تبیان، دستیار زندگی
رابطه، رابطه میان انسان و خدا، یعنی اسلام، تسلیم خدا بودن. امت مسلمان چه امتی است؟ امتی است که تسلیم خداست، تسلیم حقیقت است، تسلیم وحی و الهامی است که از افق حقیقت برای راهنمایی بشر در قلب شایسته ترین افراد طلوع کرده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سَرِ تسلیم و ارادت در پیش!

"رابطه" میان انسان و خدا، یعنی اسلام؛ تسلیم خدا بودن. امت مسلمان امتی است که تسلیم خداست، تسلیم حقیقت است، تسلیم وحی و الهامی است که از افق حقیقت برای راهنمایی بشر در قلب شایسته ترین افراد طلوع کرده است.

فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
ذبح اسماعیل

خاستگاه عید قربان، رویدادی است که در آن حضرت ابراهیم علیه السلام دعوت حق را برای ذبح فرزند عزیزش حضرت اسماعیل علیه السلام لبیک گفت. مراسم قربانی در حج نیز که به منزله قبولی اعمال و اثبات تسلیم بودن شخص در برابر خواست پروردگار متعال است، نوعی نظیرسازی بین عمل حاجی و حضرت ابراهیم علیه السلام است و مسلمانان به دلیل موفقیت در این آزمون و ابراز تسلیم در برابر ذات باریتعالی، شایستگی دریافت اجر و پاداش الهی را می یابند.

اسلام و تسلیم!

امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ یَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِی الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِیمُ

«اسلام را آنچنان معنى کنم که احدى پیش از من به این صورت معنا نکرده باشد: اسلام همان تسلیم بودن است.»

"ما" ی مسلمانان و هویت واقعی آنها، اسلام و تسلیم حقیقت بودن است. ملاک وحدتی که هر مکتب برای پیروان خود قائل است راه بسیار خوبی است هم برای شناخت هدف های آن مکتب و هم برای به دست آوردن دیدگاه آن مکتب درباره انسان و جامعه و تاریخ.

تسلیم در برابر فرمان خدا و دستورات پیغمبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام و تسلیم در برابر فرمان عقل و فطرت. قرآن مجید در آیه ٨٣ سوره آل عمران مى فرماید: «وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعاً وَکَرْهاً وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ»؛ و تمام کسانى که در آسمان ها و زمین هستند، از روى اختیار یا از روى اجبار، در برابرِ (فرمان) او تسلیم اند و به سوى او باز گردانده مى شوند».

در اهمیت «تسلیم» و منزلت آن نسبت به اسلام همین بس که امام صادق علیه السلام در نامه مهمی - که شیعیان امر به نگهداری و مطالعه آن شده اند - فرمودند: فَمَنْ سَلَّمَ فَقَدْ أَسْلَمَ وَ مَنْ لَمْ یُسَلِّمْ فَلَا إِسْلَامَ لَه.

«هر که تسلیم باشد اسلام آورده است و هر که تسلیم نباشد، مسلمان نیست.»

ما تسلیم هستیم!!

هر مکتب پیروان خود را با یک عنوان خاص مشخص می کند. مثلا تئوری نژادی عنوانی که پیروان آن مکتب را مشخص می کند و به اعتبار آن عنوان آنها "ما" ی خاص می گردند، "سفید پوستی" است، هنگامی که پیروان آن مکتب می گویند "ما" یعنی گروه سفید پوستان. یا تئوری مارکسیستی که تئوری کارگری است پیروان خویش را با عنوان "کارگری" مشخص می کند و هویت آنها و مشخص آنها "کارگری" است، "ما" ی آنها "ما" ی "کارگری" است: ما کارگران و زحمتکشان.

مذهب مسیح هویت پیروان خود را در پیروی از یک فرد مشخص می کند، گویی پیروان کاری به راه و یا به مقصد ندارند، تمام هویت جمعی آنها این است که مسیح کجاست که آنجا باشند. از جمله خصوصیات اسلام این است که هیچ عنوانی از قبیل عناوین نژادی، طبقاتی، شغلی، محلی، منطقه ای و فردی برای معرفی مکتب خود و پیروان این مکتب نپذیرفته است. پیروان این مکتب با عناوین اعراب، سامی ها، فقرا، اغنیا، مستضعفان، سفید پوستان، سیاه پوستان، آسیایی ها، شرقی ها، غربی ها، محمدی ها، قرآنی ها، اهل قبله و غیره مشخص نمی شوند.

امام صادق علیه السلام در نامه مهمی - که شیعیان امر به نگهداری و مطالعه آن شده اند - فرمودند: فَمَنْ سَلَّمَ فَقَدْ أَسْلَمَ وَ مَنْ لَمْ یُسَلِّمْ فَلَا إِسْلَامَ لَه.  «هر که تسلیم باشد اسلام آورده است و هر که تسلیم نباشد، مسلمان نیست.»

هیچ کدام از عناوین مزبور ملاک "ما" و ملاک وحدت و هویت واقعی پیروان این مکتب به شمار نمی رود. آنجا که پای هویت مکتب و هویت پیروان او به میان می آید همه آن عناوین محو و نابود می شود فقط یک چیز باقی می ماند. یک "رابطه" میان انسان و خدا، یعنی اسلام؛ تسلیم خدا بودن. امت مسلمان امتی است که تسلیم خداست، تسلیم حقیقت است، تسلیم وحی و الهامی است که از افق حقیقت برای راهنمایی بشر در قلب شایسته ترین افراد طلوع کرده است.

پس "ما" ی مسلمانان و هویت واقعی آنها، اسلام و تسلیم حقیقت بودن است. ملاک وحدتی که هر مکتب برای پیروان خود قائل است راه بسیار خوبی است هم برای شناخت هدف های آن مکتب و هم برای به دست آوردن دیدگاه آن مکتب درباره انسان و جامعه و تاریخ.

سخن آخر

حضرت امیر علیه السلام در جواب از تعریف اسلام فرمودند: الاسلام هو التسلیم. تسلیم در مقابل حق، یعنی وقتی مواجه با حق شد، حالت طغیان و عصیان نداشته باشد. فرق اصول دین و فروع دین این است که فروع، آن چیزهایی است که انسان باید عمل کند، اما در اصول، علم یا یقین لازم است. ولی آیا در اصول، علم یا یقین کافی است؟ این طور نیست. البته اعتقاد و علم لازم است تا عقل چیزی را نفهمد نمی تواند قبول کند. ولی غیر از اعتقاد در مقابل اصول دین تسلیم لازم است، یعنی تمرد نداشتن. اسلام یعنی بی تمردی. اینکه کسی بگوید اگر حقیقت این است مرا بکش، این ایمان است که انسان در مقابل چیزی که راست است تسلیم و رام باشد.


منابع:
- نهج البلاغه، کلمات قصار 125
- مرتضی مطهری- جامعه و تاریخ
- رمضان لاوند، الامام الصادق علیه السلام؛ علم و عقیده
- مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.