سه گلی كه با دست زدم
اگر قرار باشه از تعداد گل هایی كه به تیم انگلیسی ها زدم یك خاطره داشته باشم از آن مسابقات دارم. 7 گل زدم و گل بارانشان كردم. همچنین خاطره دیگری از زمان بازی در تیم سبولیتا دارم، یك گل دیگر از اون نوع گلها را كه اسم آنها را دست خدا گذاشته ام ، در پارك ساوادرا با دست زدم. بازیكنان تیم مقابل این كار منو دیدند و رفتند بالای سر داور كه به او اطلاع بدهند، اما در آخر داور گل را قبول كرد و سرو صدای زیادی بلند شد. می دونم كه این كار درست نیست اما اینكه وقتی توی گود نیستی با اینكه در گرماگرم بازی باشی تصمیم گیری در هر یك از این دو شرایط فرق می كنه. با تمام وجود می خواهی كه به توپ برسی و دستت ناخودآگاه به طرف توپ می ره. یادم می آید كه چند سال بعد از این جریان و همچنین چند سال قبل از جام جهانی مكزیك 86 در یك بازی مقابل تیم ولز یك گل رو با دست زدم ، داور بازی ازم خواست كه اون كار رو دیگه تكرار نكنم . من هم ازش تشكر كردم ، اما بهش گفتم كه نمی تونم قول بدهم كه این كار رو تكرار نكنم. اما خیلی دوست دارم بدونم كه اون هم مثل بقیه بعداز بازی مقابل تیم انگلستان در جشن پیروزی آرژانتین شركت كرده یا نه؟ یك هفته بعد از آن بازی در مقابل ریور- پلات ، رئیس باشگاه آقای ویلیام از پدرم خواست تا قیمتی برای خریدن من مشخص كنه ، اما پدرم تكلیفش را با این جمله روشن كرد: دیه گو از این كه در آرژنتیوس بازی می كنه بسیار راضی و خوشحاله.
