تبیان، دستیار زندگی
بررسی وجوه اشتراك و تفاوت قهرمان اصلی فیلم مسعود كمیایی و اصغر فرهادی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فروشنده نسخه مدرن قیصر  

بررسی وجوه اشتراك و تفاوت قهرمان اصلی فیلم مسعود كمیایی و اصغر فرهادی

بخش سینما و تلویزیون تبیان
فروشنده،

سال 1348 فیلم «قیصر» روی پرده آمد ، كسی اما در روزهای اول تحویلش نگرفت. مسعود كیمایی خودش را برای پذیرش دومین شكست در سینما آماده می كرد كه خیلی زود ورق برگشت و مخاطبان برای دیدن فیلم صف كشیدند.‌ برخی منتقدان و چهره های سرشناس به آن حمله كردند و برخی زبان به تحسین گشودند. زمان گذشت و «قیصر» در رده فیلم های موسوم به «موج نو» قرار گرفت و همچنان از آثار مورد بحث سینمای ما نزد مخاطبان عام و كارشناسان سینما است. فیلم یك شناسنامه فرعی هم دارد: «نماد غیرت»... . 10 شهریور سال 1395 فیلم «فروشنده» روی پرده آمده ، خیلی زود مورد توجه قرار گرفته و هر كس از ظن خود درباره اش می نویسد و می گوید.تا پیش از اكران یك شناسنامه فرعی در برخی رسانه ها برایش انتخاب شده بود: «نماد بی غیرتی». فیلم را كه ببینید فارغ از دوست داشتن یا نداشتن و نیز ورای ارزشگذاری بر كیفیت فیلم،‌نمی توانید وجوه شباهت «فروشنده» و «قیصر» و التزام قهرمان هر دو فیلم به «غیرت»را انكار كنید. كاراكتر اصلی هر دو فیلم اشتراكاتی دارند و تفاوت هایی. شاید بعد از خواندن این مطلب با هم داستان نباشید اما حداقل فایده اش ، دیدن فیلم فرهادی از منظری دیگر است.

شخصیت شناسی

قیصر : پیشنیه چندان خوبی نداشته ؛ آدم پر شر و شوری بوده كه برای مدتی به جنوب رفته و حالا در بازگشت به تهران ، تصمیم گرفته به فكر زندگی و آینده خود باشد. با این حال اولین مواجهه مخاطب با او  كه در تاكسی رخ می دهد، نشان  از آن دارد  قیصر كماكان بضاعت غلطیدن در مسیر ناصواب را داراست. همچنان سر به هوا است و ادبیاتش گزنده ؛ منتهی آداب مردانگی و مرام را فراموش نكرده و دوست دارد در قالب مردان نیك جلوه كند. فیلم با چند نشانه و نیز از طریق دیالوگ های قیصر ،‌شناسنامه قهرمانش را پیش روی مخاطب قرار می دهد و حسی همراهی برانگیز ایجاد می كند. 
عماد : یك آدم تمام عیار فرهنگی است. عماد در مدرسه ادبیات تدریس می كند و همزمان بازیگر تئاتر هم هست. همسر و جمع دوستانش نیز از اهل هنر هستند. در كلاس درس،‌رویه ای نو و متفاوت از سایر همكاران پیش گرفته و مثلا وقتی از فلیمنامه«گاو» حرف می زند ، فیلم داریوش مهرجویی را هم برای دانش آموزان نمایش می دهد. علقه عماد به فرهنگ و هنر را می توان در تك تك عناصر زندگی اش یافت ؛‌از تابلوهای خانه اش تا كتابخانه و نوع موسیقی ای كه گوش می دهد. عماد با قصیر تفاوت صد و هشتاد درجه ای دارد؛ آرام است و مهربان و نشانه ای از جاهل مسلكی در او یافت نمی شود.

