تبیان، دستیار زندگی
کتب اربعه یا اصول اربعه، به چهار مجموعه کتاب حدیثی مهم شیعه گفته می شود که بعد از قرآن کریم، منبع اصلی عقاید و احکام شیعیان به شمار می آیند. این کتاب ها به کافی، تهذیب، استبصار و من لایحضر یا فقیه مشهورند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کتب اربعه یا میراث شیعه؟!

کتب اربعه یا اصول اربعه، به چهار مجموعه کتاب حدیثی مهم شیعه گفته می شود که بعد از قرآن کریم، منبع اصلی عقاید و احکام شیعیان به شمار می آیند. این کتاب ها به کافی، تهذیب، استبصار و من لایحضر یا فقیه مشهورند.

فرآوری: محمد باعزم- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
اربعه

شیعیان این چهار کتاب را از معتبرترین منابع حدیثی می دانند؛ هر چند چنین نیست که عمل به همه روایاتی را که در این کتاب ها آمده است واجب بدانند؛ از این رو در شرح هایی که دانشمندان شیعه بر این کتاب ها نوشته اند، سندها و دلالت های روایات بررسی شده است و صحت یا ضعف آنها بیان شده است.[١] فقهای شیعه اعتبار کلی کتب اربعه را پذیرفته اند. اما درباره قطعیت یا عدم قطعیت صدور و پس از آن درباره اعتبار و صحت تمام روایات اختلاف است. در این باره می توان به سه دیدگاه اشاره کرد: قطعیت صدور و اعتبار تمام روایات: اخباریان تمام روایات کتب اربعه را معتبر دانسته و انتساب همه روایات این کتب را به معصومان قطعی می دانند.[2] دیدگاه سید مرتضی به این نظر اخباریان نزدیک است. سید مرتضی اکثر اخبار را متواتر یا قطعی الصدور می داند[٣] صحت همه روایات و عدم قطعیت: برخی از فقها مانند فاضل تونی[4]، ملا احمد نراقی[5]، میرزا محمدحسین نایینی با آنکه عدم قطعیت همه روایات کتب اربعه را نپذیرفته اند اما به اعتبار روایات آن رأی داده اند. از نایینی نقل شده که خدشه سندی در روایات کافی تلاش نافرجام افراد ناتوان است[6]. ظنی بودن اکثر و حجیت موثوق السندها: رأی رایج فقیهان اصولی شیعه این است که غیر از اخبار معدود متواتر، دیگر اخبار کافی ظنی اند و تنها آن دسته که از نظر سند واجد شرایط اعتبارند، حجتند. اگرچه درباره شرایط اعتبار خبر اختلاف است.[7]

کتب اربعه یا اصول اربعه، به چهار مجموعه کتاب حدیثی مهم شیعه گفته می شود که بعد از قرآن کریم، منبع اصلی عقاید و احکام شیعیان به شمار می آیند.

الکافی یا کافی

این کتاب به کافی مشهور است و شیخ ابوجعفر کلینی (م ٣٢٩ق) آن را در زمان غیبت صغری نوشته است. کافی شامل حدود ١٦٠٠٠ حدیث و در سه بخش کلی اصول، فروع و روضه تدوین شده است. کافی مشتمل بر سه قسمت اصول، فروع و روضه است: اصول کافی احادیث عقیدتی را در بر دارد، فروع کافی به روایاتی می پردازد که ناظر به احکام عملی و فقه است، روضه کافی احادیث متفرقه را دربردارد و بدون ترتیب خاصی، به موضوعات مختلف می پردازد.

من لایحضره الفقیه

این کتاب نوشته شیخ صدوق ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی (م ٣٨١ق) است و شامل حدود ٦٠٠٠ حدیث است که به مباحث فقهی و احکام عملی اختصاص دارد. شیخ صدوق در این کتاب، احادیثی را آورده که صحیح می دانسته و خود بر اساس آنها فتوا می داده است.[8]

تهذیب الاَحکام

کتاب تهذیب الاحکام نوشته شیخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (م ٤٦٠ق) است. این کتاب یکی از مهم ترین مجموعه های روایی شیعه و سومین کتاب از کتب اربعه است و شامل مجموعه روایات فقهی و احکام شرعی است که از اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) روایت شده است. شیخ طوسی این کتاب را در شرح و توضیح المقنعه اثر شیخ مفید و به دستور ایشان نگاشته است. شیخ در این کتاب فقط به بیان فروع و احکام شرعی، از بحث طهارت تا بحث دیات، پرداخته است. ترتیب عنوان های این کتاب، همانند کتاب المقنعه است. تهذیب شامل ٣٩٣ باب و ١٣٥٩٠ حدیث است. در آخر کتاب نیز مَشیِخه آمده است. منظور از مشیخه، سند شیخ طوسی به کتاب هایی است که از آنها روایت نقل کرده است.[9]

الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار

این کتاب نیز نوشته شیخ طوسی (م ٤٦٠ق) است. شیخ این کتاب را بعد از کتاب تهذیب الاحکام و به تقاضای برخی از شاگردانش نوشته است. شیخ در این کتاب فقط روایاتی را جمع کرده که در مباحث گوناگون فقهی وارد شده و برخلاف آنها نیز روایاتی آمده است؛ بر این اساس، کتاب شامل همه مباحث فقهی نیست. شیخ طوسی ابتدا روایاتی را آورده که معتبر و صحیح می داند و سپس به روایات مخالف اشاره کرده و پس از آن به جمع میان روایات و بررسی آنها پرداخته است. باب بندی کتاب مثل سایر کتاب های فقهی، با کتاب طهارت شروع شده، با کتاب دیات تمام می شود (کتاب در اینجا به معنای فصل یا بخش است). این کتاب شامل ٥٥١١ روایت است.[10]


پی نوشت ها:
(1). امینی، الغدیر، ج٣، ص٣٨٣-٣٨٤.
(2). مرتضی انصاری، فرائد الاصول، ج١، ص٢٣٩
(3). استرآبادی، الفواید المدنیه، ص ٩١،١٠٥؛ حر عاملی، الوسائل، ج ١٨،ص:٥٢، ٧٥؛ حسین الكركی، هدایة الأبرار، ص ١٧
(4). به نقل از حسن عاملی، معالم الاصول، ص ١٥٧
(5). فاضل تونی، الوافیه فی الاصول، ص ١٦٦
(6). ملااحمد نراقی، مناهج، ص ١٦٦
(7). سید ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج١، ص٨٧
(8). مرتضی انصاری، فرائد الاصول، ج١، ص٢٣٩؛ سید ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج١، ص٨٧-٩٧
(9). ر.ک: مدیرشانه چی، تاریخ حدیث، ص١٣٠١٣٥.
(10). همان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.