تبیان، دستیار زندگی
تاریخ شفاهی شیوه تازه ای در تاریخ نویسی است که به شرح و شناسایی وقایع، رویدادها و حوادث تاریخی بر اساس دیدگاهها، شنیده ها و عملکرد شاهدان، ناظران و فعالان آن وقایع می پردازد. در این شیوه ارجاعات معمول.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تورق بخشی از تاریخ معاصر خطه خراسان در کتاب دولت یاد

تاریخ شفاهی شیوه تازه ای در تاریخ نویسی است که به شرح و شناسایی وقایع، رویدادها و حوادث تاریخی بر اساس دیدگاهها، شنیده ها و عملکرد شاهدان، ناظران و فعالان آن وقایع می پردازد. در این شیوه ارجاعات معمول...

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
تورق بخشی از تاریخ معاصر خطه خراسان در کتاب دولت یاد

گفت وگو با دکتر امین صالح
تاریخ شفاهی شیوه تازه ای در تاریخ نویسی است که به شرح و شناسایی وقایع، رویدادها و حوادث تاریخی بر اساس دیدگاهها، شنیده ها و عملکرد شاهدان، ناظران و فعالان آن وقایع می پردازد. در این شیوه ارجاعات معمول و خط به خط به منابع کمتر دیده می شود و تاریخ، از بیان یک راوی است که خود در صحنه حضور داشته است. کتاب دولت یاد هم در همین مسیر به کوشش دکتر محمدامین ناصح باجمع آوری یادداشتهای باقیمانده از میرزا ذبیح الله ناصح تالیف شده است. کتاب دولت یاد، طیف قابل  ملاحظه ای از مسائل مختلف شهر بیرجند و بعضاً نواحی پیرامونی را عمدتاً در حدفاصل اواخر دور   قاجاریه تا پایان حکومت پهلوی اوّل به گونه ای مستقل و منسجم در قالب دوازده فصل کلّی، سه یادداشت ضمیمه و دو پیوست در بر دارد. همچنین یادداشتهای پراکندة دیگری نیز از میرزا ذبیح الله ناصح مربوط به وقایع ملی شدن صنعت نفت تا رویدادهای مربوط به اوایل دهه 1340 شمسی نیز موجود است که به صورت ضمیمه در کتاب مزبور ارائه شده است. آنچه پیش رو دارید حاصل گفت وگوی ما با دکتر محمد امین ناصح مولف و مصحح کتاب دولت یاد است؛ کتابی که تلاش کرده تا با روایت یکی از شاهدان وقایع تاریخ معاصر بخشی از تاریخ این سرزمین را واکاوی کند و هم اکنون با عرضه به بازار نشر در دسترس تاریخ دوستان قرار دارد.

بیان بخشی از تاریخ از زبان یک راوی شیوه ای است که با عنوان تاریخ شفاهی چند سالی است بیش از پیش معمول شده و از این مسیر برهه ای از تاریخ از نگاه یک شاهد عینی نقل و بررسی می شود. این تاریخ شفاهی در دنیا چه پیشینه ای دارد و از چه منظری مورد توجه قرار دارد؟

«تاریخ شفاهی»یکی از شیوه های نوین پژوهش در رشت تاریخ است که به شرح و شناسایی وقایع، رویدادها و حوادث تاریخی بر اساس دیدگاهها، شنیده ها و عملکرد شاهدان، ناظران و فعالان آن وقایع می پردازد. گرایش تاریخ شفاهی در قالب چهر   امروزین آن، برای نخستین بار در سال 1948 میلادی (1327 شمسی) در دانشگاه کُلمبیا بنیان نهاده شد و سپس با تشکیل انجمن تاریخ شفاهی در سال 1966 میلادی (1345 شمسی) و نیز بنای بخش تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد در سال 1967 میلادی (1346 شمسی)، این شاخ   نوین، گسترش روزافزونی یافت و به عنوان رویکردی جدی در محافل پژوهشی و تاریخی جهان شناخته شد و مورد پذیرش واقع گردید. خوشبختانه در سالهای اخیر، دوره های تحصیلات تکمیلیِ این گرایش در دانشگاههای ایران نیز گشایش یافته است و نشریات مرتبط در باب تاریخ شفاهی مقالاتی منتشر نموده و تاکنون سلسله  همایشهایی جهت معرفی بیش از پیش این شاخ   نوین دانشگاهی برگزار شده است. در این رویکرد از تاریخ پژوهی، چون از ارجاعات معمول و خط به خط به منابع مکتوب که گاه می توانند برای خواننده، کسالت بار جلوه نمایند، کمتر نشانی هست، طبعاً افراد مورد رجوع برای کسب اطلاعات می بایست همراستا با شاخصه های علم رجال، از جهات مختلف، مورد وثوق، دست اندرکار و صاحب اطلاع بوده تا داده های حاصله از ضریب اطمینان کافی و بار خبریِ مطلوب برخوردار باشند. به دیگر سخن، اعتبار اطلاعات مأخوذه با میزان اعتبار مولّف و تصنیفات احتمالیِ وی و نیز حدود اشراف او بر مسائل مطروحه ارتباط مستقیم دارد. لذا پرداختن به مسائل تاریخی و فرهنگی، ملزوماتی را می طلبد که در رأس آنها، میزانِ مدخلیت فرد در موضوع و اطمینان از اشراف کاملِ وی به حواشی آن و از سویی شیوة انژاس مطالب است تا نهایتاً منجر به نگاه تک بعدی و احیاناً جانب دارانه به مسائل پیچیده و چندجانبة فرهنگی و اجتماعی نشود.

