سیاسی یا سرگرمی شدن پدیدههای مرتبط با فناوری
در ایران پدیدههای مرتبط با فناوری یا خیلی سیاسی میشوند یا به صنعت سرگرمی تبدیل میشوند؛ مثلا اولین وبلاگ ایران وبلاگی سیاسی بود و لذا همه ذهنیتها به یکباره درباره وبلاگ عوض شد.
به تبع این اتفاق، وبلاگ به عنوان جایی دیده میشد که میتواند جریان اپوزوسیون را تقویت کند. شبکههای اجتماعی هم هر دوجنبه را در خود دارند. ولی واقعیت این هست که فناوری ارتباطات و اطلاعات استفاده گسترده در مدیریت امر زندگی در عرصه های مختلف ترافیک، مدیریت شهری، ارتباطات سلامت، عملیات جراحی و درمان در حوزه پزشکی و بسیاری از حوزه های دیگر را بر عهده دارند.
امروزه فراگیری اینترنت و فناوری های جدید ارتباطی و اطلاعاتی، موجب ظهور فضای مجازی در کنار جهان واقعی شده که این امر معادلات و الگوهای ارتباطات سنتی، تولید، انتقال و مصرف اطلاعات را به هم زده و موجب تغییر در آن شده است. چنین فضایی که به عنوان واقعیت مجازی یکپارچه، در نظر گرفته می شود، از ویژگی هایی چون: بی مکانی، فرا زمان بودن، صنعتی بودن محض، عدم محدودیت به قوانین مدنی متکی بر دولت - ملت ها، از معرفت شناسی تغییر شکل یافته پسامدرن برخوردار بودن، قابل دسترس بودن همزمان، روی فضا بودن و برخورداری از فضاهای فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی، سیاسی و نیز آزادی از هویت بدنی و جنسی جدید برخوردار است.
شبکه های اجتماعی مجازی، امروزه نقش بسیار مهمی در خلق این فضای مجازی دارند. از خلال همین واقعیت های مجازی است که آسیب های روانی و سیاسی بسیار گسترده ای را می توانند برای یک جامعه به وجود آورند.
به مجموعه ای از افراد که به صورت گروهی با یکدیگر ارتباط داشته و مواردی مانند: اطلاعات، نیازمندی ها، فعالیت ها و افکار خود را به اشتراک بگذارند، شبکه های اجتماعی گویند. شبکه های اجتماعی را می توان به دو دسته شبکه های مجازی و شبکه های غیر مجازی تقسیم کرد. شبکه های غیرمجازی، در واقع شبکه هایی هستند که توسط مجموعه ای از افراد و گروه های به هم پیوسته، در محیط اجتماعی عمل می کنند. شبکه اجتماعی مجازی یا شبکه اجتماعی اینترنتی، وب سایت یا مجموعه ای از وب سایت هایی است که به کاربران امکان می دهد، علاقه مندی ها، افکار و فعالیت های خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند؛ به عبارت دیگر، شبکه های اجتماعی پایگاه هایی هستند که با استفاده از یک موتور جستجوگر و افزودن امکاناتی مانند: چت، پیام رسانی الکترونیک، انتقال تصویر و صدا و...، امکان ارتباط بیشتر کاربران را در قالب شبکه ای از روابط فردی و گروهی فراهم می آورند.
صداوسیما حجم اطلاعات سوادی که درباره فضای مجازی میدهد، بسیار کم است و تکنوفوبیا یا تکنولوژیهراسی بر ذهنیت اجتماعی و رسانه ملی ما غلبه دارد
اما نکته قابل توجه نحوه استفاده کاربران از این شبکه های مجازی است. اینکه کارکردهای مثبت و منفی این شبکه ها در جامعه ما به چه صورت است، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این رابطه دکتر سعیدرضا عاملی، استاد ارتباطات دانشگاه تهران، نقطه نظرات جالبی را بیان کرده اند.
اینکه در ایران پدیدههای مرتبط با فناوری یا خیلی سیاسی میشوند یا به صنعت سرگرمی تبدیل میشوند؛ مثلا اولین وبلاگ ایران وبلاگی سیاسی بود و لذا همه ذهنیتها به یکباره درباره وبلاگ عوض شد. به تبع این اتفاق، وبلاگ به عنوان جایی دیده میشد که میتواند جریان اپوزوسیون را تقویت کند. شبکههای اجتماعی هم هر دوجنبه را در خود دارند. ولی واقعیت این هست که فناوری ارتباطات و اطلاعات استفاده گسترده در مدیریت امر زندگی در عرصه های مختلف ترافیک، مدیریت شهری، ارتباطات سلامت، عملیات جراحی و درمان در حوزه پزشکی و بسیاری از حوزه های دیگر را بر عهده دارند.
