تبیان، دستیار زندگی
خداوند (جل شأنه) نیز قوانین و برنامه هایى را براى خود معیّن كرده و قوانینى را براى مردم، كه از طریق انبیا اعلام كرده است. به قوانینى كه خدواند براى خودش تعیین كرده است، سنّت الهى «سنّة اللّه» (سوره احزاب، آیه 138) مى گویند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مراد از سنّت هاى الهى در قرآن چیست؟

خداوند (جل شأنه) نیز قوانین و برنامه هایى را براى خود معیّن كرده و قوانینى را براى مردم، كه از طریق انبیا اعلام كرده است. به قوانینى كه خداوند براى خودش تعیین كرده است، سنّت الهى «سنّة اللّه» (سوره احزاب، آیه 138) مى گویند.

فرآوری: زهرا اجلال-بخش قرآن تبیان
قرآن

مجلس شوراى اسلامى دو رقم قانون وضع مى كند: 
قانونى براى اداره خود مثل آن كه هیئت رئیسه و رئیس مجلس چگونه انتخاب شود، تعداد كمیسیون ها و تعداد نفرات هر كمیسیون، مقدار حقوق، مقدار تعطیلات، شرایط مجلس علنى و غیر علنى، رأى مخفى و رأى غیر مخفى، شرایط استیضاح وزیر و... چگونه باشد كه اینها قوانینى است كه مجلس براى خودش مى گذارد. 
نوع دوم قوانینى است كه مجلس براى مردم و دولت وضع مى كند.

قوانینی که خداوند برای خود تعیین کرده است

خداوند (جل شأنه) نیز قوانین و برنامه هایى را براى خود معیّن كرده و قوانینى را براى مردم، كه از طریق انبیاء اعلام كرده است. به قوانینى كه خداوند براى خودش تعیین كرده است، سنّت الهى «سنّة اللّه»1 (سوره احزاب، آیه 138) مى گویند. مثلاً:

مراد از سنت های الهی، قوانین محکم و استواری است که پایه و اساس نظام موجود در این جهان و جهان دیگر است.

قانون هدایت: «اِنّ علینا لَلهُدى » (سوره لیل، آیه 12) 
قانون حسابرسى: «انّ علینا حسابهم» (سوره غاشیه، آیه 21) 
قانون رزق رسانى: «على اللّه رزقها» ( سوره هود، آیه 6) 
قانون حمایت: «انّا لَنَنصر رُسلنا» (سوره غافر، آیه 51)
قانون رحمت: «كَتب ربّكم على نفسه الرّحمة» (سوره انعام، آیه 54) 
امّا به قوانینى كه براى مردم تعیین كرده است، احكام و تكالیف شرعیّه گفته مى شود.
در حقیقت مراد از سنت های الهی، قوانین محکم و استواری است که پایه و اساس نظام موجود در این جهان و جهان دیگر است. از آنجایی که خالق متعال، حکیم و عالم و عادل است، نظامی را آفریده است که نظام اکمل و اصلح است، در این نظام هر چیزی در جای خود قرار گرفته است و طبق قوانین محکم و متقن و تغییر ناپذیر حرکت می کند و اداره می شود که اگر این قوانین (سنت ها) نباشند تمام اوضاع جهان به هم می ریزد.
این قوانین دو دسته هستند: یک دسته از آنها در عالم تکوین  است مثل جاذبه زمین، سوزندگی آتش، خواص هر یک از عناصر و مواد و ... ، آیا جهان ماده بدون وجود این قوانین می تواند وجود داشته باشد اگر در یک روز جاذبه زمین وجود داشته باشد و روز دیگر وجود نداشته باشد، در یک روز آب در صد درجه به جوش بیاید و در روز دیگر در صفر درجه و...، چه وضعیتی در جهان پدید خواهد آمد پس برای اینکه جهان ماده بتواند منظم باشد، باید بر طبق یک سری قوانین و سنت های لایتغیر  اداره شود، همانطور که این چنین هم هست.

سنت ها و قوانینی از جانب خدا برای انسان ها

منظور از«سنت الهی» آن نیست که فعل خاصی مستقیما و بی واسطه از خداوند صادر شود، بلکه خداوند امور را با اسباب و وسایل طبیعی و فوق طبیعی انجام می دهد و چنان که خواهیم گفت، یکی از سنت های الهی همین سنت الهی در اسباب و مسببات  است.

برای انسانها نیز خداوند متعال یک سری قوانین و سنت های لا یتغیر دارد مثل این که می فرماید: « وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاّ بِأَهْلِهِ ... » یعنی: "این نیرنگ ها تنها دامن صاحبانش را می گیرد." [فاطر آیه 43- ترجمه آیت الله مکارم شیرازی] به بیان دیگر یکی از سنت های الهی این است که هر کس بدی و مکر و حیله کند، نتیجه اش به خودش بر می گردد.
یکی دیگر از سنت های الهی  این است که می فرماید: «... إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ ...» یعنی: "...خداوند سرنوشت هیچ قومی (و ملتی) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند..." [رعد آیه 11- ترجمه آیت الله مکارم شیرازی] و همینطور است سنت آزمایش و امتحان انسانها  و صدها قانون و سنت دیگری که براساس حکمت خداوند ایجاد شده و در سراسر عالم رایج است اینها اساس نظم عالم هستند و اگر این سنت ها نباشند دیگر نظم و نظام معنی نخواهد داشت.

سنت الهی در اسباب و مسببات

منظور از«سنت الهی» آن نیست که فعل خاصی مستقیما و بی واسطه از خداوند صادر شود، بلکه خداوند امور را با اسباب و وسایل طبیعی و فوق طبیعی انجام می دهد و چنان که خواهیم گفت، یکی از سنت های الهی همین سنت الهی در اسباب و مسببات است. در عین حال و در مرحله ی بالاتر، افعال را به خداوند نیز می توان منسوب کرد و بنابراین تعابیر «سنة اللّه» [احزاب/38 و 62،فاطر/43،غافر/85،و فتح/ 23] و«سنتنا» [اسراء/77] که در قرآن کریم به کار رفته اند، بر همین وجه هستند.


منابع:
تفسیر المیزان ، ج 13 ، صفحه 126
تفسیر نمونه ، ج 18 ، ص 292
سایت حوزه
مجموعه آثار شهید مطهری ج1