یک مادر تهرانی در نامه ای به مدافعان حرم می نویسد: «تو را به خدا شفاعت ما را هم کنید» و همچنین شهید مرتضی عطایی در شعر دست نویس خود می نگارد: «اگرچه بی کس و تنها اگرچه غم زده ایم/همیشه از تو فقط با دروغ دم زده ایم»
یازدهم محرم الحرام، روز تجلیل از اسرا و مفقودان است تا یاد و خاطره غیورمردان و غیورزنان آزاده دفاع های مقدس سراسر عالم، در همه زمان ها گرامی داشته شود.
نشست شب شعر «اربعین دریا» به مناسبت چهلمین روز تشییع پیکر شهدای غواص با حضور جمعی از شاعران در فرهنگسرای رازی برگزار شد. در ادامه مروری داریم بر شعرهای خوانده شده:
وقتی سری به وبلاگ های جانبازان و رزمندگان بزنید می بینید اولین بهانه ای که با آن دلشان سودای شعر می کند رفقای شهیدشان است. با بهانه شهید گویای شعرهایی از این دلتنگی هاست.
شهید امیرسرتیپ شهید سعید حسینی ورنامخواستی به گفته همرزمانش درلحظه شهادت درحالی که مشغول رزمی جانانه بودندالله اکبر می گفت. درعملیات خیبرکه با یاد ونام علی (ع) بود براثراصابت ترکش خمپاره بعثی به سرش به شهادت رسید.
اشعار زیر یکی از همان حرارت ها و بغض هایی ست که ریشه در کربلای پنج دارد و این بار جانباز آزاده مفید اسماعیلی از رزمندگان لشکر وِیژه و خط شکن 25 کربلا بغض هایش را در قالب اشعاری سروده که به نقل از وبلاگ لشگر 25 کربلا تقدیم مخاطبان می کنیم.
ترجیع بند هشت سال دفاع مقدس از شهریور ماه 59 در خاکی سروده شد که بغض جانفشانى جوانانش هنوز حنجره تاریخ کشورمان را می فشارد. سرزمین من از هجوم کفتاران، شگفت زده نشد که بارها پوزه کریه شان را بر جسم و جان خود احساس کرده بود. سرزمین من عظیم تر از آن است که
عشق برای من، مثل ریاضت کشیدن برای توست، در فصلی - که میدانی انتهایی ندارد، در فصلی که صدای شیون- ناخدا بر فراز دکل بلند- کشتی نوح و کوتاه شدن خشکی درون آب است.
«شیر میدان افتخار» عنوان شعری از محمدحسن صالحیمرام (معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رییس جمهوری) است که آن را در مدح بسیجیان سروده و در فرازی از آن گریزی به خاطرات جنگ و عاشورای جبههها دارد
اما افسوس کوچه ها دیگر آن کوچه های قدیمی نیستند و رنگی از درد و داغ ندارند . کوچه ها دیگر اخلاص تقسیم نمی کنند و طعم شهادت و آسمانی شدن را در دل و دماغ عابران خسته نمی پراکنند . پنجره ها رو به باغ گل محمدی باز نمی شوند. ردپایی از کبوتران سپید بر جای نماند
در برگی از دفتر شعر شهید نوجوان «مهرداد زمانی» که به خونش آغشته شده، آمده است: هجرت نمودند عاشقان زدنیا/ جانان پسندیدند، زجان گذشتند/ احلی من العسل شعار آنهاست/رفتند ولی کرب و بلا ندیدند
شعری زیبا از زنده یاد ابوالفضل سپهر / اتل متل گم شدم تو این جاده باریک / دنبال تو میگردم تو این مسیرتاریک
راه من از تو دوره گم شده این بی زبون / دنبال تو میگرده ، گمنامه و بی نشون