تبیان، دستیار زندگی
سید مرتضی طباطبایی از مرز نوجوانی گذر نکرده بود که در سن 14 با اقتدا قاسم بن الحسن (ع) به حضور در عملیات خیبر و در جزیره مجنون، مجنون سیدالشهدا شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نوجوانی که مرد بازگشت


سید مرتضی طباطبایی از مرز نوجوانی گذر نکرده بود که در سن 14 سالگی با اقتدا به قاسم بن الحسن (ع) با حضور در عملیات خیبر و در جزیره مجنون، مجنون سیدالشهدا شد.

فرآوری: صادق جعفری-بخش فرهنگ پایداری تبیان
شهید سید مرتضی طباطبایی

شهید سید مرتضی طباطبایی در سال 1348 در یک خانواده روستایی و مومن چشم به جهان گشود. باهوش و زرنگ بود.
سال اول ابتدایی را به صورت جهشی خواند و تا سال اول راهنمایی تحصیلات خود را ادامه داد. سال دوم راهنمایی ترک تحصیل کرد و به جبهه رفت.
سید مرتضی بعد از شهادت برادرش خطاب به پدر و مادرش می گوید: «به شهادت وی افتخار کنید و صبر داشته باشید، زیرا امامان ما همه در راه اسلام شهید شدند و ما نیز راه آن ها را می رویم.»


ویژگی های یک نوجوان شهید

سید مرتضی با سن کمش، اما علاقه بسیاری به جبهه داشت. او پس از تشکیل بسیج مساجد، به عضویت پایگاه مقاومت پنج تن خیابان خواجه ربیع درآمد و در گشت های شبانه شرکت داشت.
احترام به والدین و کمک به مستمندان و گره گشایی از مشکلات دیگران از خصوصیات اخلاقی این شهید است.
هنوز به سن تکلیف نرسیده بود اما فرایض دینی خود را انجام می داد و در جلسات مذهبی شرکت می کرد او با فراگیری قرآن و انس با آن جلسه قرآنی تشکیل داده بود.
بسیار مهربان، صبور و بردبار، مخلص و بی ریا بود و از دروغ و غیبت متنفر بود و دیگران را نیز از این کار نهی می کرد. در فعالیت های اجتماعی شرکت داشت. سید مرتضی با همکاری یکی از دوستانش کتابخانه ای را در محله خود تأسیس کرده بود.


از شور تا شعور حسینی

با شهادت برادرش سید مجتبی، دیگر سید مرتضی شور حسینی سرش را پرکرده بود و عشق به کربلا باعث شد تا بعد از گذشت 6 ماه از شهادت برادرش برای حضور در جبهه اقدام کند و به همین دلیل برای گذراندن دوره آموزش نظامی به بجنورد اعزام شد.

سید مرتضی بعد از شهادت برادرش خطاب به پدر و مادرش می گوید: «به شهادت وی افتخار کنید و صبر داشته باشید، زیرا امامان ما همه در راه اسلام شهید شدند و ما نیز راه آن ها را می رویم.»

مادر شهید نقل می کند: سید مرتضی پس از شهادت برادرش حال و هوای دیگری پیداکرده بود و برای ادامه راه او، عازم جبهه شد. حتی بعد از شهادت سید مرتضی نیز چند نفر دیگر از اقوام و آشنایان برای تداوم راه آن ها عازم جبهه های حق علیه باطل شدند.

روحیه عالی سید مرتضی از او رزمنده ای شجاع و دلاور ساخته بود. بعد از گذراندن دوره آموزشی در بجنورد، عازم جبهه های حق علیه باطل شد و در اولین مرحله اعزامش، در عملیات خیبر به عنوان امدادگر شرکت کرد و در هشتم اسفندماه 1362 در همین عملیات و در جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نائل آمد، اما پیکر مطهرش در منطقه ماند تا اینکه بعد از 33 سال در سیزدهم مهرماه سال جاری در جریان ورود پیکر مطهر جمعی از شهدا از عراق به کشورمان، پیکر مطهر این سلاله حضرت زهرا (س) وارد کشور شد و در هشتم محرم در مشهدالرضا تشییع و به خاک سپرده شد.

مادر شهید طباطبایی در نقلی دیگر می گوید: بعد از اعلام مفقود شدن سید مرتضی، منتظر آمدن او بودم و در اضطراب به سر می بردم. از خدا خواستم که اگر فرزندم شهید شده، خواب او را ببینم.

