چند معنی برای لا اله الا الله در بیان آیت الله مظاهری
کلمۀ لا اله الاّ الله قلعۀ محکم برای نجات است و هرکه عقیده به این کلمه داشته باشد، محفوظ از آتش جهنم است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مظاهری، معظم له درس اخلاق خود را به موضوع امام رضا علیه السلام اختصاص دادند که متن بیانات ایشان به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
شب جمعه متعلّق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولیعصر«عجلاللهتعالیفرجهالشریف» است؛ اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.
چون نزدیکیم به مولود پربرکت حضرت رضا«سلاماللهعلیه»، لازم و واجب است اظهار ارادتی خدمت آقا داشته باشیم، لذا بحث ما انشاءالله باشد برای هفتۀ آینده و با اجازۀ همۀ شما ثواب بحث امشب را هدیه میکنیم خدمت حضرت رضا«سلاماللهعلیه». امیدوارم ایشان این هدیۀ بزرگ را قبول کنند و نظر لطفی به جلسه بفرمایند و با لطف حضرت رضا«سلاماللهعلیه» از جلسه بیرون رویم. برای اینکه حضرت رضا نظر لطفی به جلسه داشته باشند، اظهار ارادت کنید خدمت ایشان با سه صلوات.
همه میدانید حضرت رضا«سلاماللهعلیه» را به زور از مدینه به طوس آوردند. همه میدانید از راههای بیراهه و بیجمعیّت به طوس آوردند. همه میدانید که مجبور شدند حضرت رضا را از نیشابور به طوس ببرند. لذا خواه ناخواه جمعیت فوقالعادهای به استقبال آقا آمدند. آقا با سکوتشان مردم را مهیا کردند. در وسط جمعیت سر از هودج بیرون آوردند و احساسات عجیبی در مردم پیدا شد. بعد از احساسات، امام رضا روایتی خواندند. روایت را از خودشان نخواندند، بلکه سلسله روایت از ائمه طاهرین و پیغمبر اکرم و جبرئیل و خدا بود، لذا به آن «سلسلة الذهب» گفتند. یعنی روایتی که سند آن طلایی و خیلی عالیست. از موسی بن جعفر شروع میشود و به خدا منتهی میشود. حضرت رضا«سلاماللهعلیه» فرمودند من از پدرم و پدرم از پدرش تا برسد به رسول گرامی«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» از جبرئیل و جبرئیل از خدا و خدا فرموده است: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»
کلمۀ لا اله الاّ الله قلعۀ محکم برای نجات است و هرکه عقیده به این کلمه داشته باشد، محفوظ از آتش جهنم است. سر مبارک را در هودج بردند، برای اینکه احساسات دیگری برای مردم پیدا شود. احساسات دیگری برای مردم پیدا شد و سر را از هودج بیرون آوردند و فرمودند: «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»[۱].
لا اله الاّ الله شرط دارد. لا اله الاّ الله توأم با ولایت است. بزرگان از جمله مرحوم شیخ صدوق«رضواناللهتعالیعلیه» روایت دیگری از حضرت رضا نقل میکنند که حضرت رضا«سلاماللهعلیه» با همین سند، یعنی از موسی بن جعفر تا خدا، در جلسهای فرمودهاند: «وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»[۲].
این روایت همان روایت اول است، الاّ اینکه روایت اول یک کلمه دارد «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» و در اینجا تفصیلی دارد و آن اینکه قلعۀ محکم خدا، برای شیعه است. اگر شیعۀ واقعی باشد در قلعۀ محکم خدا مصونیت از عذاب خدا دارد.
روایت مسلّم است. دربارۀ این روایت یکی اینکه کلمۀ «لا اله الاّ الله» یعنی چه؟ لا اله الاّالله که ما میگوییم و پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» مرتّب میفرمود: «قولوا لا اله الاّ الله تفلحوا» چهار معنا دارد. یک معنای «لا اله الاّ الله» یعنی خدا یکتاست و واحد است و تا ندارد. به این میگوییم توحید ذاتی، و این توحید ذاتی را همه قبول دارند و حتی امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند: دهری هم که میگوید دهر، مرادش هو الله است. گرچه بزرگان ادلّۀ فراوانی برای این توحید ذاتی آوردهاند، اما دلیلی که همه بفهمند، اینست که اگر دو خدا باشد، محدود میشود. آن خدا احتیاج به خدای دیگر و این خدا احتیاج به آن خدا دارد و از خدایی بیرون میروند و هردو ممکن الوجود میشوند و هر دو غیر خدا میشوند. لذا این معنا، معنای واضحی است و همین است که ما در اول به بچهها میگوییم بگو خدا یک است و دو نیست.
دوم اینکه لا اله الاّ الله یعنی خدا بیهمتاست. اولی یعنی خدا یکتاست و این دومی یعنی خدا بیهمتاست. و معنای اینکه خدا بیهمتاست، یعنی «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»[۳]؛ یا رسول الله! به آنها بگو که بگویند خدا مستجمع تمام صفات کمالات است و این کمالات مختص ذات خداست و خدا بیهمتاست.