مطالعات تاریخ محلی از چه نظر دارای اهمیت است؟

تاریخ محلی (Local History)، گرایشی از تاریخ معاصر برای بازسازی گذشته در مقیاسی محلی- منطقه ای است و به زندگی مردم عادی که کمتر مورد توجه بوده، عنایت ویژه دارد تا از این رهگذر، نمود گذشته از حیث مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی ملموس تر  گردد. در ایران نیز این حوزه به عنوان شاخه ای از رشتة تاریخ در دورة دکتری مطرح است. در ارزیابی کیفی شهرنامه ها، ملاحظات چندی باید مورد توجه قرار گیرد که شاید مهم ترین آن، میزان اطلاع مستقیم نگارنده از موضوعات مطروحه و حضور وی در تحولاتِ مورد اشاره  باشد. طبعاً اگر شخصی به نقل رویدادهایی از تاریخ معاصر بپردازد که وی اساساً زمان وقوع آنها را درک نکرده و یا حوز   شغلی او، امکان ورود به بسیاری از مسائل عمد   شهری و پشت صحن   وقایع را ایجاب نمی نموده، در سندیت اظهارات مطرح شده جای تأمل باقی می ماند! به این جهت، پرداختن به مقول   تاریخ محلی ایران، مولفه هایی را می طلبد که لزوماً با شاخصهای موردنیاز جهت ورود به مباحث تاریخ ملی، قابل تطبیق نیست.

شرق ایران و خراسان جنوبی در چه دوره هایی و چرا مورد توجه بوده است؟

ولایت «قُهستان» از دورة سلجوقی و قرون پنج و شش هجری که به دومین قطب سیاسی اسماعیلیان بدل شد، در تحولات تاریخی ایران جایگاهی یافت. از زمان صفویه، با به قدرت رسیدن خاندان امارت (خزیمه/ عَلَم) در بخشهایی از ولایت قُهستان قدیم (نواحی جنوبی خراسان و نیز منطقة حساس سیستان)، تشکیلات حکومتی، تأسیسات نظامی و همچنین سازمانهای اداری چندی در بیرجند شکل گرفت. از دوران صفوی و افشاری، مرز شرقی کشور، رفته رفته آبستن رویدادهایی شد که در دور   قاجار به دلیل رقابت قدرتهای بیگانه و گاه اوضاع متزلزل سیاسی کشورمان و در همین اثنا، استقلال سرزمین های افغانستان و سپس پاکستان به  اوج خود می رسد و در این میان، حاکم نشین بیرجند به کانون این توجهات اجتماعی و تجاری یا بعضاً منازعاتِ سیاسی در طول مرز شرقی ایران بدل می شود. لاجرم حاکمان این منطقه نیز در تعامل با دفاتر نمایندگی دوَل انگلیس و روسیه مستقر در بیرجند و از سویی فرمانبرداری از دستورات حکومت مرکزی، در صدد حراست از تمامیت ارضی و یکپارچگی مرز شرقی ایران بوده  اند. رونق تجارت مرزی، گشایش برخی شعبات بانکهای خارجی و نیز مأموریت یافتن دوره ایِ نمایندگان ایرانی و خارجی به شهر بیرجند، استقرار بخش قابلی از سربازان انگلیسی در بیرجند و حومه در جریان جنگ جهانی اول، گشایش فرودگاه نظامی، لوله کشی آب شُرب؛ در کنار گشایش نخستین مدارس نوین شرق کشور در این ناحیه به همت حاکم وقت منطقه، مجموعاً مقدمات ارتقای سطح اجتماعی و فرهنگی در مناطق جنوبی خراسان بزرگ و بخشهایی از سیستان و بلوچستان را موجب شد و این شهر کویری را با جلوه هایی از تمدن روز بیش از سایر نقاط همجوار آشنا ساخت و به نقطه ای راهبردی در طول نوار مرزی شرق بدل نمود.

