تبیان، دستیار زندگی
از نظر مسلمانان صدر اسلام، جانشین پیامبر تقدس ندارد، آن چه که تقدس دارد جایگاه خلافت است. به این دلیل است که وقتی سقیفه تشکیل گردید با وجود اینکه مردم از زبان خود رسول خدا، جانشین را شناخته بودند اما به تصمیم سقیفه تن دادند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تحلیل گردهمایى سقیفه

از نظر مسلمانان صدر اسلام، جانشین پیامبر تقدس ندارد، آن چه که تقدس دارد جایگاه خلافت است. به این دلیل است که وقتی سقیفه تشکیل گردید با وجود اینکه مردم از زبان خود رسول خدا، جانشین را شناخته بودند اما به تصمیم سقیفه تن دادند.

مجید بابایی- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
سقیفه

پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله، انصار به سرعت راهى سقیفه بنى ساعده شده و کاملاً مخفیانه براى خود گردهمایى تشکیل دادند زیرا از نظر مسلمانان صدر اسلام، جانشین پیامبر تقدس ندارد، آن چه که تقدس دارد جایگاه خلافت است.

به این دلیل است که وقتی سقیفه تشکیل گردید با وجود اینکه مردم از زبان خود رسول خدا، جانشین را شناخته بودند اما به تصمیم سقیفه تن دادند. و سعد بن عُباده رئیس قبیله خزرج را در حال بیمارى در آن گردهمایى حاضر نمودند. سعد به فرزندش فرمان داد: از آن جا که به جهت بیمارى قادر نیست صدایش را به همه حاضران برساند، هرگاه سخن مى گوید، مطالب او را براى مردم تکرار کند، از این رو، سعد سخن مى گفت: و فرزندش (قیس) گوش مى داد و سپس با صداى بلند آن مطالب را براى مردم بازگو مى کرد. سعد خطاب به حاضران گفت: شما در پذیرش دین الهى پیشى داشته اید و در اسلام از ارج و فضیلتى برخوردارید که هیچ قبیله اى از عرب از آن برخوردار نیست، رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) سیزده سال میان قوم خود زندگى کرد و آن ها را به پرستش خدا و ترک بت پرستى فراخواند ولى تعدادى اندک به آن بزرگوار ایمان آوردند تا این که شما را فضیلت و کرامت بخشید و به دین خود اختصاص داد. شما با کسانى که نافرمانى او کردند به شدت برخورد کردید و بیش از دیگران با دشمنانش مبارزه نمودید و آن گاه خداوند در حالى که از شما خشنود بود، روح او را قبض نمود. در این موضوع با یکدیگر متحد و یکپارچه باشید زیرا شما از همه مردم به خلافت سزاوارتر و شایسته ترید.

ولى از دیدگاه کسانى که این رخدادها را مورد بررسى قرار مى دهند به دلایلى که در ذیل به بیان آن ها خواهیم پرداخت، گردهمایى انصار در آغاز، در جهت اختصاص دادن میراث پیامبر به خود و غصب خلافت از صاحبان اصلى آن تشکیل نشد:

١ . نخبگان انصار نظیر: ابو ایّوب انصارى، حُذیفه یمانى، بَراء بن عازب، عُباده بن صامت که در جنگ بدر شرکت کرده بودند، در این گرد همایى حضور نداشتند.

٢. انصار، سخنان و رهنمودهاى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) از جمله «پیشوایان دین از قریش اند» را به خوبى فهمیده و آن ها را به خاطر سپرده بودند و بر آن چه در مورد عترت پاک پیامبر وارد شده بود، آگاهى داشتند و خود، در روز غدیر شاهد بودند که رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) على(علیه السلام) را به جانشینى خویش منصوب کرد و آنان را به پیروى از على و اهل بیتش، سفارش فرمود ولى به مجرد این که متوجه شدند على(علیه السلام) در حکومت نقشى کلیدى ندارد گفتند: ما با کسى غیر از على بیعت نخواهیم کرد(1).

از نظر مسلمانان صدر اسلام، جانشین پیامبر تقدس ندارد، آن چه که تقدس دارد جایگاه خلافت است. به این دلیل است که وقتی سقیفه تشکیل گردید با وجود اینکه مردم از زبان خود رسول خدا، جانشین را شناخته بودند اما به تصمیم سقیفه تن دادند.

٣ . با عنایت به این که هنوز پیکر مطهر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به خاک سپرده نشده بود، آیا با عقل سازگار بود که بزرگان قوم در مراسم دفن پیامبر خدا شرکت نکرده و به گردهمایى انتخاب جانشین، سرگرم باشند؟!

٤ . مى توان گفت گردهمایى انصار به انگیزه تعیین سرنوشت خویش در حکومت جدید تشکیل شد، زیرا آن ها پس از این که اطلاع یافتند قریش بنا دارد تصمیم خود را مبنى بر« عدم جمع بین نبوت و خلافت میان بنى هاشم » عملى سازد، دست به تشکیل چنین گردهمایى زدند و انگیزه آنان از تشکیل جلسه با انگیزه هاى سران قریش کاملاً متفاوت بود.

از سویى، ترس و بیم انصار پس از فتح مکه سابقه دار بود، زیرا از آن بیم داشتند که رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) پس از فتح مکه همراه با آنان به مدینه باز نگردد و طبیعى بود که از انزواى سیاسى و ادارى نیز وحشت داشته باشند. اگر قریش تصمیم گرفته بود خلافت را از على(علیه السلام) که صاحبِ قانونى آن به شمار مى آمد، دور کند بنابر این، نقش انصار که اکثریت مسلمانان را تشکیل داده و در نشر و گسترش اسلام نقش موثرى داشتند، چه مى شد؟!

گردهمایى انصار براى تصمیم گیرى نهایى برگزار نشد بلکه تشکیل آن جهت بررسى احتمالاتى که در مسأله جانشینى پس از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) دور از انتظار نبود، انجام پذیرفت. از طرفى تمام انصار بر یک راى نبودند، بلکه در افق آن گردهمایى، اهداف و مقاصد متفاوتى نهان بود، و افراد، خواسته هاى ضد و نقیضى داشتند. از این رو، مى بینیم برخى از آنان در پاسخ سعد بن عُباده مى گویند: نظر مناسبى دادى و به نیکى سخن گفتى، ما از آن چه تو بپسندى پا فراتر نمى نهیم و زمام امور را به دست تو مى سپاریم. سپس از سخن خود برگشتند و گفتند: اگر مهاجران نپذیرند و بگویند ما دوستداران و نزدیکان پیامبریم چه کنیم؟ دسته دیگرى به پا خاسته و گفتند: امیرى از ما و امیرى از شما، سعد بن عُباده در پاسخ به این پیشنهاد گفت: این نخستین گام شکست است(2) انصار با این عملکرد خویش در حقیقت فرصت سیاسى گرانبهایى مهیا ساختند ولى جناحى که در انتظار دستیابى به قدرت و در این قضیه نفع مى بردند از آن بهره بردارى کرده و به دور از ارزش ها و احکام اسلام، دروازه گشاد نزاع و کشمکش را گشودند، زیرا در این قضیّه، حساب و مصلحت قبیله بر شرع و بر مصلحت رسالت اسلامى، مقدم شد.

خلیفه دوم در مورد غافلگیر کردن انصار در سقیفه، این گونه عذرتراشى مى کند: به خدا سوگند! ما مسأله اى مهم تر از بیعت خلیفه اول، نمى دیدیم، بیم داشتیم اگر مردم پراکنده شوند و بیعتى صورت نگیرد، پس از رفتن ما، انصار دست به بیعتى مى زدند که ما ناگزیر مى بایست بر خلاف میل باطنى خود از آنان پیروى کنیم و یا با آنها از دَر مخالفت درآییم که در این صورت فتنه و فساد به وجود مى آمد(3) بدین گونه، اوضاع سیاسى، وضعیتى پیچیده تر و بغرنج تر به خود گرفت.


پی نوشت ها:
(1).تاریخ طبری ٢/ ٤٣٣، چاپ موسسه أعلمی
(2).تاریخ طبری ٢/ ٤٤٤، موسسه أعلمی حوادث سال ١١٫
(3).صحیح بخاری کتاب المحاربین ٦/ حدیث ٦٤٤٢، سیره ابن هشام ٤/ ٣٠٨، تاریخ طبری ٢/ ٤٤٧، چاپ موسسه أعلمی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.