
روایتهایی از نوروز جبههها
ایام عید در جبههها، جدای از سفرههای هفت سین جنگی، فرصت مناسبی برای غافلگیر کردن دشمن بود چرا که آنها تصور میکردند اکثریت رزمندگان برای این ایام مرخصی گرفته و به شهرهای خود بازگشتهاند، از این رو زمان مناسبی برای انجام عملیات و غافلگیر سازی دشمن بود.

دشمن را در اسارت وادار به پذیرش خواستههایمان کردیم
بلاتکلیفی در خاک عراق ما را بسیار آزار میداد، چون جنگ تمام شده بود و قطعنامه هم پذیرفته شده بود. فکر میکردیم چرا باید این همه مدت در اسارت بمانیم و اصلاً اسارتمان تا کی طول میکشد. این معطل ماندنها موجب شده بود خیلیها امید خود را از دست بدهند.

درخواست صلح صدام پس از اجرای طرح عملیاتی شهید باقری
وضع طوری بود که فرماندهان ارشد هم کنار بسیجیها میجنگیدند. راه نجات فتح تپههای نبعه بود. حسن باقری طرحی آماده کرد به نام «عملیات مولای متقیان» تا نیروهای ایران تپههای نبعه را تصرف کنند.

صبحگاه جبهه
هنوز در تب و تاب عملیات بودیم که خبر رسید شهر فاو به تصرف رزمندگان اسلام درآمده است. خیلی خوشحال شدیم. وقتی فهمیدم بچههای رزمنده بالای مسجد فاو عکس گرفتهاند، این تصویر تاریخی را در ذهنم مجسم کردم. فاو نمادی از شکست جبهه استکبار بود؛ فتحی که بر اثر ایمان رزمندگان رقم خورده بود.

سکته خبرنگار ژاپنی در حین عملیات والفجر ۸
«سعید اکبری» در همان بدو ورودش به لشکر ۱۰ سیدالشهدا به یگان پدافند هوایی رفت؛ جایی که قرار بود قبضههای گلوله، سینه هواپیماهای دشمن را نشانه رود.

اسارت و عصبانیت عراقیها
وقتی ما با روحیات قوی این برادران مواجه شدیم همه تحت تاثیر قرار گرفتیم و بعد از گذشت سه روز تعداد آنها از ۱۰ نفر به ۱۲۱۰ نفر افزایش یافت که این امر باعث عصبانیت شدید عراقیها شده بود.

یادی از آخرین عملیات مهم 6 ماهه اول جنگ
آخرین عملیات مهمی که در شش ماهه اول جنگ در منطقه عمومی مهران طرحریزی شده بود، عملیات «شهید فرجیانزاده» است.

عملکرد غواصان در نبرد فاو شگفتی کارشناسان نظامی را برانگیخت
درست است منطقه عملیاتی، جنوب کشور بود ولی شبها هوا سرد و دریا مواج میشد. اگر برای یک لحظه آب سرد به صورتمان میخورد دچار شوک میشدیم حالا تصور کنید کاملاً بدن داخل آب سرد میرفت. هدف همه بچهها پیروزی در عملیات بود و واقعاً کار سختی پیشرویشان بود. آنها خودشان را برای شهادت هم آماده کرده بودند و میدانستند راه برگشتی وجود ندارد ولی باز با تمام قدرت عمل کردند.

خط دشمن را که گرفتیم گفتند برگردید!
وقتی دستور عقبنشینی صادر شد همه ما شوکه شدیم. حتی یکی از مسئولان گردان از طریق بیسیم داد زد و به فرماندهان گفت: ما با تلفات زیادی اینجا را گرفتیم، چرا باید عقب نشینی کنیم؟ اما دستور قاطع بود و باید برمیگشتیم.

انتهای میدان مین
تقریبا ارتفاع سیم خاردار تا بالای سینه بالا آمده بود. تعدادی از بچهها قبل از شهید کاظمی با احتیاط روی سیم خاردار خوابیدند و از طرفی هم مواظب بودند آسیب نبینند. تا اینکه نوبت به ایشان رسید.