زیست شناسی

قیصر : در دهه چهل زندگی می كند؛ در روزگاری كه تهران به عنوان مهم ترین شهر ایران هنوز توسعه فرهنگی و شهری نگرفته. قیصر در محله فقیر نشین پایتخت زندگی می كند. این فقر فقط مادی نیست و از نظر علم و فرهنگ هم او متعلق به طبقه فقیر است. نوع ادبیات و نگرشش به زندگی گویای سطح پایین دانش و فرهیختگی اوست. در چنین جامعه ای فردیت آدم ها حرف اول را می زند؛ یعنی بر اساس آن چه فیلم به ما می دهد مجبوریم بپذیریم محكمه و قاضی را می توان با پول خرید و اگر به شخصه حقت را نگیری ، وا می مانی. 
 عماد : در دهه نود زندگی می كند؛‌ در روزگاری كه تهران از نظر شهری و فرهنگی جزو بلاد توسعه یافته است. عماد از نظر مادی پایین تر از متوسط قرار می گیرد اما از نظر فرهنگی جزو طبقه بالای جامعه است. خانه اش را در محله ای معمولی انتخاب كرده اما می توان حدس زد عماد در اندیشه كوچ به محله ای مناسب تر است. جامعه فیلم «فروشنده» ، مدرن و قانون مدار است ؛ یعنی بر اساس آن چه فیلم به ما می دهد، می پذیریم كه آدم ها در صورت بروز هر گونه مشكل می توانند سراغ كلانتری و دادگاه بروند و از طریق قانونی حق شان را مطالبه كنند؛ولو اگر بدانیم مراحل اداری زمان بر است. عماد زنش را دوست دارد و نمی خواهد كسی متوجه شود به رعنا تجاوز شده ، برای همین قید شكایت را می زند و شخصا دست به كار می شود.

عامل طغیان

قیصر :‌ در فیلم «قیصر» آن چه شخصیت اصلی را به فكر انتقام جویی می اندازد، تجاوزی است كه به خواهرش (فاطی) شده. قیصر كه از سفر جنوب باز می گردد ، متوجه می شود كریم آب‌منگل مرتكب عمل شیطانی شده ، این را هم می فهمد كه برادرش توسط برادران كریم یعنی منصور و رحیم به قتل رسیده. این جاست كه قیصر برای انتقام پاشنه ور می كشد. مسعود كیمیایی در فیلم همه مواد لازم برای عصیان را در اختیار قهرمانش قرار می دهد. آن هم در شرایطی كه قیصر نسبت به سیستم قضا ، خوشبین نیست. 
فروشنده : در «فروشنده» مساله تجاوز به شكلی دیگر مطرح می شود و در واقع اتفاقی كه رخ می دهد از پیش برنامه ریزی شده نیست. زن عماد (رعنا) در خانه تنها است ، قصد حمام رفتن دارد و به ظن آن كه همسرش صدای زنگ خانه را به صدا در آورده، در را باز می كند. متجاوز به قصد رویارویی با زنی دیگر (كه ظاهرا قرارهای مداوم با او داشته) پا به خانه می گذارد و مرتكب جنایت می شود. عماد بر عكس قیصر بزودی متوجه متجاوز نمی شود؛ به سیستم قضا شك هم ندارد ولی در تصمیمی شخصی كه ذكرش رفت پا جا پای قیصر می گذارد تا خودش طعم انتقام را مزه كند و دلش خنك شود!

عامل بازدارنده طغیان 

قیصر: وقتی قصیر تصمیم به انتقام از برادران آب منگل می گیرد ، خان دایی متوجه این تصمیم می شود. او را منع می كند و قیصر را از عواقب كار می ترساند. استدلال خان دایی و مادر قیصر اما بر توصیه به انجام كار قانونی نیست. آن ها نگران انند كه قیصر هم كشته شود. گریه معروف خان دایی اصلا دال بر نگرانی از عاقبت شومی دارد كه منتظر خواهر زاده اوست. فیلم «قیصر» به شكل غیر مستقیم سیستم قضا در دهه چهل را بدین شكل زیر سوال می برد.  
فروشنده: همسر عماد در «فروشنده» به نوعی نقش دایی و مادر فیلم «قیصر» را بر عهده دارد. منتهی در فیلم اصغر فرهادی، انگیزه عامل بازدارنده با آن چه در فیلم مسعود كیمایی شاهد بودیم متفاوت است. رعنا می داند همسرش قصد دارد به تنهایی متجاوز را پیدا كند اما از انگیزه های او بی خبر است. شرایط روحی و تیپ شخصیتی اش هم باعث شده دخالت نكند ولی به این اصل قائل است كه باید سرنوشت متجاوز را به دست سیستم قضایی سپرد. برای همین در صحنه پایانی اما كه شاهد انتقام جویی عماد از متجاوز است، سعی می كند جلوی او را بگیرد و حتی ملامتش می كند كه چرا مساله را در حد انتقام جویی شخصی می بیند.