تاکنون چه تالیفاتی به بیان تاریخ شفاهی و محلی این خطه پرداخته اند؟

تاکنون در باب انژاس تحولات تاریخ معاصر شرق ایران، آثار متنوعی ارائه شده است که غالباً پس از انقلاب اسلامی در ایران به رشت   تحریر درآمده اند. در میان کل آثاری که به  تحولات بیرجند معاصر می پردازد، شاید بتوان به چند اثر جامع و قابل اشاره نمود که مولفین در خلال تحریرات، توفیق یافته اند به طور متمرکز و همزمان، به-چند موضوع مختلف در قالب فصول متنوع اثرش بپردازند و از رهگذر تدوین شهرنامه ای مقبول، خواننده را با اوضاع محلیِ بیرجند از جنبه های گوناگون آشنا سازند.
 کتاب بیرجندنامه، اثر زنده یاد دکتر جمال رضایی (متولد سال 1305 ش) نمونة موفقی از شهرنامه نویسی است که در آن، مولف به مدد دانشِ مردم شناسیِ بومی و با روش شناسی علمی و به دور از جانب داری ویژه، اطلاعات مفیدی را برای پژوهشگران علاقه مند به  ارمغان آورده است. شادروان دکتر محمدحسن گنجی (متولد سال 1292 ش) نیز از اوایل ده   1370 شمسی، یادداشتهای شخصی خود را در باب جغرافیای تاریخی بیرجند، اغلب به شکل تحریرات پراکنده مندرج در مجموعه مقالات چندی ارائه نمود که مجموعاً برای معرفی اوضاع اجتماعی این شهر کویری در ده   نخست قرن جاری مفید افتاد؛ چراکه ایشان از نیم   سال 1309 شمسی؛ یعنی حدود 18 سالگی به قصد ادامه تحصیل از بیرجند خارج شده و تا پایان عمر در تهران ساکن بود و طبعاً یادداشتهای محلّیِ وی، به انژاس مشاهدات شخصی او تنها در همان دهه می پردازد. به علاوه مکاتبات «هیل»[2] (رئیس بانک شاهی شعبة بیرجند) که روایت مقبولی از وقایع این حاکم نشین در اواسط دهة 1280 شمسی (1910 میلادی) می باشد، در اواخر دهة 1370 شمسی توسط مرحوم دکتر گنجی در قالب کتابی با عنوان نامه هایی از قُهستان ترجمه و منتشر گردید که در نوع خود حاوی اطلاعات ارزشمندی است. همچنین باید از کتاب امیران مرزدار - که ترجمه ای از اثر دکتر پیروز مجتهدزاده در سال 1378 شمسی می باشد- یاد کرد. در این کتاب نیز به پیشینة حاکمان بیرجند و اهمّ رویدادهای سیاسی مرتبط با آنان در مرزهای شرقی ایران در خلال سده های اخیر اشارات مفیدی شده است.

درباره راوی کتاب دولت یار بفرمایید. چه نکات جالبی در زندگی وی شما را بر آن داشت تا این کتاب را تالیف کنید؟

