تبیان، دستیار زندگی
تابلوی نقاشی «یک روز سال 64» دو صحنه متفاوت از شهری است که حبیب الله صادقی آن را دید و کشید.تابلویی که شهید آوینی با شنیدن داستان آن گریه کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تابلویی که شهید آوینی را به گریه انداخت

تابلوی نقاشی «یک روز سال 64» دو صحنه متفاوت از شهری است که حبیب الله صادقی آن را دید و کشید.تابلویی که شهید آوینی با شنیدن داستان آن گریه کرد.

فراوری: یاسمن پیشوایی- بخش هنری تبیان

حبیب الله صادقی

حبیب الله صادقی متولد 1336 تهران است. او فارغ التحصیل رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و کارشناسی ارشد این رشته و دکترای پژوهش هنر از دانشگاه تربیت مدرس دارد.

او از محضر استادانی همچون اصغر محمدی، محمود فرشچیان، مهدی حسینی، مجید مهرگان، هانیبال الخاص، مارکو گریگوریان، پرویز تناولی، حبیب الله آیت اللهی، جواد حمیدی و محمود جوادی پور بهره جسته است. او آثار بسیاری را با موضوع دفاع مقدس، جنگ و حماسه خلق کرده است.

در آن روز رفته بودم یکی از اقوام را به جبهه بدرقه کنیم... مادرش رفت و لباس خیس را از بالای پشت بام آورد... لباس را تن پسرش کرد. او را از زیر قرآن راهی جبهه کرد. من هم این رزمنده را بردم به راه آهن و برگشتم؛ او 10 روز بعد هم شهید شد.

«یک روز سال 64» یکی از نقاشی های استاد «حبیب الله صادقی» است؛ نقاشی  که در آن دو صحنه متفاوت از دو خانه در شهر دیده می شود.

استاد حبیب الله صادقی این دو تابلو در یک قاب را این گونه روایت کرد، این روایت را در ادامه می خوانیم.

من حدود 50 تابلو درباره شهدا دارم که در تحلیل بیش از 10 تابلو با مرتضی آوینی نشستیم و گریه کردیم. وقتی داستان نقاشی «یک روز سال 64» را برای مرتضی تعریف کردم، او گریه کرد. مرتضی، مرد عاطفی بود و حیف که حرف هایش نیمه کاره ماند و خیلی از حرف هایش تبیین نشد.

حبیب الله صادقی

تابلوی «یک روز سال 64»

در این تابلوی «یک روز سال 64» دو خانه دیده می شود؛ در یک روز دو زاویه را در تهران دیدم. در آن روز رفته بودم یکی از اقوام را به جبهه بدرقه کنیم. او مهندس بود. خانه زندگی ساده ای داشتند؛ مادرش رفت و لباس خیس را از بالای پشت بام آورد. من این صحنه را دیدم که مادرش با زبان ترکی قربان صدقه پسرش می رفت. او لباس را تن پسرش کرد. او را از زیر قرآن راهی جبهه کرد. من هم این رزمنده را بردم به راه آهن و برگشتم؛ او 10 روز بعد هم شهید شد.

همان روز آمدم در گوشه تهران، می خواستم به نگارخانه ای بروم؛ در یکی از محلات تهران زننده ترین صحنه هایی را دیدم که فردی لباس زیرش را جلوی چشم مردم گذاشته بود.

در این دو صحنه ای که دیدم دو مفهوم بیداری و خواب وجود دارد؛ یعنی لباس بیداری رفت و برای انقلاب اسلامی شهید شد و لباس خوابی که در معرض دید عموم قرار گرفته بود.

صحنه آن مادر شهید و فضای شهر دو سال فکر من را مشغول کرده بود و دو سال بعد این تصویر را کشیدم.

لازم به ذکر است که عضویت در هیات های علمی دانشکده های هنری، برپایی نمایشگاه های متعدد آثار، دبیری و داوری نمایشگاه های هنرهای تجسمی، تدریس در دانشگاه و دریافت جوایز مختلف داخلی و بین المللی از جمله فعالیت های صادقی محسوب می شوند.

این هنرمند نقاش در سال 1384 به ریاست موزه هنرهای معاصر تهران انتخاب شد و با وجود مشکلات متعدد در دستگاه فرهنگی کشور موزه هنرهای معاصر تهران در تاریخ خود، یکی از دوره های طلایی خود را تجربه کرد.


منابع: فارس/ همشهری آنلاین