عاملی خاطرنشان کرد: ما مطالعهای ملی در ایران انجام دادیم مبنی بر این که "افراد برای چه از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند؟" واقعا پاسخی که دریافت شد خیلی جالب بود. ۸۵ درصد افراد مورد مطالعه ابراز میکنند برای ارتباط فامیلی و خانوادگی از این شبکهها استفاده میکنند.
وی گفت: چنانکه میدانید امروزه پراکندگی میان خویشاوندان از لحاظ داخلی و بینالمللی زیاد است. فضای ارتباطات شبکهای به طورهمزمان امکان تبدیل پراکندگی و دوری به نظامند شدن و نزدیکی را فراهم ساخته است. باید در نظر داشت که بُعد آسیبزایی شبکههای اجتماعی خیلی کمتر از بُعد مفید آن است. شبکههای اجتماعی میتوانند تبدیل به فضای تخصص حرفهای شوند که تأمینکننده ارتباطات همزمان بین ذینفعان آن حوزه را تشکیل میدهد.
دکتر عاملی، عضو شورای عالی فضای مجازی تصریح کرد: توانشی که شبکههای اجتماعی در ارتباطات انسانی به وجود میآورند، بسیار بالاست. مثلا زمانی است که من به عنوان شهروند در شهرم در محدوده یک پزشک متخصص قرار دارم و ظرفیتی که من را به شبکهای متصل می کند که دسترسی به همه پزشکان متخصص در ظرفیت ملی را دارد، دو ظرفیت متفاوت است.
استفاده ناهنجار از شبکههای اجتماعی بر اساس برآوردها پنج درصد است
عاملی اظهار کرد: استفاده ناهنجار از شبکههای اجتماعی مثل نشر هرزهنگاریها بر اساس برآوردها پنج درصد است و قطعا وظیفه نظام حکمرانی در این زمینه، اعمال حاکمیت است که بخشی از اعمال حاکمیت از طریق قانون صورت میگیرد. همانطور که فضای فیزیکی دارای قانون و مقررات است، فضای مجازی هم به قانون و مقررات نیاز قطعی دارد و نیاز آن به مراتب بالاتر از فضای فیزیکی است.
وی یادآور شد: در فضای فیزیکی، ما برای رد شدن از چهارراه قانون داریم. چراغ قرمز و علائم راهنمایی رانندگی قوانینی هستند که به ما میگویند بایستیم، حرکت کنیم یا در حالت آماده رفتن باشیم. در فضای فیزیکی اگر کسی به حریم خصوصی کسی وارد شود، بر اساس قانون میتوان از او شکایت کرد. باید در فضای مجازی هم شرایطی را ایجاد کنیم که ضمن استفاده از ظرفیتهای این فضا، قوانین و مقررات نیز رعایت شود. لذا مهمترین چیزی که میتواند استفاده فضای مجازی را منطقی کند، تدوین و اجرای قوانین و مقررات است.
زمانی که تلفن وارد زندگی مردم شد، مردم پای تلفن قصه رستم وسهراب برای هم تعریف میکردند و صحبتها طولانی بود. در حال حاضر هم فرهنگ استفاده از موبایل را نداریم. کسی که موبایل دست دارد، نباید ۱۰ دقیقه حرف بزند زیرا موجهای موبایل خطرناک است و آسیب زیادی میرساند.
عاملی ادامه داد: شبکههای اجتماعی هم یک پدیده جدید ارتباطی هستند که ریشهشان در صنعت همزمان ارتباطات است. این صنعت که در اواخر قرن ۱۹ به وجود آمد، امکان ارتباط با فرامحل و فرامکان را فراهم کرده است. تلگرام، لاین، واتسآپ و ... خدمات متفاوتی میدهند اما از منطق واحد «امکان ارتباط حاضر با غایب» تبعیت میکنند.
سواد ارتباطات شبکهای یک ضرورت قطعی است
همانطور که فضای فیزیکی دارای قانون و مقررات است، فضای مجازی هم به قانون و مقررات نیاز قطعی دارد و نیاز آن به مراتب بالاتر از فضای فیزیکی است
رئیس مرکز پژوهشی سیاست های فضای مجازی در ادامه افزود: ما به سواد جدید نیاز داریم؛ سواد اینترنتی یا به طور خاصتر سواد ارتباطات شبکهای یک ضرورت قطعی است. هرچیزی به سواد مربوط به خود نیاز دارد. در سواد اینترنتی ما از چهار سطح سواد صحبت می کنیم: ۱)سواد دانشی، ۲) سواد مهارتی، ۳) سواد حقوقی و ۴) سواد انتقادی. سواد دانشی یعنی من بدانم که عملکردها، ظرفیتها، خطرات و واقعیات فضای مجازی چیزی و با عملکردهای نرم افزار گسترده این فضای آشنا شوم و روش کار کردن در این محیط را بیاموزم.
