تبیان، دستیار زندگی
یزید ابن معاویه بر بیعت گرفتن از امام حسین (علیه السلام) پافشاری می کرد؛ اما امام بیعت با چنین فرد فاسقی را نپذیرفتند. عدم بیعت از سوی امام برای یزید قابل قبول نبود و همین امر قیام امام علیه یزید را آشکار ساخت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عدم بیعت با یزید، آغاز علنی قیام امام حسین(علیه السلام)

واقعه ی عاشورا ، با همه ی بزرگی مصیبت و بی هماوردی فجایعی که بر بزرگترین انسانهای تاریخ داشت، درسهای فراوانی دارد. توجه به این مسئله که در کنار شور حسینی نباید شعور حسینی فراموش شود و از قطره قطره اشکهایی که بر اباعبدالله (علیه السلام) ریخته می شود باید درس گرفت و در زندگی به کار بست، خود از درسهای عاشوراست. در میان معاصرین یکی از بزرگترین اندیشمندانی که توجه ویژه ای به این مسئله داشته اند مرحوم علامه محمد تقی جعفری(ره) بودند که مجموع سخنرانی ها و مطالب ایشان در این خصوص در کتاب "حسین، شهید فرهنگ پیشرو انسانیت" منتشر شده است. به لطف خدا بعضی از مطالب ایشان در ایام محرم باز نشر خواهد شد که قسمت چهاردهم آن را در ادامه می خوانید...

فرآوری: محدثه السادات حسینی - بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
امام حسین، قیام کربلا، یزید
یزید ابن معاویه بر بیعت گرفتن از امام حسین (علیه السلام) پافشاری می کرد؛ اما امام بیعت با چنین فرد فاسقی را نپذیرفتند. عدم بیعت از سوی امام برای یزید قابل قبول نبود و همین امر قیام امام علیه یزید را آشکار ساخت. امام حسین (علیه السلام) در هر زمان و شرایطی به روشنگری مردم در برابر ظلم و بی عدالتی آل امیه می پرداختند و از این امر مهم غافل نشده بودند. مسائل بسیاری عامل بروز این قیام الهی بود و این عوامل طی سالیان حیات امام رخ داده بود؛ اما بی دینی و شهوت پرستی یزید ابن معاویه (لعنه الله علیه) موجب علنی شدن این قیام و رویارویی با دشمن در میدان نبرد بود. منصوب شدن یزید به خلافت، شرایط را برای مخالفت جدی و آشکار امام با او فراهم نمود.
بر اساس آنچه در تاریخ آمده است، یزید فرد معلوم الحالی بود که بی بندوباری و بی دینی او بر تمام مردم آشکار بود، به گونه ای که معاویه در زمان حیات خود نتوانست حتی با توسل به زور و شمشیر از مردم برای او بیعت بگیرد. با مرگ معاویه، یزید وقاحت را کامل کرد و فرمان داد تا از امام به هر قیمتی بیعت بگیرند. او خوب می دانست سازش امام با اعمال دور از انسانیت او امری محال است و با کوته فکری، بیعت گرفتن از امام را اتمام فعالیت های ایشان علیه خود می دانست. یزید به حدی غرق در دنیای پست خود بود که نمی توانست وجود مانعی بر سر راه خود را تحمل کند و حذف آن مانع را بر خود واجب می دانست، حتی اگر این مانع حسین پسر فاطمه (سلام الله علیها) و نوه پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد!

بیعت بایزید، هرگز!

پس از مرگ معاویه، یزید به ولید ابن عتبه که والی مدینه بود، نامه نوشت و دستور به بیعت گرفتن از امام داد. او در نامه چنین نوشت: «از حسین، عبدالله ابن عمر و عبدالله ابن زبیر فوراً و بی امان برای من بیعت بگیر.»
ولید به دنبال امام فرستاد. زمانی که امام نزد او رفتند مروان نیز در آن مجلس حضور داشت. ولید خبر مرگ معاویه را به امام داد و نامه یزید مبنی بر بیعت گرفتن از امام را برایشان خواند. امام پاسخ او را به فردا موکول کردند. مروان مخالف مهلت دادن به امام بود و خطاب به ولید گفت:
«سوگند به خدا اگر حسین در این ساعت بیعت نکند و از تو جدا شود، هرگز توانایی تسلط بر چنین شخصیتی نخواهی داشت، مگر آنکه میان شما و او کشته های فراوانی به خاک و خون بیفتد. یا حسین را حبس کن تا نتواند از سلطه تو بیرون رود یا گردن او را بزن.»
پس از رفتن امام ولید به مروان گفت:
«سوگند به خدا اگر همه ملک و مال دنیا را به من بدهند که حسین را بکشم برای اینکه او می گوید: من بایزید بیعت نمی کنم، من چنین جنایتی را مرتکب نمی شوم و سوگند به خدا میزان اعمال کسی که دستش به خون حسین آلوده باشد در روز قیامت قطعاً سبک خواهد بود.»
پس ازآن ماجرا روزی مروان امام را دید و گفت: «ای اباعبدالله، من خیرخواه تو هستم از من اطاعت کن تا به مقصد صحیح برسی.» حضرت فرمودند: «چیست آن نصیحت؟ بگو تا آن را بشنوم» مروان گفت: «من بیعت بایزید را به تو پیشنهاد می کنم زیرا صلاح و خیر دنیا و آخرت تو در بیعت بایزید است.» امام در پاسخ به او فرمودند:
«ما همه از آن خداییم و به سوی او بازمی گردیم. آخرین وداع با اسلام باد، زیرا امت به چوپانی مانند یزید مبتلا گشته است. من از جدم رسول خدا شنیده ام که می فرمود: خلافت برای فرزندان ابی سفیان حرام است.»
امام در ابتدای سخن خود آیه شریفه «انا لله و انا الیه راجعون» را بیان نمودند. تلاوت این آیه هنگام وارد شدن مصیبتی بزرگ بر انسان مرسوم است. امام می دانستند حکومت یزید و بیعت با او چه مصیبتی برای اسلام و مسلمین در بر خواهد داشت.

