از هیچ کس در قیامت سؤال نمی شود!
حسابرسی و بازخواست در دنیا به منظور کشف واقعیت و رسیدن به امر مجهولی است، ولی از آنجا که خداوند عالم مطلق و محیط بر همه امور است، حسابرسی در قیامت یقینا بدین منظور نیست.
در قیامت این گونه نیست که خداوند بخواهد از وضعیت انسان ها و میزان کار خوب و بد آن ها و در نتیجه استحقاق پاداش و کیفر آنها آگاهی یابد؛ بلکه هدف از آن نشان دادن حقیقت و باطن اعمال و اعتقادات آدمی به خود اوست.(1)
محاسبه کننده اعمال
بر اساس برخی آیات تنها خداوند عهدهدار حسابرسی اعمال بندگان است:«وَإِن مَّا نُرِیَنَّكَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَیْكَ الْبَلاَغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ»(2) همچنان که در آیه دیگری فرموده است: «إِنَّ إِلَیْنَا إِیَابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا حِسَابَهُمْ».(3) برخی روایات نیز همین معنا را تأکید کردهاند، از جمله اینکه شخصی اعرابی به محضر پیامبر(صلی الله و علیه وآله) رسید و گفت: چه کسی عهده دار حساب خلق است؟ پیامبر(صلی الله و علیه وآله) فرمود: خدا. گفت: به تنهایی؟ حضرت فرمود: آری. اعرابی خندید و پیامبر(صلی الله و علیه وآله) از علت آن پرسید. مرد پاسخ داد: کریم وقتی قدرت داشته باشد عفو کند و زمانی که محاسبه کند در آن مسامحه کرده، سخت نمیگیرد.(4)
در مقابل این روایات، روایات دیگری وجود دارد که به صراحت حجج الهی را عهده دار حسابرسی اعمال برخی افراد معرفی می کند، مانند روایاتی که ائمه(علیهم السلام) را عهده دار حسابرسی اعمال شیعه معرفی می کند.(5)
محاسبه سریع اعمال
ایاتی از قرآن کریم بر این مسئله دلالت دارند که همه اعمال انسان مورد محاسبه قرار می گیرند.(22) گستره این محاسبه چنان وسیع است که حتی نیات و اعمال جوانحی انسان را در بر میگیرد.(23) برخی آیات نیز بر این امر دلالت دارند که خداوند در قیامت همگان را از اعمالی که انجام دادهاند، آگاه میسازد(24) و مردم نتایج اعمال خویش را میبینند.(25)
از ویژگیهای حسابرسی الهی، سریع انجام شدن آن است. به همین جهت سریع الحساب و اسرع الحاسبین از جمله اسامی و صفات خداوند است. در آیاتی از قرآن کریم بر محاسبه سریع اعمال تأکید شده است.(6) در معنای رسیدگی سریع به حساب بندگان احتمالاتی وجود دارد:
1. خداوند اعمال بندگان را به سرعت جزا می دهد و وقت فرا رسیدن جزا نزدیک است؛ چنانکه می فرماید: «وَلِلّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».(7) بنابراین حساب به معنای جزای اعمال است.(8)
2. خداوند در سرای آخرت به حساب بندگان در مدت کوتاهی رسیدگی می کند و حساب هیچ کس او را از حسابرسی دیگران باز نمی دارد. بنابراین کثرت محاسبه شدگان موجب طولانی شدن حسابرسی نمی شود تا در نتیجه جزای افراد مستحق به تأخیر افتد و در حق آنان حکمی صورت گیرد؛ بلکه خداوند همه را با هم حسابرسی میکند.(9) خداوند در یک لحظه ماحصل اعمال نیک و بد را برای هر یک از افراد آشکار می کند،(10) چنانکه در آن واحد همه بندگان را روزی می دهد. فردی از امام علی(علیه السلام) پرسید: چگونه خداوند با وجود فراوانی انسانها به حسابشان رسیدگی می کند؟ امام فرمود: آنچنان که با وجود فراوانی آنها روزیشان می دهد. باز پرسید: چگونه به حساب آن ها رسیدگی میکند با آنکه او را نمی بینند؟ امام فرمود: همان گونه که آنان را روزی می دهد و او را نمی بینند.(11)
