تبیان، دستیار زندگی
نظام اقتصاد اسلامی عبارت است از مجموعه قواعد کلّی ارائه شده در اسلام در زمینه روش تنظیم حیات اقتصادی و حلّ مشکلات اقتصادی، در راستای تأمین عدالت اجتماعی برای نیل به سعادت بشر و رسیدن به جامعه فاضله ای که تمامی پیامبران و ائمه الهی برای آن تلاش کرده اند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد باعزم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فیش های نجومی و سبک زندگی اقتصادی

نظام اقتصاد اسلامی عبارت است از مجموعه قواعد کلّی ارائه شده در اسلام در زمینه روش تنظیم حیات اقتصادی و حلّ مشکلات اقتصادی، در راستای تأمین عدالت اجتماعی برای نیل به سعادت بشر و رسیدن به جامعه فاضله ای که تمامی پیامبران و ائمه الهی برای آن تلاش کرده اند.

محمد باعزم- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
فیش

مسئله اقتصاد، به عنوان یکی از مهم ترین مسائل زندگی بشری، مطرح است، و اسلام نیز نگرش خاصی به آن دارد. معمولاً از عبارت «اقتصاد اسلامی» در زمینه های مختلفی استفاده می شود. «علم اقتصاد اسلامی»، «مکتب اقتصاد اسلامی»، «نظام اقتصاد اسلامی» یا «دانش اقتصاد اسلامی».
اقتصاد اسلامی بر خلاف اقتصاد غربی، بر قناعت و پرهیز از مصرف گرایی تأکید دارد. اقتصاد غربی نیازهای انسان را نامحدود و منابع و امکانات جهان را محدود می داند؛ در حالی که در اسلام منابع و امکانات نامحدود معرفی شده اند. (به عربی: وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا) و اگر بخواهید نعمت های خداوند را در شمار بیاورید نمی توانید نعمت های خداوند را به حد و حصری محدود کنید.» (ابراهیم، آیه ۳۴) اسلام مسئله اقتصاد را (بر اساس اصالت انسان) به عنوان جزئی از مجموعه قوانین خود که تنها می تواند قسمتی از نواحی حیات انسانی را تنظیم کند، مورد توجه قرار داده و حل مشکلات اقتصادی را در اصلاح مبانی عقیدتی و اخلاقی مردم می داند اقتصاد در مکتب اسلام(اقتصاد در مکتب اسلام، امام موسی صدر، ص سیزده) (به عربی: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الأْرْضِ)؛ و اگر مردم ایمان آورده و پرهیزگار بودند، ما ابواب برکات زمین و آسمان را بر آنها گشوده بودیم.(اعراف، 96) اسلام اقتصاد را در جهت اهداف عالیه بشر می داند.
در تفسیر و تحلیل رشد و توسعه اقتصادی، پیروان مکاتب اقتصادی کلاسیک، نئو کلاسیک، مکتب کینز و امثال آنها؛ دیدگاه های خاص خود را در جهت طراحی نظام اقتصادی مطرح نموده اند. به عنوان نمونه، کلاسیک ها در مورد بازار آزاد، نئو کلاسیک ها در زمینه کارآفرینی، پیروان مکتب شیکاگو در زمینه نقش آموزش، طرفداران فیزیوکراسی در خصوص کشاورزی و مکتب سوداگران (مرکانتلیسم) در زمینه مازاد صادرات؛ نظرهای ارزشمندی را مطرح نموده اند.

اقتصاد اسلامی بر خلاف اقتصاد غربی، بر قناعت و پرهیز از مصرف گرایی تأکید دارد. اقتصاد غربی نیازهای انسان را نامحدود و منابع و امکانات جهان را محدود می داند؛ در حالی که در اسلام منابع و امکانات نامحدود معرفی شده اند. و اگر بخواهید نعمت های خداوند را در شمار بیاورید نمی توانید نعمت های خداوند را به حد و حصری محدود کنید» (ابراهیم، آیه 34)

آیین اسلام نیز، در جهت تنظیم روابط اقتصادی بین انسان ها که برای تأمین نیازهای اقتصادی (یا رفع مشکلات اقتصادی) تدوین گردیده و با عدالت اجتماعی مرتبط می باشد، قواعدی کلی ارائه نموده که در ابواب اقتصادی فقه اسلامی به تفصیل بیان گردیده است.

اصول روش اسلام در توزیع ثروت، در درجه اول، صیانت از عدالت اجتماعی، حفظ حقوق مردم، تقسیم مالکیت به سه بخش (ملی، خصوصی و دولتی) است. در این راستا، به تحریم راه های نامشروع مانند ربا می پردازد و حل مشکلات اقتصادی را در چهارچوب قوانینی مانند استفاده از عقود اسلامی می داند. برخی از این قوانین در ابواب مضاربه، مزارعه، مساقات، بیع، اجاره، جعاله، زکات، خمس و امثال آن بیان گردیده است.
این دقیقا همان موضوعی است که در نظام حکومتی چهار ساله امیرالمومنین علی علیه السلام دائما بر آن تاکیدات فراوان می شد و یکی از مبارزات بزرگ ایشان با مفاسد اقتصادی در تاریخ ذکر شده است. نمونه های فراوان از این مبارزات وجود دارد اما نکته قابل ذکر آن است که این اتفاق یک مرتبه در دوران حکومت امام علی علیه السلام به وجود نیامد بلکه سابقه دار است و آن موضوع این است که مردم در دوران حکومت خلیفه سوم دچار تغییر اساسی سبک زندگی شدند به نحوی که در تاریخ ذکر شده است که خلیفه سوم به برخی از نزدیکان خود، بی حد و حصر از بیت المال پرداخت می کرد.

در زمان خلیفه سوم، اتفاقی در جامعه افتاد. سبک زندگی مردم عوض شد. اسلام به اینکه رنگ لباس چه رنگی باشد که کاری ندارد. هر چی می خواهی بپوش، هر رنگی می خواهی بپوش. اما اگر چیزی می خواهی بپوشی که در میان مردم مانور بدهی، این مسئله اجتماعی است. اسلام با انگشت نما شدن مخالف است. نمی خواهد کسی از مسلمانان انگشت نمای مردم شود و الا به رنگ سورمه ای و صورتی که مشکلی ندارد. زیرا در جامعه اثر می گذارد. زمان خلیفه سوم این اتفاق افتاد. پول ها را که به مردم نمی دادند. مثلا خلیفه سوم از فلان آقا خوشش می آمد، سیصد هزار سکه طلا به او می داد. مسعودی (مورخ اسلام) می گوید در سال 303 هجری خانه زبیر در کوفه معروف است که ده کاروان با شترهایشان برای استراحت در خانه ی او جا می شوند.

فیش

وقتی چند نفر در زمان خلیفه سوم پول های هنگفت گرفتند و زورآزمایی قدرت کردند. از شتری استفاده می کردند که پولش اندازه پانزده شتر بود. تاریخ این موضوع را ثبت کرده است. مشخص است که بقیه نیز این نوع زندگی را می خواهند. وقتی رقابت مردم بر سر پول و ثروت شود، سبک زندگی عوض می شود و مشخص می گردد که مردم به نحو مساوی و عادلانه از بیت المال علاقمند نخواهند شد زیرا بزرگان آن قوم، از بیت المال ثروت اندوزی فراوان کرده اند. چه دلیل دارد که مردم نخواهند؟ وقتی می بینند سردمداران یک حکومت به فکر مال اندوزی هستند، مردم عادی چرا نکنند؟

نظام اقتصاد اسلامی عبارت است از مجموعه قواعد کلّی ارائه شده در اسلام در زمینه روش تنظیم حیات اقتصادی و حلّ مشکلات اقتصادی، در راستای تأمین عدالت اجتماعی برای نیل به سعادت بشر و رسیدن به جامعه فاضله ای که تمامی پیامبران و ائمه الهی برای آن تلاش کرده اند.

این دقیقا همان مسئله ای بود که حکومت علی علیه السلام با آن مبارزه می کرد زیرا الگو و سبک زندگی اقتصادی در نظام حکومتی ائمه با آنچه پیش از این اتفاق افتاده بود، مغایرت داشت. عثمان بن حنیف چند ماهی در بصره حکومت کرده است. یک مهمانی برگزار می شود و او را به این مهمانی دعوت می کنند، نه وعده ی خلاف به او می دهند، نه آن جا مال حرام  پخش می کنند، اشکال این است «عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِیُّهُمْ مَدْعُوٌّ»؛ پولدارها دعوت شدند و بی پول ها دعوت نشدند.( نهج البلاغة، ص 416.) اگر دیده شود که حاکم جامعه ی اسلامی به سمت اتراف، مُترَف شدن پیش می رود و به عنوان مثال استخر خصوصی دارد، مرکز تفریحی خصوصی دارد، هر کسی  او را به مقام رسانده است، با او مدیون است، این خطرناک است، این در جامعه دیده می شود، بقیّه هم می خواهند، او نباید این کار را انجام دهد، ولو اگر امیر المؤمنین باشد.این است که زمانی که عثمان بن حنیف تنها وارد یکی از مهمانی هایی که برای وی تدارک دیده بودند و تنها ثروتمندان دعوت شده بودند و تبلیغ مترفین اتفاق افتاد، حضرت امیر به شدت با این موضوع برخوردکردند و وی را توبیخ کردند.
 
یکی از موضوعاتی که در تاریخ حکومت خلیفه سوم ذکر شده است مسئله فیش نجومی است که بهره برداری از بیت المال واقع شده است. موسی پسر طلحه می گوید: اعطی عثمان طلحة فی خلافته مائتی الف دینار؛ خلیفه سوم در یکی از بخششهایش به پدرم طلحه دویست هزار دینار داد و میدانیم هر دینار بیش از چهار گرم طلا میباشد(کتاب أنساب الأشراف، ص108) با این حساب جناب طلحه چیزی حدود هشت صد کیلو طلا از بیت المال با خود برده  و قابل ذکر است که برداشتهای بی رویه او موارد متعدد دارد. در واقع بی جهت نیست که ثروت افسانه ای او هنگام مرگش رویایی به نظر میرسد. نا گفته پیداست سه دیناری که امیر المومنین علیه السلام به عنوان سهم طلحه از بیت المال به او داد، چرا او را خشمگین ساخت و احساس کرد به او توهین شده است.
نتیجه:
اسلام حقیقی با پخش ثروت در میان همه مردم موافق است و از اینکه پول و ثروت در میان یک عده خاص تقسیم شود و فاصله طبقاتی افزایش یابد و مردم عادی فقیرانه زندگی کنند مخالف است زیرا همه مسلمانان حق زندگی با کیفیت و مطلوب را دارند. این موضوع زمانی محقق خواهد شد که نظام عادلانه اقتصادی به مانند آنچه در حکومت امام علی علیه السلام اتفاق افتاد، به وقوع بپیوندد.



مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.