خروج از مدینه

وقوع این حوادث و اجتناب امام از بیعت با فرزند معاویه، زمینه قیام امام را فراهم نمود. همان شبی که مروان امام را به بیعت بایزید نصیحت کرده بود! یعنی شب یکشنبه و دو روز مانده از ماه رجب، امام از مدینه خارج شدند. عمده افراد خانواده امام ازجمله فرزندان، برادران و برادر زادگان همراه ایشان بودند. هنگامی که محمد ابن حنفیه از تصمیم امام که خروج از مدینه بود آگاه شدند، بدون اینکه بدانند مقصد امام کجاست به ایشان فرمودند:

یزید ابن معاویه بر بیعت گرفتن از امام حسین (علیه السلام) پافشاری می کرد؛ اما امام بیعت با چنین فرد فاسقی را نپذیرفتند. عدم بیعت از سوی امام برای یزید قابل قبول نبود و همین امر قیام امام علیه یزید را آشکار ساخت.

«تو محبوب ترین مردم و عزیزترین مخلوقات برای من هستی. من به جز تو برای هیچ یک از مخلوقات چنین خیرخواهی و نصیحت ذخیره ننموده ام و تو شایسته چنین خیراندیشی و نصیحت هستی. از بیعت بایزید امتناع کن و تا می توانی از شهرها دورباش، سپس فرستادگان خود را به سوی مردم بفرست و آنان را برای (اقامه حق و عدالت) به یاری خود دعوت کن. اگر مردم با تو بیعت کردند، خدا را سپاس گذار خواهی شد و اگر مردم کسی دیگر را خواستند و دور او را گرفتند، خدا ازاین جهت از دین و عقل تو نمی کاهد و فرزانگی و فضیلت تو هم از بین نمی رود. من می ترسم اگر وارد شهری شوی و میان مردم اختلاف بیفتد، گروهی موافق و گروهی دیگر مخالف تو باشند و کشتار راه بیفتد و درنتیجه، بهترین فرد این امت از جهت شخصیت و پدر و مادر، ضایع ترین آنان از جهت خون و خوارترین آنان از جهت دودمان باشد.»
امام به ایشان فرمودند: «برادرم پس کجا بروم؟»
محمد ابن حنفیه گفت: «نخست در مکه فرود آی. اگر آن شهر برای تو خانه امن بود، این برای تو مطلوب است و اگر برای تو سازگار نبود، به سوی یمن حرکت کن. اگر یمن برای تو خانه امن بود مقصود همین است و اگر یمن هم برای تو جای امنی نبود، در این صورت رو به بیابان های ریگزار و پناهگاه های کوهی بگذار و از شهری به شهر دیگر درحرکت باش تا ببینی وضع مردم به کجا می انجامد. درنتیجه این حرکات و انتظارها بارأی و نظر صحیح با حادثه رویاروی خواهی شد.» امام به ایشان فرمودند: «برادرم خیرخواهی نمودی و محبت به جای آوردی و امیدوارم رأی تو صحیح باشد.» پس امام مدینه را به مقصد مکه ترک نمودند.
اگر اصرار و پافشاری بی مورد یزید بر بیعت گرفتن از امام نبود، ایشان به مکه نمی رفتند. پس می توان آغاز ظاهری قیام امام را از عدم بیعت بایزید دانست. آغازی که چیزی جز سعادت ابدی برای مردان خدا و شقاوتی جاودان برای دشمنان خدا در برنداشت.
پروردگارا! ما را از مدافعین مظلومان قرار بده و ما را موفق بفرما که هیچ گاه ظالم را یاری نرسانیم. امین


منبع:
امام حسین شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، علامه محمدتقی جعفری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.