حساب اعمال ویژه آخرت نیست؛ بلکه در همین دنیا جریان دارد. سرعت حسابرسی و هر عملی اعم از نیک و بد در همین دنیا به سرعت محاسبه شده، طاعات از طریق توفیقات الهی و گناهان از طریق خذلان الهی پاداش یا کیفر داده می شود.(12) بر اساس آیات قرآن کریم محاسبه سریع اعمال هم حیات دنیوی و هم حیات اخروی را شامل میشود. هر کس در دنیا دست به انجام اعمال نیک یا بدی بزند، سزا و جزای آن را به سرعت دریافت میکند. سرعت محاسبه اعمال در روایات نیز مورد تأکید قرار گرفته است. امام علی(علیه السلام) فرموده است: «خداوند حساب بندگان خود را در زمان کوتاهی به اندازه زمان دوشیدن یک گوسفند رسیدگی میکند».(13)
عمومیت حسابرسی
فردی از امام علی(علیه السلام) پرسید: چگونه خداوند با وجود فراوانی انسانها به حسابشان رسیدگی می کند؟ امام فرمود: آنچنان که با وجود فراوانی آنها روزیشان می دهد. باز پرسید: چگونه به حساب آن ها رسیدگی میکند با آنکه او را نمی بینند؟ امام فرمود: همان گونه که آنان را روزی می دهد و او را نمی بینند.(11)
دامنه و گستره حسابرسی را از دو جنبه میتوان بررسی کرد: به لحاظ افراد، یعنی اینکه آیا در قیامت همگان مورد حسابرسی قرار میگیرند یا آنکه گروه یا گروه های خاصی از آن استثنا شدهاند؛ دیگری به لحاظ اعمال و رفتار آدمی، یعنی آیا حسابرسی شامل همه اعمال است یا آنکه برخی اعمال مورد حسابرسی قرار نمیگیرند.
به لحاظ افراد
برخی آیات بر این دلالت دارند که سؤال و حساب همگانی است.(14) برخی دیگر به سؤال از پیامبران و امتهای آنان تأکید می کنند.(15) مفسران در تفسیر آیه 6 سوره اعراف احتمالات متعددی را مطرح کردهاند: یک احتمال اینکه پیامبران از ابلاغ احکام و شریعت و امتها از امتثال از پیامبران مورد سؤال قرار میگیرند. احتمال دیگر اینکه امت ها از پذیرش دعوت پیامبران و پیامبران از اینکه امتها به چه چیزی عمل کردهاند، پرسش میشوند. سومین احتمال اینکه سؤال از امتها توبیخی و سؤال از پیامبران سؤال گواهی و شهادت بر حق است.(16)
بنابراین بر اساس این آیات مسئله سؤال و حساب همگانی304582 است، اما در مقابل آیاتی هم وجود دارد که از هیچ کس در قیامت سؤال نمی شود: «فَیَوْمَئِذٍ لَّا یُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ».(17) مفسران در جمع میان این دو دسته آیات چند وجه را ذکر کردهاند:
1. خداوند به عنوان استعلام و کشف مجهول از آنان سؤال نمی کند؛ بلکه به عنوان محکوم کردن کفار و سرکوبی و غلبه بر آنان است. به همین جهت در ادامه آیه می فرماید: «یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ». سؤال از پیامبران نیز از باب توبیخ و سرکوب نیست.