شبی در خواب دیدم که درجایی هستم و در همان لحظه تابوتی را آوردند که چند بانوی مجلله دور آن جمع شده بودند، جلو رفتم و پارچه روی تابوت را کنار زدم که با یک پیکر سوخته مواجه شدم. بعد از بیدار شدن از خواب متوجه شدم که سید مرتضی به شهادت رسیده است.

دیدگاه شهید سید مرتضی طباطبایی در خصوص امام (ره) این بود که ما باید از امر امام خمینی اطاعت کنیم، چون حرف امام، حرف قرآن است و از خط انبیاء سرچشمه می گیرد.

او معتقد بود که ما باید برای پیروزی هر چه بیشتر انقلاب بکوشیم و در شرایط جنگ برای دفاع از کیان اسلامی به جبهه برویم.

مردانه به خانه برگشت


گفتنی است: پیکر شهید مرتضی طباطبایی پس از 33 سال در محرم امسال به زادگاهش رسید و در آنجا آرام گرفت.

شهید سید مرتضی طباطبایی

بی بی فاطمه طباطبایی مادر شهید مرتضی طباطبایی در حاشیه مراسم تشیع فرزند شهیدش و سه شهید دفاع مقدس دیگر در مشهد اظهار داشت: فرزند شهید من یک نوجوان بود که او را برای جنگ فرستادم و او بعد از سی و سه سال دوری امروز مردانه به خانه بازگشت. 33 سال انتظار فرزندم را کشیدم همه گفتند پیدا نمی شود اما من ایمان داشتم که او برمی گردد.
از میان فرزندانم دو فرزندم به نام های مجتبی و مرتضی شهید شدند، این دو گل پرپرم در فروردین سال 62 در عملیات والفجر یک به شهادت رسیدند، در اندوه شهادت مجتبی بودم که مرتضی گفت؛ «اجازه نمی دهم تفنگ مجتبی بر زمین بماند» راه برادرم را من ادامه می دهم.

پسرم یک نوجوان بود که عازم جنگ شد، حدوداً 14 سال سن داشت شناسنامه اش را دست کاری کرد تا توانست برود، او از سن 13 سالگی روزه می گرفت از وقتی که به جبهه رفت حدوداً یک ماه گذشته بود که خبر آورند مفقود شده است.

فرزند نازنینم با پیکر کودکانه عازم جنگ شد حتی چهره مردانه هم نداشت امروز بعد از 30 سال پلاکش با پیکر پاکش را برای من آوردند و هنوز عطر کودکی اش را در ذهن تداعی می کند.

حتماً باید بروم

در اندوه شهادت مجتبی بودم که مرتضی گفت؛ «اجازه نمی دهم تفنگ مجتبی بر زمین بماند» راه برادرم را من ادامه می دهم.

بی بی صدیقه طباطبایی خواهر شهیدان مرتضی و مجتبی طباطبایی نیز در این مراسم اظهار داشت: برادرم مجتبی وقتی به شهادت رسید، مرتضی هم تصمیم گرفت عازم جنگ شود و می دانست که مادر از دوری او اذیت می شود به من و پدر و مادرم گفت؛ «من عاشق مادرم هستم اما نمی توانم در کنار مادر بنشینم و ببینم که دشمن وارد خاک ما شده است من حتماً باید بروم».
سال 63 اولین سالگرد شهادت برادرم آقا مجتبی بود پدرم گفت: «با یک دسته گل برای هر دو برادر مراسم شهادت می گیریم تا مادرتان باور کند که آقا مرتضی هم شهید شده و منتظر برگشتن مرتضی نباشد»، مراسم گرفتیم اما مادرم باور نکرد که مرتضی مفقودالاثر است او ایمان داشت که عزیزش برمی گردد اما پس از 33 سال چشم انتظاری پیکر برادر شهیدم به خانه بازگشت.
ما هم مثل بقیه دوست داشتیم برادرانمان زنده باشند و زندگی کنند اما رفتند شهید شدند تا امروز ما آسوده خاطر زندگی کنیم، بدون شک با وجود همین شهدا است که باید راه آن ها را تا آخرین لحظه زندگی خود ادامه دهیم و دشمن نباید فکر کند که انقلاب اسلامی ما تمام شده است، این مردم ولایت مدار و شهیدپرور انقلاب اسلامی را فراموش نکردند و همیشه آماده شهادت در راه اسلام هستند.


منابع: دفاع پرس/حیات