معارف

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.