2. مراد از نفی مواقف بسیاری وجود دارد که ممکن است در برخی سؤال و حساب باشد و در برخی دیگر به به دهان ها مهر زده شود و اعضای بدن گواهی و شهادت دهند و در برخی نیز از چهرهها وضعیت افراد مشخص می شود.(18)
3. منظور این است که از آنان سؤال زبانی نمی شود؛ بلکه از اعضای آن ها پرسش میشود و آن ها بر کرده های خویش گواهی میدهند.(19)
4. ممکن است مراد نفی سؤال به شیوه متعارف در محاکم دنیوی باشد؛ زیرا خداوند به حقیقت احوال مجرمان آگاه است و از گناهانشان نمیپرسد؛ بلکه در وهله اول حکم میکند و دفع و رد عذاب او به هیچ وجه ممکن نیست؛(20) بلکه خداوند در قیامت واقعیت یا آثار گناهان را به گونهای در وجود گنهکاران منعکس می کند که هم خود آنان و هم دیگران به مجرم بودنشان واقف می شوند.(21)
به لحاظ اعمال
حساب اعمال ویژه آخرت نیست؛ بلکه در همین دنیا جریان دارد. سرعت حسابرسی و هر عملی اعم از نیک و بد در همین دنیا به سرعت محاسبه شده، طاعات از طریق توفیقات الهی و گناهان از طریق خذلان الهی پاداش یا کیفر داده می شود
آیاتی از قرآن کریم بر این مسئله دلالت دارند که همه اعمال انسان مورد محاسبه قرار می گیرند.(22) گستره این محاسبه چنان وسیع است که حتی نیات و اعمال جوانحی انسان را در بر میگیرد.(23) برخی آیات نیز بر این امر دلالت دارند که خداوند در قیامت همگان را از اعمالی که انجام دادهاند، آگاه میسازد(24) و مردم نتایج اعمال خویش را میبینند.(25)
تفاوت انسانها در محاسبه
حال همه انسانها در مواجهه با محاسبه الهی یکسان نیست. برخی حساب آسان و برخی دشوار و بد در پیش رو دارند. حساب کافران حسابی بد و دشوار است.(26) در مقابل اصحاب یمین از حسابی آسان برخوردارند.(27) مراد از بدی حساب بر اساس روایات، دقت و باریکبینی در محاسبه است؛ چنانکه آسانی حساب به معنای تسامح در محاسبه است.(28) این آسانی یا سختی بیعلت نیست؛ بلکه ناشی از اموری از جمله نحوه رفتار با مردم و میزان برخورداری از مواهب الهی است. آنان که با مردم به خوبی رفتار میکنند و از مشکلات آن ها گرهگشایی میکنند و اهل تسامح و گذشتند، موجبات آسانی حساب را با خود به آخرت میبرند.(29) امام صداق(علیه السلام) به مردی فرمود: «چرا با برادرت چنین رفتار میکنی؟» گفت: جانم به فدایت، برای من بر او حقی است و از او تمام حقم را طلب میکنم. امام فرمود: «به من بگو معنای آیه «و یخافون سوء الحساب» چیست؟ آیا گمان می کنی که ایشان می ترسند که خداوند بر آنان ستم یا ظلم کند. نه به خدا قسم، ایشان از باریک بینی و نکته سنجی در حساب می هراسند».(30)
بر اساس برخی دیگر از روایات آسانی یا سختی حساب در آخرت بستگی به مواهب الهی دارد که خداوند به افراد بخشیده است. آنان که از فهم و شعور و خرد بیشتری برخوردارند، حساب دقیقتری خواهند داشت. در سخنی از امام باقر(علیه السلام) آمده است: «خداوند در قیامت نسبت به حساب هر کسی به اندازه خردی که در دنیا به او داده است، دقت و باریک بینی میکند».(31)
پینوشت ها:
1. مجادله: 6.
2. رعد: 40.
3. غاشیه: 26 و 25.
4. فیض کاشانی، علمالیقین، ج2، ص 1171.
5. بحارالانوار، ج 19، ص 264.
6. آلعمران: 19؛ مائده: 40؛ انعام: 62.
7. نحل: 77.
8. مجمعالبیان، ج 2-1، ص 30.
9. المیزان، ج7، ص 318.
10. علمالیقین، ج2، ص 1165.
11. بحارالانوار، ج 37، ص 271.
12. ر.ک: سبحانی، منشور جاوید، ج9، ص 301 – 300.
13. مجمعالبیان، ج21، ص 531.
14. نحل: 93.
15. اعراف: 6.
16. مجمعالبیان، ج 4-3، ص 614.
17. الرحمن: 39.
18. مجمعالبیان، ج 4-3، ص 615.
19. منشور جاوید، ج9، ص 296.
20. المیزان، ج 16، ص 78.
21. منشور جاوید، ج9، ص 296.
22. نحل: 93؛ انبیاء: 23.
23. بقره: 284.
24. زمر: 7.
25. زلزله: 6.
26. رعد: 18.
27. انشقاق: 8 – 7.
28. البرهان، ج2، ص 289.
29. نور: 22.
30. بحارالانوار، ج7، ص 266.
31. اصولکافی، ج1، ص 12.