ضرب المثل عاشورایی
اطراف علم و کتل همواره شلوغ است و سینه زنان و زنجیر زنان با فریاد و زاری آن را در بر می گیرند. مثل در این واقعیت ریشه دارد و به شلوغی، آشفتگی و سر و صدا اشاره می کند.
چون دستان حضرت عباس بن علی (ع) قطع شد، یکی از دشمنان رجز خواند. مثل زبان حال علم دار کربلا در آن لحظه است و به تأخیر در کار و نابه هنگام انجام شدن آن اشاره دارد. وقتی ناکسی فرومایگی می کند و به بزرگی که قدرت و ثروت از کف داده می تازد، این مثل مورد استفاده قرار می گیرد.
گاه گروهی دست به پلیدی هایی می آلایند که شمر با همه ی تباه کاری از آنان انسان تر می نماید. مثل به چنین معنایی نظر دارد و برای اشاره به سنگ دلی و بی رحمی بسیار، مورد استفاده قرار می گیرد.
بی تردید آن که سر از تن مظلومی تشنه کام جدا می سازد، دلی در نهایت بی رحمی و قساوت دارد. شمر چنین انسانی بود و شمردل به بیرحمی و سنگدلی اشاره می کند.
کسی که نقش شمر بازی میکند باید سبیل و مویی خاص به کار گیرد تا خشونت را بهطور کامل در چهره اش آشکار سازد. مثل – که در این امر ریشه دارد – به از کف دادن قدرت و ورشکستگی اشاره میکند و دربارهی فردی که پس از تظاهر فراوان به دارایی و توانایی به سمت انحطاط میگراید، به کار میرود.
شمر به پلیدی و تباه کاری شهره است، زیرا امام حسین (ع) را با لبان تشنه به شهادت رساند. این کلمه ناسزا به شمار می آید و در برابر کسی که آب را از مردم دریغ میکند به کار میرود.
اسیران کربلا، شب هنگام را در تاریکی، گرسنگی و خواری سپری میکردند. شام غریبان به چنین شبهایی اشاره دارد و برای بیان تاریکی و بی چراغی به کار میرود.