آخرین برگهای بیخبر
هفتههای اول پاییز، جنگل پر از درختهایی است كه خبر را شنیدهاند و تكهتكه لباس زرد و نارنجی به تن كردهاند و درختهای دیگری كه هنوز با بهت به اطراف مینگرند، بیآنكه بدانند پاییز آمده است. در خنكای اول پاییز، در كوه و جنگل، همهمه آرام رنگها شنیدنی است. دودلی و تردید درختهای بیخبر هم دیدنی است. همان درختهای دامنه كوه كه هنوز خنكی نسیم پاییز تنشان را نلرزانده است.
در جنگلهای كوهستانی، هر چه بالاتر میروی رنگها بیشتر میشوند. درختهای بیشتری صدای پاییز را شنیدهاند. بعد وقتی راههای پیچاپیچ به جادهای مسطح كنار دریا ختم میشود، صدای پاییز گم میشود. هنوز مانده تا این همه برگ سبز، زرد شوند و دستهدسته سنگفرش پیادهروها را بپوشانند و با باد از روی جاده پرواز كنند.
برخلاف زمستان كه گرد سفید برفش را یكباره روی همه درختها مینشاند، پاییز صبور و آرام پیش میرود. گاهی آنقدر صبور است كه آخرین برگهای بیخبرمانده، قبل از اینكه فرصت پروازشان را پیدا كنند زیر نخستین برف زمستان مدفون میشوند و آخرین شعرشان ناگفته میماند.
منبع:همشهری انلاین