معنای دیگری که الان مورد بحث ما نیست، اینکه صفات باری تعالی عین ذات است برای اینکه اگر عین ذات نباشد، لازم میآید به صفات احتیاج داشته باشد و خدای محتاج، خدا نیست.
معنای دیگر «لا اله الاّ الله» یعنی در عبادت، فقط خدا باشد: «لا تُشْرِكْ بی شَیْئاً»[۴]؛ این شرک، فقط بت نیست، بتپرستی ممنوع است برای اینکه پروردگار عالم یکتاست و شریک ندارد، ولی مهمتر آن است که ریاکاری و آوردن خدا در کارهای معمولی، منافات دارد با آن عبادت و «لا تُشْرِكْ بی شَیْئاً». به این هم توحید عبادی میگویند.
به دست آوردن این سه چیز خیلی مشکل نیست و آنچه مشکل است اینکه «لا اله الاّالله» یعنی «لا مؤثر فی الوجود الاّ الله». اینکه انسان هیچ مؤثری در عالم نبیند به جز خدا. و قرآن میفرماید به دست آوردن این توحید خیلی مشکل است. قرآن در سورۀ یوسف میفرماید: «وَ ما یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ»[۵].
غالب کسانی که ایمان دارند یعنی توحید ذاتی و توحید صفاتی و توحید عبادی دارند، مشرکند. یعنی غیر خدا را نیز در کارها تأثیر میدهند. مثل اینکه عقل خودش و کمک دیگران و بالاخره مال و ریاستش را در شخصیتش تأثیر دهد. در اینجا میگویند توحید افعالی نیست. کسی توحید افعالی دارد که خدا را مسببالاسباب بداند و هیچ چیز و هیچ کس مؤثر در عالم وجود نباشد به جز خدا. حتی ما مختاریم. اگر یادتان باشد در جبر و تفویض صحبت کردم و بالاخره فهمیدیم که ما مختاریم. فهمیدیم که ما انتخاب داریم، اما همین انتخاب را نیز خدا داده است. لذا اگر یادتان باشد میگفتیم در انتخاب مجبوریم. انتخاب ما فعل ما و شعور ما و بالاخره هرکاری که میخواهیم انجام دهیم از خداست. به دست آوردن توحید افعالی خیلی مشکل است و اگر کسی خواست باید از راه ریاضت و عبادت به دست آورد: «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ»[۶]؛ نماز شب توحید افعالی میدهد. نماز اول وقت توحید افعالی میدهد. خدمت به خلق خدا توحید افعالی میدهد و این توحید افعالی را خدا باید بدهد اما ما باید مقدّماتش را فراهم کنیم.
این جملۀ اول بود که فرمودند: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»؛ هرکه بگوید لا اله الاّالله، امن از عذاب خداست. بعد فرمودند: «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا». یکی از شروط همین چیزی است که گفتم. اینکه لقلقه لسان نباشد، بلکه به راستی یقین باشد و علاوه بر یقین، شعار باشد و بگوید لا اله الاّ الله. علاوه بر عقیده و شعار، عمل هم باشد و عمل بگوید «لا مؤثّر فی الوجود الاّ الله». این یک شرط است و اما دوش به دوش این شرط، ولایت است. اگر ولایت نباشد، کلمۀ توحید نمیتواند قلعۀ محکم خدا باشد. قلعۀ محکم خدا مرکّب از توحید و ولایت است. مرکّب است از خدا و ولایت، و ولایت هم دو سه تا معنا دارد. یکی اینکه ما به اهلبیت«سلاماللهعلیهم» عقیده داشته باشیم. این خیلی عالیست و ارزش دارد. باید خیلی به پدر و مادرهایمان دعا کنیم و به نسل گذشته خیلی باید دعا کنیم و به کسانی که توانستند این ولایت را در ایران بیاورند و کمکم به این نسل برسانند و بالاخره ما عقیدۀ به اهلبیت«سلاماللهعلیهم» داشته باشیم، دعا کنیم و خدا آنها را رحمت کند. پس ما از این نظر کوتاه نیستیم. ما عقیده داریم. همۀ شما زن و مردی که اینجا نشستهاید، اگر به یکی از شما بگویند یا سرت را میبریم یا به علی جسارت کن، مسلّم همه حاضرید سر بریده شوید، اما جسارت به علی نکنید. الحمدلله عشق به ولایت ما عالیست. عشق به امیرالمؤمنین و عشق به چهارده معصوم داریم. همۀ شما الان دلتان پر میزند ای کاش حرم امام حسین«سلاماللهعلیه» بودم و میگفتم یا حسین. پس این مرتبه از ولایت را همه دارید و خیلی عالیست. از نظر شعار نیز همه دارید؛ لذا «أشهد انّ علیاً ولی الله» ما همه جا هست. در مأذنهها هست و در اذان و اقامه هست و در گفتار و کردارمان هست و از آن وقتی که بچه به دنیا میآید در گوش راست و چپ او میگوییم یا علی. پس از نظر شعار کوتاهی نداریم. اما در یک چیز کوتاه هستیم و باید روی این فکر کرد. مثل توحید افعالی که گفتم به دست آوردنش مشکل است، به دست آوردن این نیز مشکل است و آن «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»[۷] است. اطاعت از خدا، اطاعت از پیغمبر«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و اطاعت از اهلبیت «سلاماللهعلیه» است. اینکه در عمل مطیع علی باشیم. خود مولا امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میفرمایند مثل من نه، اما به من کمک کنید: «أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ»[۸].
