اهمیت رابطه مومنان
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «مثل مومنان در دوستى و تراحم و تعاطف، مثل جسد است؛ زمانى كه عضوى از این جسد به درد آید، سایر اعضاى بدن با تب كردن و بیدارى، آن را همراهى خواهند كرد».
یکی از نکات بسیار مهم در هر جامعه، رابطهی افراد آن جامعه با یکدیگر است. اگر جامعهای بخواهد موفق باشد و مسیر درست را بپیماید، بدون شک باید رابطهی میان افراد آن جامعه با هم خوب بوده و به همدیگر کمک کنند و نسبت به هم بیتفاوت نبوده، یکدیگر را برای رسیدن به هدف نهایی خود یاری کنند.
جامعهای که مردمان آن نسبت به سرنوشت یکدیگر بیتفاوت بوده و کاری به هم نداشته باشند، محکوم به فنا و نابودی است؛ زیرا جامعه مانند یک کشتی میماند که اگر یک نقطه از آن سوارخ شود، آب به میان کشتی آمده و آنرا غرق خواهد کرد و دیگر نمیتواند سرنشینان خود را به ساحل برساند.
دین مبین اسلام نیز بر این مساله تاکید داشته و مرتب به مسلمانان تاکید میکند نسبت به سرنوشت برادر مسلمان خود، بیتفاوت نباشد و همیشه احوال همدیگر را جویا شوند. پیامبر عظیم الشان اسلام(صلیاللهعلیهوآله) بارها در این زمینه فرمودند: «هر کس صبح کند، در حالیکه اهتمامی به امور مسلمین نداشته باشد، اصلا مسلمان نیست».[1] یعنی اگر کسی نسبت به امور مسلمانان بیتفاوت است و برای او مهم نیست حال و روز برادر مسلمان او چگونه است، او اصلا مسلمان نیست.
یکی از فلسفههای دستور «امر به معروف و نهی از منکر» هم دقیقا همین مساله است؛ یعنی مسلمان باید خیرخواه برادر خود باشد و در اگر دید او کار ناشایستی را انجام میدهد، باید به او تذکر داده و او را به مسیر درست راهنمایی کند تا جامعه اسلامی سالم بماند. مؤمنان در حقیقت به سرنوشت خود كه یك واحد را تشكیل مىدهند، علاقه دارند، لذا امر به معروف مىكنند و یكدیگر را از زشتیها باز مىدارند.
همچنین پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) پا را فراتر نهاده و جامعه اسلامی را به یک جسد تشبیه کرده و فرموده است: «مثل مومنان در دوستى و تراحم و تعاطف، مثل جسد است؛ زمانى كه عضوى از این جسد به درد آید، سایر اعضاى بدن با تب كردن و بیدارى، آن را همراهى خواهند كرد».[2]
این مضمون، از امام باقر و امام صادق(علیهماالسلام) نیز نقل شده است.[3] به طور مثال «ابو بصیر» مىگوید: از امام صادق(علیهالسلام) شنیدم كه مىفرمود: «مومن، برادر مومن است؛ چون یك بدن كه اگر عضوى از بدن به درد آید، درد آن به سایر اعضاى بدن سرایت مىكند و ارواح آن دو، از روح واحد است و به درستى كه اتصال روح مومن به خداوند متعال، شدیدتر از اتصال شعاع خورشید به خورشید است».[4]
علامه مجلسى(رحمهاللهعلیه) در توضیح این روایت فرموده است: «اینكه حضرت فرمود: «مومنان نسبت به هم، چون بدن واحدند» پا را فراتر از اخوت میان مومنان گذاشتهاند و به اتحاد و یكى بودن مومنان ترقى داده است. یا اینكه حضرت خواسته است بفرمایند كه اخوت مومنان، مثل سایر برادریها نیست، بلكه آنان به منزله اعضاى یك بدنند كه یك روح به آن تعلق گرفته است. پس چنانكه با تألّم یك عضو، سایر اعضاى بدن نیز متألّم مىگردد، با غمگین شدن یک مومن، سایر مومنان نیز غمگین مىشوند».[5]
شاید بتوان گفت که «سعدی» شاعر بلند آوازه ایران زمین نیز با الهام از این احادیث بوده است که این اشعار زیبا را سروه است:
«بنى آدم اعضاى یكدیگرند كه در آفرینش ز یك گوهرند
چو عضوى بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار»
بنابراین از این احادیث میتوان نتیجه گرفت: رابطه میان مومنان باید فراتر از یک رابطه عادی و اجتماعی باشد؛ آنان باید همدیگر را از جان و دل دوست داشته باشد و خیرخواه هم باشند. باید همدیگر را مانند خود بدانند و نسبت به زندگی و عملکرد هم بیتفاوت نباشند، اگر ببیند کسی در این جامعه مسیر درست را طی نمیکند، باید به او تذکر داده و او را به مسیر صحیح باز گردادنند و همدیگر را در مسیر درست کمک کنند. این است درسی بزرگ که از شیعه از رهبران دینی خود میگرد.
___________________________________
پینوشت
[1]. «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»(الكافی، ج 2، ص 163)
[2]. «مثل المؤمنین فى توادّهم و تراحمهم و تعاطفهم كمثل الجسد إذا اشتكى منه عضو تداعى له سائر الجسد بالسهر و الحمّى»(سیوطى، الجامع الصغیر، ج 2- 1، ص 498؛ علامه مجلسى، بحار الانوار، ج 61، باب 43، ص 150، حدیث 28)
[3]. علامه مجلسى، بحار الانوار، ج 71، ص 274، باب 15، ص 234، حدیث 30 و ص 274، حدیث 19.
[4]. «الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَكَى شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَةٍ وَ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا».(الكافی، ج 2، ص 166)
[5]. بحارالانوار، ج 61، ص 148.