تبیان، دستیار زندگی
حضرت آیت الله نوری همدانی در جلسه درس خارج ولایت فقیه، با اشاره به خطبه 216 نهج البلاغه، حقوق متقابل والی و رعیت را برشمرد و گفت: از انحرافات جامعه مسلمانان چاپلوسی سلاطین و پادشاهان بوده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نهی امام علی از چاپلوسی و تملق حاکمان

حضرت آیت الله نوری همدانی در جلسه درس خارج ولایت فقیه، با اشاره به خطبه 216 نهج البلاغه، حقوق متقابل والی و رعیت را برشمرد و گفت: از انحرافات جامعه مسلمانان چاپلوسی سلاطین و پادشاهان بوده است.

بخش نهج البلاغه تبیان
آیت الله نوری همدانی

به گزارش تبیان به نقل از سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله حسین نوری همدانی، از مراجع تقلید، در جلسه 54 درس خارج ولایت فقیه (کتاب البیع) در مسجد اعظم قم، در ادامه بحث از ادله ولایت فقیه از نهج البلاغه، درباره عظمت این کتاب ارزشمند گفت: بعد از قران هیچ کتابی به اندازه نهج البلاغه از لحاظ متانت، جامعیت و استحکام وجود ندارد.

وی افزود: حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام در چند جا درباره موضوع ولایت و امامت سخن گفته اند. اولین مورد در خطبه 216 است.

استاد درس خارج حوزه علمیه قم با یاد آوری این نکته که امیرالمومنین علیه السلام در این خطبه از باب حقوق وارد می شوند، به شمردن این حقوق متقابل پرداخت و خاطر نشان کرد: در اواخر خطبه مذکور بیان شده که وقتی حضرت امیر علیه السلام در جنگ صفین این خطبه را بیان فرمودند یک نفر از جا بلند شد و تشکر و تمجید کرد و گفت ما مطیع شما هستیم. اما حضرت علی علیه السلام تذکر دادند مبادا همان طوری که پادشاهان و سلاطین مدح می شوند مرا مدح کنید. چرا که من آن طور نیستم.

وی یکی از انحرافات بوجود در جامعه مسلمین را چاپلوسی سلاطین و پادشاهان دانست و بیان داشت: حضرت علی در اینجا به آن شخص تذکر می دهد و می گوید فکر نکنید من از این تعریف و تمجید ها خوشم می آید. من یکی از بندگان خدا هستم.

در ادامه، اهم بیانات حضرت آیت الله نوری همدانی در جلسه 54 درس خارج فقه را تقدیم می کنیم.

مرور بحث سابق

دیروز مواردی را از نهج البلاغه در مورد ولایت و امامت ذکر کردیم، نهج البلاغه کتاب بسیار بسیار مهمی می باشد، در جلد 4 و جلد 14 "الذریعة إلی تصانیف الشیعة" بحثهای مفصلی در مورد نهج البلاغه مطرح شده من جمله اینکه بعد از قران هیچ کتابی به اندازه نهج البلاغه از لحاظ متانت و جامعیت و استحکام وجود ندارد. خلاصه اینکه نهج البلاغه کتاب بسیار جامع و کامل و محکم و مهمی می باشد.

عرض کردیم حضرت امیر علیه السلام در چند جا درباره موضوع ولایت و امامت سخن گفته اند، اولین مورد در خطبه 216 (طبق شماره گذاری مرحوم دشتی) بود که: "خطبها بالصفین"، امیرالمومنین علیه السلام در این خطبه از باب حقوق وارد می شوند و اینطور می فرمایند:

وَأَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحانَهُ مِنْ تِلکَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِی عَلَى الرَّعِیَّةِ، وَحَقُّ الرَّعِیَّةِ عَلَى الْوَالِی، فَرِیضَةٌ فَرَضَهَا اللهُ سُبْحانَهُ لِکُلٍّ عَلَى کُلٍّ، فَجَعَلَهَا نِظَاماً لالْفَتِهِمْ، وَعِزّاً لِدِینِهِمْ. فَلَیْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیَّةُ إِلاَّ بِصَلاَحِ الْوُلاَةِ، وَلاَ تَصْلُحُ الْوُلاَةُ إِلاَّ بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِیَّةِ، فَإِذَا أَدَّتِ الرَّعِیَّةُ إِلَى الْوَالِی حَقَّهُ، وَأَدَّى الْوَالِی إِلَیْهَا حَقَّهَا عَزَّ الْحَقُّ بَیْنَهُمْ، وَقَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّینِ، وَاعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ، وَجَرَتْ عَلَى أَذْلاَلِهَا السُّنَنُ، فَصَلَحَ بِذلِکَ الزَّمَانُ، وَطُمِعَ فِی بَقَاءِ الدَّوْلَةِ، وَیَئِسَتْ مَطَامِعُ الاعْدَاءِ...إلی آخر کلامه الشریف[1].

بحث حقوق در وسائل الشیعة 20 جلدی جلد 11 صفحه 131 در باب 3 از ابواب جهاد النفس نیز از ثابت بن دینار که همان ابوحمزه ثمالی است از امام سجاد علیه السلام نقل شده است و صاحب وسائل می فرماید رساله حقوق امام سجاد علیه السلام در "من لایحضره الفقیه" و "خصال" و مجالس" صدوق نیز نقل شده است و همچنین در "تحف العقول" و "مکارم الأخلاق"مرسلاً نقل شده است.

نهی امام علی از چاپلوسی

خوب و اما در اواخر خطبه مذکور بیان شده که وقتی حضرت امیر علیه السلام در جنگ صفین این خطبه را بیان فرمودند یک نفر از جا بلند شد و تشکر و تمجید کرد و گفت ما مطیع شما هستیم.

خیلی ها فکر می کردند وقتی پیغمبر از دنیا برود اسلام تمام و نابود خواهد شد ولی امر الهی مقدر شده بود تا امیرالمومنین علیه السلام جانشین ایشان بشود.

لذا در آیه شریفه ابتداء اینطور ذکر شده:?الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ?[2] و بعد گفته شده:?الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً?[3] یعنی کفار و دشمنان تا به حالا پیش خودشان یک روزنه امیدی داشتند و می گفتند اگر پیغمبر از دنیا برود چونکه پسری ندارد جانشینی نیز نخواهد داشت و کار پیغمبر و دین اسلام و مسلمانان تمام خواهد شد اما وقتی حضرت امیر علیه السلام با آن ویژگیهای منحصر به فرد به عنوان جانشین پیغمبر معرفی شد کفار و دشمنان مأیوس شدند و فهمیدند که حضرت امیر علیه السلام شخصی خواهد بود که راه پیغمبر و اسلام را ادامه خواهد داد.

خلاصه اینکه وقتی حضرت این خطبه را خواند شخصی بلند شد و حضرت را مورد تعریف و تمجید و تکریم قرار داد. لذا حضرت تذکر دادند مبادا همان طوری که پادشاهان و جباران و سلاطین مدح می شوند من را مدح کنید. چراکه من آن طور نیستم، یکی از انحرافاتی که بوجود آمده بود همین بود که عده ای چاپلوسی سلاطین و پادشاهان را می کردند و برای آنها اشعاری می سرودند و آنها را مدح می کردند که حضرت در اینجا نیز به آن شخص تذکر می دهد و می گوید فکر نکنید من از این تعریف و تمجید ها خوشم می آید. من یکی از بندگان خدا هستم و اینطور نیست که خودم را از خطا منزه بدانم.

البته درباره همین جمله حضرت بحثهایی مطرح شده و وهابیت و دشمنان شیعه می گویند شما امیرالمومنین علیه السلام را معصوم می دانید درحالی که خود ایشان در نهج البلاغه فرموده من از خطا منزه نیستم.

در شرح خوئی در مورد این فرمایش حضرت اینطور گفته شده که حضرت در ادامه کلامش فرموده: "إلا أن تکفی الله من نفسی" یعنی مگر اینکه خداوند من را حفظ کند دقیقا مانند حضرت یوسف علیه السلام یعنی خداوند متعال آن ها را در یک فضا و محدوده ای قرار می دهد و بعد به آنها کمک می کند تا مرتکب خطا و گناه نشوند.

منبع: رسانیوز

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.