عاملی ادامه داد: ما عمیقا نیازمندیم که سطح دانش اینترنتی را افزایش دهیم. صداوسیما حجم اطلاعات سوادی که درباره فضای مجازی میدهد، بسیار کم است و تکنوفوبیا یا تکنولوژیهراسی بر ذهنیت اجتماعی و رسانه ملی ما غلبه دارد. من هر بار به رسانه ملی میروم این گله را دارم که همیشه از آسیب میگویند؛ البته آسیب هست اما ظرفیت هم وجود دارد. ما باید سواد مردم را افزایش دهیم. سواد شبکههای مجازی، سطح بالاتری از سواد خواندن ونوشتن است.
وی تصریح کرد: سطح دوم سواد اینترنت یعنی سواد مهارتی بسیار مهم است. سواد مهارتی عمومی ایران از ۱۰۰ چیزی حدود ۱۱ است. سواد مهارتی عمومی به این معناست که فرد بتواند یک ویندوز را روی کامپیوترش نصب کند یا یک فیلترینگ برای فرزندش روی سیستم قرار بدهد. البته سواد مهارتی گستردگی زیادی دارد.
این استاد ارتباطات ادامه داد: در سطح سوم به سواد حقوقی اینرنتی نیاز است. افراد باید بدانند دارای چه حقوقی هستند و چه خطراتی آنها را تهدید میکند و زمانی که خطر آنها را تهدید کرد به لحاظ حقوقی چه اقدامی میتوانند بکنند. ما اصلا از حقوق فضای مجازی برای مردم صحبت نمیکنیم.
عاملی درخصوص سطح چهارم سواد اینترنتی یعنی سواد انتقادی گفت: علت اینکه سواد رسانهای در دهه ۶۰ مطرح شد، این بود که در خود غرب هم دغدغه فرهنگ، دین، ارزشها و هنجارهای اجتماعی، دغدغهای جدی بود و هنوز هم هست اما سطحش تغییر کرده است. آنها بحث سواد رسانهای را مطرح کردند و گفتند الان تلویزیون و رادیوهای متعددی به وجود آمده است. یک راه این است که به تماشگر بگوییم چه شبکهای را ببیند و کدام را نگاه نکند یا اینکه مجوزش را لغو کنیم. اینها راههای کنترلی است. راه دیگری که در نظر گرفتند این بود که دانش جامعه را بالا ببرند تا جامعه بتواند خوب و بد را تشخیص بدهد و اسم این را سواد انتقادی و تحلیلی گذاشتند تا فرد خودش قدرت تشخیص پیدا کند.
جامعه گمان میکند که فیلتر امری خلاف آزادی مردم است/ آزادی در چارچوب قانون معنا پیدا میکند
وی خاطرنشان کرد: ما متاسفانه به جای اتخاذ چنین تدابیری، مدام به فیلترینگ روی آوردیم. از نظر شخص من فیلتر لازم است ولی کافی نیست. در آمریکا نظرسنجی نشان داده است که بالای ۷۰ درصد حتی سانسور اینترنت را لازم میدانند.
عضو شورای عالی فضای مجازی تصریح کرد: ما یک سطحینگری در جامعهمان داریم و جامعه گمان میکند که فیلتر امری خلاف آزادی مردم است؛ غافل از این که آزادی، مفهومی است که بسیار مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. آیا شما میتوانید بگویید چون آزادی هست پس همدیگر را به قتل برسانیم؟
البته مصادیق فیلترینگ در ایران با جهان قابل مقایسه نیست زیرا نظام ارزشی آنها با ما متفاوت است. نظام ارزشی ما بر مبنای دین شکل گرفته است و بر مبنای دین میگوییم که چه چیزی قانونی و چه چیزی غیرقانونی است اما نظام آنها بر اساس ارزش لیبرال است.
تفکری که مبتنی بر لیبرال بودن محیط است، میخواهد دسترسی برای همه چیز را آزاد بگذارد اما ما نمیخواهیم دسترسی را برای همه چیز آزاد بگذاریم. به نظر من منطق و عقل هم اقتضا میکند. اگر برای مردم تبیین شود و از آنها بپرسیم که آیا شما میخواهید همه چیز نسبت به شما آزاد باشد، به نظر من جواب منفی خواهد بود. قطعا میگویند من میخواهم امنیت داشته باشم و من آزادی را با احراز امنیت، حفظ حریم خصوصی و تامین اجتماعی میخواهم.
وی گفت: بیتردید هر آزادیای شایسته و سزاوار نیست. آزادی در چارچوب قانون تعریف میشود و در چارچوب قانون است که معنا پیدا میکند. در غرب هم به همین صورت است فقط نوع قانونگذاری فرق میکند؛ لذا نوع فلیترینگ و سانسور محیط هم فرق میکند. شاید ما نسبت به غرب حجم فیلترینگ گستردهتری داشته باشیم. بسیاری دسترسی به هرزهنگاریها را حتما فیلتر میکنند که البته این موضوع هم نسبت به فرهنگ جوامع مختلف می تواند دارای تفاوت های زیادی باشد.
منابع: خبرگزاری ایسنا، پایگاه اطلاع رسانی حوزه