مرحوم میرزا ذبیح الله ناصح (متولد 1274 ش) در ردیف دانش آموختگانِ معدودِ دور   نخست مدرس   متوسطة شوکتیه می باشد که پس از فراغت از تحصیل، به پیشنهاد موسس آن، برای تدریس در این مدرسه برگزیده شد و به تدریج مسئولیت نظامت آن را پذیرفت و پس از مدتی، کفالت و سپس مدیریت دبیرستان شوکتیه بر عهد   ایشان قرار گرفت. انتخاب وی توسط حاکم وقت بیرجند جهت پایه گذاری سنگ بنای نخستین دبستان شهر قاین در سالهای پایانیِ عهد قاجار نیز در زمرة خدمات آموزشی و مدیریتی وی قرار دارد. او به موازات مسئولیتهای آموزشی و اداری، تا نیمة دهة 1310 شمسی برای چند دوره به عنوان عضو منتخب و سپس رئیس انجمن شهر بیرجند خدمت نمود. در ادامه، ریاست دانشسرایِ نوپایِ مقدماتیِ پسرانِ بیرجند به او واگذار شد. به علاوه در سالهای 1319 و 1320 شمسی برای مدتی، کفالت فرهنگ بیرجند نیز بر عهد   وی قرار گرفت. به علاوه آن گونه که از شواهد برمی آید، ایشان از نخستین ژاسان آماتور شرق ایران بوده و اغلب ژسهای قدیمی که تاکنون در کتابهای مرتبط با بیرجند در موضوعات مختلف منژس گردیده، روزگاری توسط ایشان برداشته شده و در آتلیة شخصی وی ظاهر گردیده و با توضیحات مکتوب او همراه است.
مرحوم ذبیح الله ناصح در حدفاصل سالهای 1331- 1326 شمسی، مدیرکل فرهنگ استان سیستان و بلوچستان شد. بنای برخی مدارس نخستین آن استان مرزی، محصول دوران مدیریت فرهنگی اوست. در همین دوره بود که وی به دریافت نشان ملیِ خدمت از وزارت فرهنگِ وقت نائل شد. سالهای بازنشستگی ایشان در مشهد مقدس سپری گردید و در اواخر عمر به پیشنهاد بنگاه فرانکلین (ترجمه و نشر کتاب) به تألیف و چاپ کتابی به نام بلوچستان همت گماشت و همزمان نیز به تدوین مجموعه خاطرات و یادداشتهای زندگی خود مشغول بود تا اینکه سرانجام در اواسط سال 1345 شمسی در آن شهر برای همیشه آرام گرفت. پس از درگذشت ایشان، توسط جمعی از شاگردان پیشین او، مجلس بزرگداشتی در دانشگاه آریامهر (صنعتی شریف) با حضور وزیر وقت فرهنگ برپا شد و یک دهه بعد نیز به پاس خدمات فرهنگی و مدیریتی ایشان در جنوب خراسان، مدرسة راهنمایی در شهر بیرجند به یاد وی نام گذاری شد.

ظاهرا یادداشتهایی از مرحوم ناصح هم به جای مانده است. این یادداشتها بیشتر در چه قالبی و موید چه نکاتی است؟

تقریرات شخصی شادروان ذبیح الله ناصح عمدتاً روایتگرِ خاطرات ایشان از دوران خدمات فرهنگی در شهرهای بیرجند و زاهدان می باشد. از یادداشتهای به جا مانده از آن مرحوم چنین بر می آید که ایشان به  جهت ارتباط شغلی با امرای منطقه و روسای ادارات دولتی، از کیفیت پیشرفت امور اداری شهر اطلاع کافی داشته  و به-علاوه به دلیل تدریس فارسی به افسرانِ قشون متفقین در بیرجند، بیش از سایرین در جریان اوضاع و احوال شهر و ارتباطات داخلی و خارجی آن قرار می گرفت. خوشبختانه ایشان به رغم اغلب همقطاران خود، در  ثبت وقایع روزان   زندگی خویش و انژاس رویدادهای مهم منطقه، اهتمام جدّی داشته و یادداشتهایی را در حوزه-های مختلف به رشتة تحریر درآورده  که اینک تقریرات مزبور، منبع راه گشایی برای بازآفرینیِ حال و هوای بیرجند به ویژه در اواخر دور   قاجار تا پایان دور   پهلوی اوّل می باشد. برای مزید استحضار خوانندگان گرامی، نخستین دفتر روزانه نویسی[3] ایشان به سال 1296 شمسی و آغاز اشتغال آموزشی در شهر بیرجند باز می گردد که در آن تاریخ، به ظنّ قوی، تنها روزانه نویس بومیِ آن دیار محسوب می شده اند.
سبک روایت مطالب در یادداشتهای به جا مانده از مرحوم ناصح به گونه ای است که خواننده در لابه لای قرائتِ مسائل جدّی، با خاطراتی مرتبط از راوی که به سبک و سیاق خودزندگی نامه نویسی[4] نزدیک است، مواجه می شود که خوانش متن را از روندی یکنواخت مصون می دارد. در دل همین خاطرات ساده و بی پیرایه، اطلاعات ارزنده  و گاه انحصاری برای علاقه مندان به پیگیری رویدادهای محلی و ادبیات عامه در سرحدّات شرقی ایران قابل بهره برداری است که اغلب برای نخستین بار مورد اشاره قرار گرفته اند. بی گمان بخشهایی از اطلاعات منحصر به فردِ مندرج در این اثر تاریخی از جمله گزارشِ دقیق استقرار مدارس جدید شهری و روستایی، روایت کامل جریان لوله کشی آبِ بیرجند، پیشینة فعالیت های ورزشی و برنامه های تربیت بدنی و نیز روند شکل گیریِ ادارات دولتی که نخستین بار برای خوانندگان منژس می شود، خواهد توانست بر خلأهای اطلاعلاتیِ چندی در باب تاریخ معاصرِ خراسان جنوبی پرتو افکند و در شناخت واقع بینانه ترِ تحولات اجتماعی در بیرجند و حومه -موثر افتد.