عبور از اروند مانور قدرت رزمندگان ایرانی بود
در همان اولین ساعات عملیات کل خط در محدوده تعیین شده برای لشکر ۲۵ کربلا تصرف شد و بلافاصله لشکرهای دیگر برای ادامه عملیات و تصرف پایگاههای موشکی حرکت کردند. یعنی در این عملیات هر سه مرحله پیشبینی شده برای شکستن خط اجرا شد و مراحل بعدی تعقیب دشمن و محاصره شهر فاو و بستن عقبه دشمن تا آبهای خورعبدالله انجام گرفت

روایت توجیه فرماندهان گارد شاهنشاهی توسط آمریکا
من و شهید نورعلی شوشتری با هم در گارد خدمت کرده بودیم؛ یعنی اواخر خدمت ایشان، من وارد لشکر گارد شدم. فکر میکنم ۶ ماه از خدمتش مانده بود که من وارد خدمت شدم.

روایتی از زمستان سال۶۴
با راهنمایی شهید سید اسماعیل موسوی و کمک بچههای مهندسی هشت پرهایی (خورشیدی) درست کرده بودند و با مواد منفجره آنها را منهدم میکردند، این کار تمرینی برای مواجهه غواصان تخریبچی با موانع هشت پر در ساحل جزیره «ام الرصاص» بود.

عملياتي معلق در زمین و آسمان
10متر مانده بود پل تمام شود یکی از سیم بکسلها به دلیل سنگین شدن وزن کنده شد، بنابراین تصمیم گرفتند عملیات را کنسل کنند.

شهدای مخابرات هنوز هم گمنام هستند
یک مقطعی در جنگ حدوداً از سال ۶۳ «جنگال» راهاندازی شد که مخفف «جنگ الکترونیک» بود. «جنگال» بیشترین کمک را به فرماندهان در عملیاتهای سخت انجام میداد. ازجمله بخش مهمی از موفقیت در عملیات والفجر ۸ را مدیون «جنگال» هستیم

حیرت فرمانده عراقی از ریسک رزمندگان ایرانی
فرمانده تیپ عراقی که در بین اسرا بود اعتراض میکند که چرا ما را به بی راهه میبرید و مسیری که به سمت نیروهای ایرانی میرود غیر از این مسیر است.

یک خاطره از رشاتهای شهید احمد کاظمی
با برادران مهندسی سپاه و جهاد به آن منطقه رفتیم، عدهای میگفتند سه ماه طول میکشد تا با فعالیتهای مهندسی و خاکبرداری این تنگه باز شود ولی ظرف یک ماه باید تنگ را باز میکردیم.

مأموریت «خشایار» ارتش در کربلای۵
عبور از آبگرفتگی با توجه به عمق کم آب که حداکثر دو متر و حداقل بیست سانتیمتر بود، کار بسیار مشکلی بود و نیازمند وسیلهای بودند که عمق بیست سانتیمتری با عمق دو متری برایش تفاوتی نداشته باشد.

روز سرنوشت ساز لشکر۱۰ سیدالشهدا(ع) در «کربلای۵»
سعید با صدای بلند فریاد میزد:«امروز عاشوراست و حسین تنهاست.» آنقدر تُن صدایش بلند بود که همه اردوگاه صدای او را شنیدند و بچهها از چادرها بیرون آمدند. این هیبت و هیبت سعید همه رو منقلب کرد. شهید مجید داوودی با پای لنگش اولین نفری بود که به سعید پیوست و بعد هم سه نفری فریاد زدند: «هر کس میخواهد بماند و هر که نمیخواهد برود.»

سالروز حماسه دانشجویان شهید در هویزه
امروز ۱۶ دی ماه سالگرد شهادت شهدای هویزه است.برابر گزارش سپاه، ۱۴۰ تن از نیروهای انقلابی که شماری از آنها دانشجویان پیرو خط امام بودند به شهادت رسیدند. این دانشجویان پس از تحویل گروگانهای امریکایی به دولت جمهوری اسلامی، عازم جبهههای نبرد شده بودند.