فروشنده،

ریخت شنانسی متجاوز

قیصر : منصور آب منگل به فاطی تجاوز می كند. فاطی پیش از خودكشی ، نامه ای به مادر و برادرش می نویسد و آن ها را مطلع می كند. فرمان تصمیم به انتقام می گیرد اما چون قسم خورده كه دست به چاقو نبرد ، بدون سلاح به مغازه برادران آب منگل می رود و توسط رحیم و كریم كشته می شود. برادارن آب منگل جزو لات های شهر هستند كه تجاوز و قتل را جزو افتخارات خود می دانند و هرگز ابراز پشیمانی نمی كنند. یعنی لحظاتی كه دوربین مسعود كیمیایی به آن ها نزدیك می شود ، مخاطب اثری از ندامت در رفتار و گفتارشان شاهد نیست. حتی در موعد انتقام قصیر ، كلامی از طلب بخشش نمی شنویم.  
 فروشنده: مرد متجاوز در فیلم اصغر فرهادی ، آدمی است كه در خانواده حرمت دارد و متشخص است. نشانه های می گویند در محل كار و بین هم محله ای ها نیز چنین جایگاهی دارد. او به زنش خیانت كرده و با زنی بدكاره مدت ها است ارتباط دارد اما «ظاهرا» مرام و مسلكش این نبوده كه به كسی تجاوز كند. با این حال در سكنات و گفتار او نشانی از پشیمانی نمی بینیم و فقط این تك جمله را می شنویم :«وسوسه شدم.» آن چه از او شاهدیم ترس از بی آبرویی پیش اهل خانواده است. از این منظر می توان متجاوزان فیلم «قصیر» و «فروشنده» را با یك چشم دید.

كیفیت انتقام

قیصر : در فیلم مسعود كیمیایی انتقام بر اساس نقشه ای واضح (حداقل برای بیننده) رخ می دهد. ما در مقام مخاطب متوجه می شویم كه قیصر ابتدا به حمام می رود و طبق برنامه ای از پیش تعیین شده كریم را می كشد. بعد از آن نوبت رحیم است كه در كشتارگاه به قتل برسد و در نهایت شاهد قتل منصور در ایستگاه راه آهن با ضربات چاقوی قیصر هستیم . یعنی یك شورش و عصیان بیرونی. 
 عماد: در «فروشنده» نقشه قتل متجاوز برای مخاطب روشن نیست و تا لحظه آخر نمی دانیم در سر عماد چه می گذرد. اشاره كردیم او عاشق همسر است و دوست ندارد با طرح شكایت ، دوستانش را متوجه اتفاق هولناكی كه برای رعنا رخ داده بكند. برای همین متجاوز را به خانه اش می كشاند و دادگاهی تك نفره راه می اندازد. به كسی دیگر ظنین بوده و حالا كه متهم واقعی را یافته تصمیم می گیرد، انتقامش را از طریق خدشه بر آبروی مرد ، بگیرد. به مرور ماجرا ابعاد دیگری می یاید و جنس انتقام عماد رنگ عوض می كند؛ یعنی یك شورش و عصیانی درونی.

فرجام قهرمان

قیصر : در فیلم مسعود كیمیایی ، بالاخره پای نماینده قانون به وسط می آید. پلیس دنبال قیصر است و در نهایت طی یك تعقیب و گریز با شلیك پلیس كشته می شود. این صحنه پایانی فیلم است و كمی بعد از قتل منصور آب منگل رخ می دهد. چه بسا فیلمساز دوست نداشته قهرمانش را بكشد و مجبور به انتخاب چنین فرجامی برای قیصر بوده. به هر حال، بر اساس حسی كه مخاطبان از فیلم داشته و دارند ، مرگ قیصر قهرمانانه است.   
عماد: فرجام قهرمان فیلم «فروشنده» حس چندگانه ای به مخاطب می دهد. بعضی ها به عماد حق می دهند و ته دل شان راضی است كه متجاوز را به مرگ تدریجی رسانده اما برخی عقیده دارند باید حكم در دادگاه صادر می شد. خود فیلم هم به طور مطلق پای تصمیم قهرمان نمی ایستد كما این كه در دیالوگ رعنا ، عماد بخاطر انتقام شخصی مورد سرزنش قرار می گیرد. از حالات عماد روی صحنه تئاتر هم حس سرخوشی و رضایت ساطع نمی شود و چه بسا او یك عمر در عذاب وجدان بسر ببرد.


منبع: همشهری جوان / احمد رنجبر