انگیزة شکل گیری کتاب دولت یاد چه بود؟

انگیزة تصحیح و تدوین کتاب «دولت یاد» به روزی پاییزی از سال 1389 شمسی باز می گردد که در یکی از خیابان های جانبی دانشکدة جغرافیای دانشگاه تهران با شادروان استاد دکتر محمدحسن گنجی، چهرة ماندگار علمی مواجه شدم. پس از احوال پرسی و مرور کوتاهی بر چند خاطرة شنیدنی از استاد، ایشان خطاب به بنده (دکتر محمدامین ناصح) فرمودند که از استادم میرزا ذبیح الله ناصح یادداشتهای جالب توجهی در مورد بیرجند قدیم باقی مانده که مدتها پیش بخشهایی از آنها را دیده ام. ایشان در دوران تحصیل حق زیادی بر گردن من داشته اند. چون امروز تقریرات مزبور حاوی اطلاعات تاریخی است، به شما توصیه می کنم آنها را از طریق آقای دکتر محمدرضا راشد محصل ردیابی نموده و در خصوص تدوین و انتشار تقریرات آن مرحوم که بزرگ فامیل شما نیز محسوب می شوند، همت گمارید. از این رو چند ماه بعد در مشهد با جناب آقای دکتر راشد (استاد بازنشستة گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد) قرار ملاقاتی گذاشتم. پس از روایت ملاقات استاد گنجی برای جناب دکتر راشد، ایشان نیز بر اظهارات مرحوم دکتر گنجی راجع به ویژگیهای تقریرات مزبور صحّه گذاشته و یادآور شدند که بنا به اطلاعات ایشان، در نیم قرن اخیر بخشهایی از آن مطالب در جای جای کار به مرور از بین رفته و لذا تدوین آنها در شرایط کنونی دقت نظر و شکیبایی زیادی می طلبد. لذا مقرر شد وضعیت دقیق یادداشتهای مزبور را از طریق فرزند مرحوم ناصح در تهران جویا شوم. متعاقباً در تهران جناب آقای دکتر ناصح (فرزند مرحوم ناصح) را در مطب ملاقات نموده و ایشان نیز پس از ملاحظة سوابق تألیفات منطقه ایِ این جانب و کارنامة پژوهشی بنده و از سویی ابراز تمایل این جانب مبنی بر آماده سازی یادداشت های به جا مانده از پدرشان، در این زمینه اظهار خوشوقتی نموده و جهت کمک به روند تصحیح و تدوین آنها که برایشان حکم تکلیف داشت، قول مساعد دادند.
این گونه بود که یادداشتهای چندگانة مزبور شامل دفاتر روزانه نویسی، تقریرات خصوصی و نیز تحریرات پراکند   دوران مأموریت ایشان در استان سیستان و بلوچستان به همراه یک آلبوم ژس قدیمی در اختیار قرار گرفت. متأسفانه فصولی چندی از یادداشتهای مزبور پس از مرگ راوی مفقود شده یا به تدریج صفحات چندی از آنها از بین رفته بود. با حسن اعتماد آقای دکتر ناصح، یادداشتهای باقی مانده و نسخ موجود که بعضاً بازنویسی مجدد یکدیگر بود، با هم به طور تطبیقی مورد مقایسه قرار گرفت تا ضمن رعایت وفاداری به متن در چارچوب سنت قدیمِ تاریخ نگاریِ محلی، این اطمینان حاصل شود که نکته ای از اشارات نویسنده در میان صفحات این دفاتر، مغفول نمانده باشد و ضمناً کمبودها و نواقص آنها احصا شد. پس از بررسی انجام شده مشخص شد که از 20 فصل اولیة کار، تنها قریب به نیمی از آن موجود است و در لابه لای فصول موجود نیز صفحات متعددی مفقود است که این خود مجموعاً قریب 50 درصد شماره صفحات اولیه را شامل می شد و می توانست در مواردی موجب قطع رشتة کلام گردد. متعاقباً با بهره گیری از مهر ایزدی و اختصاص صرف وقت زیاد به تصحیح و تکمیل نواقص آن از طریق پژوهش شخصی و نظام بخشی کار پرداختم و توضیحات و تعلیقات مربوط را در جای خود درج نمودم تا سرانجام پس از اتمام مراحل آماده سازی آن در هیأت جدید، با درج اسناد و تصاویر تاریخی مرتبط که از طریق رایزنی این جانب با موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در اختیار قرار گرفته بود، به مستندسازی اثر اقدام نمودم و نهایتاً حاصل کار را که برونداد چند سال کار مداوم بود، «دولت یاد» نام نهادم و در اوایل سال جاری جهت امور چاپ و نشر به موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران سپرده شد.