ما باید اگر به راستی بخواهیم ولایت داشته باشیم، باید این سومی هم باشد و الاّ ولایت ما ناقص است. الحمدلله عقیده هست و زبان و شعار هم هست، اما دوش به دوش این دو باید عمل هم باشد.
اول وقت نماز باید همۀ بازارها و خیابانها تعطیل باشد و مسجدها پر باشد. به این میگویند عمل به ولایت. همه با هم وحدت و برادر و همسو و همگام در ولایت باشند. همه باید در عمل به اهلبیت«سلاماللهعلیهم» بخوریم. به هر اندازه بتوانیم خدمت به خلق خداکنیم. همۀ شما میدانید امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» در آن بیست و پنج سال خانهنشینی، بیست و شش مزرعه را آباد کرده است. خود امیرالمؤمنین کِشت و کار میکردند و چاه میکندند و خود امیرالمؤمنین قنات میکندند. نقل میکنند که امیرالمؤمنین قنات میکندند و از قنات بیرون آمدند و نماز ظهر و عصر را خواندند. به غلامشان گفتند چه چیز برای خوردن داریم؟ غلام گفت کدوی پخته داریم. کدوی پخته را آوردند و آقا خوردند و هر لقمهای که برمیداشتند، میگفتند: الحمدلله ربالعالمین. گاهی هم یک جمله میفرمودند که لعنت خدا باد به کسی که به واسطۀ شکم به جهنم رود. شکمی که میشود با کدوی پخته پر کرد، به جهنم رود. بعد رفتند در چاه و اتفاقا کلنگ به سنگی خورد و آب فوران کرد. راوی میگوید وقتی امیرالمؤمنین را دیدم، آب گل فوران کرده به ریشها و صورت امیرالمؤمنین و نتوانستند چاه را بکند و از چاه بیرون آمد و تنشان در چاه است و سر بیرون آمده بود. دیدند که قوم و خویش آمدند سری به امیرالمؤمنین بزنند. از این قنات آب و از این مزرعه خیلی خوشحال شدند. امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» فرمودند: ای خویشان من! طمع به این قنات و مزرعه نداشته باشید. این مال فقرا و ضعفا و بیچارههاست و بعد در چاه بودند و فرمودند: قلم و دوات بیاورید. قلم و دوات آوردند و هنوز پاها در چاه بود و بدنشان بیرون بود و مزرعه را برای اسلام عزیز وقف کردند.[۹]
اینطور از ما نمیخواهند، امّا قانون مواسات را میخواهند و اینکه به هر اندازه که میتوانیم به خلق خدا کمک کنیم. به این ولایت میگویند. گفتم الحمدلله ما ولایت عقیدتی داریم و سنّی ندارد و ما شعار داریم و باید افتخار کنیم، اما ما در عمل لنگیم و باید به «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» قرآن عمل کنیم.
الحمدلله توحید ذاتی داریم و توحید صفاتی داریم و توحید عبادی فیالجمله داریم، اما در توحید افعالی لنگیم و باید این «لا مؤثر فی الوجود الاّ الله» را ولو مرتبۀ ضعیف و ولو مرتبۀ اوّلش را به دست آوریم. وقتی «لا اله الاّ الله بشروطها» تمام باشد، مسلّم بهشتی هستید. اینکه حضرت رضا«سلاماللهعلیه» فرمودند: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی» و سپس فرمودند: «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» مختص به شما زن و مرد است و انشاءالله در روز قیامت با شفاعت امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» بدون حساب و کتاب وارد بهشت میشوید و انشاءالله اصلاً جهنم را نمیبینید.
پانوشتها:
[۱]. عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۳۵.
[۲]. همان، ص ۱۳۶.
[۳]. الاخلاص، ۱: «بگو: او خدایى است یكتا.»
[۴]. الحج، ۲۶: «چیزى را با من شریك مگردان.»
[۵]. یوسف، ۱۰۶: «و بیشترشان به خدا ایمان نمىآورند جز اینكه [با او چیزى را] شریك مىگیرند.»
[۶]. الحجر، ۹۹: «و پروردگارت را پرستش كن تا اینكه به یقین برسی.»
[۷]. النساء، ۵۹: «خدا را اطاعت كنید و پیامبر و اولیاى امر خود را [نیز] اطاعت كنید.»
[۸]. نهجالبلاغه، نامه ۴۵.
[۹]. ر.ک: ربیع الابرار، ج ۵، ص ۳۴۶؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۶۲؛ ج ۱۶، ص ۳۳۰؛ مناقب امیرالمؤمنین (الکوفی)، ج ۲، ص ۸۰ تا ۸۳.
پایگاه اطلاع رسانی نشست دورهای اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم