دانشگاه، نخستین ایستگاه یا ایستگاه پایانی ؟!
تا پایان شهریور ماه، اسامی پذیرفتهشدگان آزمون سراسری سال 1395 از سوی سازمان سنجش اعلام خواهد شد و بدینترتیب گروهی دیگر از مشتاقان ورود به دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، پای در مقطع آموزش دانشگاهی خواهند نهاد و به خیل دانشجویان پرشمار کشور خواهند پیوست.
نکته قابل بحث در این مجال آن است که:
آیا ورود به دانشگاه، خود هدف است یا وسیلهای برای رسیدن به هدفی برتر و والاتر؟
پیدا کردن پاسخی به این پرسش از آنجا مهم است که دیده میشود گروهی از پذیرفتهشدگان آزمونهای سراسری دانشگاههای دولتی و غیردولتی، قبولی در این نهاد مهم آموزشی را پایان راه و ایستگاه پایانی میدانند، نه نخستین ایستگاه، و حداکثر آنکه برخی از افراد این گروه، در پایان تحصیلات دانشگاهی و هنگام فارغالتحصیلی به این نتیجه میرسند؛ به عبارت دیگر، «وسیله»ای به نام قبولی در دانشگاه برای این افراد به «هدف» تبدیل میشود؛ هدفی نهایی که منتهای آرزوی آنهاست و با ورود به این مرکز شکوفایی استعدادها و جست و جوی علم و دانش، راه دیگر تمام میشود و به مقصد خویش میرسند: «پاس کردن» واحدها و چشم انتظار پایان تحصیلات شدن و بیصبرانه به انتهای راه اندیشیدن؛ غافل از آنکه اگر کسی شور فراگیری دانش و پژوهش در موضوعات یک شاخه از یک رشته خاص را که مطلوب نظر او نیز هست، داشته باشد، اگر همه عمر خود را نیز شبانهروز برای انجام چنین کاری نیز کنار بگذارد، بازهم وقت کم خواهد آورد؛ چرا که ویژگی بارز و برجسته علم، علاوه بر پویایی و شتاب، بیانتها و نامحدود بودن آن است و نمیتوان برای آن پایانی را در ذهن تصور کرد.
حال چه باید کرد که ورود به دانشگاه، هدف نباشد و شور و شوق اولیه جوانان ما که به منظور کسب دانش پای در عرصه آموزش عالی میگذارند، چون مشعل فروزانی از گرما و حرارت همیشگی در جهت به دست آوردن آخرین یافتههای علمی و پژوهشی در هر یک از شاخههای دانش بشری برخوردار بوده و ضمن آن، پایداری داشته و جاودانه باشد؟
پاسخ به این پرسش و پرسشهای دیگری از این دست در ذهن نسل جوان ما و برطرف ساختن موانع نظری و عملی دانشاندوزی و پژوهش از سوی مسؤولان ذیربط و همینطور والدین این جوانان و بها دادن به این نسل آیندهساز، که سازنده و پردازنده افقها و چشماندازهای روشن فردای ایران اسلامی هستند، نکتهای است مهم که پرداختن به آن، موجب پویایی و شکوفایی متداوم و مستمر مُلک و ملت خواهد شد.
در اینجا میتوان به نقش خانوادهها در اصلاح تصویری که از ساختار «دانشگاه» و چشمانداز ورود به آن در ذهن فرزندانشان در سالهای پایانی دبیرستان وجود دارد اشاره کرد؛ تصویری که هر اندازه درستتر و واقعبینانهتر در اذهان جوانان ما نقش ببندد، به توسعه پایدار دانش و شکوفایی استعدادها خواهد انجامید، و آن وقت است که میتوان به تصحیح نگرش ملی راجع به ورود به دانشگاه امیدوار بود.
در فرجام این «یادداشت» روی سخن ما با داوطلبان عزیزی است که در این آزمون (کنکور) پذیرفته میشوند، و آن اینکه جوانان برومند ما نباید تمام تلاش و کوشش ارزشمند خود را تنها در جهت موفقیت در «کنکور» به منظور ورود به آموزش عالی معطوف نمایند؛ بلکه آنها بسیار بیشتر و پیشتر از آنکه به آمادگی علمی خود به خاطر ورود به دانشگاه بپردازند، باید قبل از ورود به این مرحله، یعنی حداکثر در همان سالهای اول دبیرستان، با خود اندیشه کنند و ببینند که به راستی خداوند متعال در ضمیر آنها چه استعدادهایی را به امانت نهاده است، و پس از شناخت این استعدادها، هم در جهت به فعلیت رساندن آنها و هم در جهت همسانسازی این استعدادها با نیازهای علمی کشور، که میتواند به دست توانای آنها در آینده نزدیک برآورده شود، گام بردارند، و بدانند که پرداختن به این موضوع هنگام ورود به دانشگاه دیر است، و آن دسته از دانشجویانی که تازه حین فراغت از تحصیل و دانش آموختگی قصد پرداختن به این مهم را دارند، در این زمینه بسیار دیر اقدام خواهند کرد که معمولاً نتیجه مطلوبی، نه برای آنان و نه برای جامعه، دربر نخواهد داشت.
مرکز یادگیری سایت تبیان
منبع: پیک سنجش