این کتاب چه بخشهایی از تاریخ معاصر و تاریخ محلی بیرجند را تبیین می کند؟

کتاب دولت یاد، طیف قابل  ملاحظه ای از مسائل مختلف شهر بیرجند و بعضاً نواحی پیرامونی را عمدتاً در حدفاصل اواخر دور   قاجاریه تا پایان حکومت پهلوی اوّل به گونه ای مستقل و منسجم در قالب دوازده فصل کلّی، سه یادداشت ضمیمه و دو پیوست در بر دارد. البته یادداشتهای پراکندة دیگری نیز از ایشان مربوط به وقایع ملی شدن صنعت نفت تا رویدادهای مربوط به اوایل دهه 1340 شمسی نیز موجود است که به صورت ضمیمه در کتاب مزبور ارائه شده است. تحلیل واقع بینان   وی از اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در دوران اقتدار پهلوی دوم و انتقادات متهوران   وی به برخی امور جاریِ کشور و نهایتاً پیش بینی او از آیند   سیاسی ایران؛ همزمان با بروز جرقه های نخستِ اعتراضات عمومی در آغاز ده   1340 شمسی، گواهی بر حُسن تشخیص و بینش روشن مولف می باشد! در بخش دیگری از یادداشتهای ضمیمه، تقریرات روزانة راوی پیراسته شد و از آن میان، موارد غیر شخصی و قابل استفاده برای عموم انتخاب و درج گردید. همچنین در ادامه، جهت اطلاع خواننده از ارتباطات درون فامیلی در خاندان وسیع ناصح، شجره نام   خانوادگی همراه با پاره ای توضیحات جنبی به نقل از روایت مرحوم ناصح پس از رفع نواقص آن و بروزرسانی توسط گردآورنده درج گشته است و هیأت آن از شرح تفصیلیِ روابط به قالب متعارف درختی تبدیل گشت.

و سخن آخر

حال که یادداشتهای مزبور پس از چندسال کار مداوم قابل ارائه به علاقه مندان به مطالعات تاریخ محلی گردیده، مایلم باور خویش را در مورد ضرورت حراست از تلاش پیشینیان و سعی در حفظ آن چنین ابراز دارم که: گرچه خدمات فرهنگی پیشکسوتان دلداده ای که سنگ بنای فرهنگ بالند شهر بیرجند به دست آنان نهاده شده است، همواره در حافظ تاریخیِ شهروندان حق شناس و مدیران فهیم مثبوت می باشد ولی روایت مجاهدتهای آنان برای نسل جوان ما در حُکم وظیفه است تا این آینده سازان به مدد آشنایی با پیشین فرهنگی موطنشان بتوانند ضمن اشراف بر هویت ریشه دارِ این خطّه از میهن، بنیانهای شخصیتی خویش را بازشناسی نموده و در عصر بحران هویت، استوارتر گام بردارند. بی گمان اگر عشق به تبار و درد موطن نبود، صرف این میزان وقت و دقت نظر بی توجیه باقی می ماند. لذا مایلم اجر تصحیح و تدوین این اثر را به روان استاد فقید میرزا ذبیح الله ناصح به عنوان یکی از پیشگامان آموزش نوین در شرق ایران تقدیم دارم.


منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران