كارادونا به جای مارادونا

بعضی وقت ها هم می شد كه بیرون بازی بمانم و داخل زمین نیام ، اما نه به خاطر مشكل سن. در سال 1971 وقتی كه برای اولین بار به خارج از كشور سفر كردم ( برای شركت در مسابقات قهرمانی در اروگوئه بود) نتوانستم بازی كنم چون مدارك شناساییم همراهم نبودند، به همین دلیل چهره ای كاملا عصبانی داشتم كه از آن همه چیز را می شد فهمید. طی این سال هم اسم من در روزنامه ها پیچید: در روز سه شنبه 28 سپتامبر یكی از روزنامه ها یك ستون را به من اختصاص داده بود و در آن نوشته بود كه جوانی در دنیای فوتبال ظاهر شده كه در حین بازی مثل طوفان همه چیز را به هم می ریزه و در آن مقاله اسم من را به اشتباه ( كارادونا) نوشته بودند. باور نكردنی است كه برای اولین بار اسم من با املای غلط داخل روزنامه ها وارد شده باشد. همچنین پییومانسرا مرا به تلویزیون برد.
روزهای شنبه در تلویزیون حركات نمایشی با توپ اجرا می كردم. آن برنامه را همه مردم آرژانتین نگاه می كردند. در حقیقت مردمی كه بازی های تیم آرژانتینوس را تعقیب می كردند مرا می شناختند اما نه به اسم. چرا كه یك روز در حین مسابقه دو تیم دسته اولی ، آماده بودم كه در بین نیمه وارد زمین بشم تا با توپ نمایش بدم، همینطور هم شد. فرانسیس بالای سرم آمد و گفت كه به داخل زمین بروم و با توپ بازی كنم، توپ را گرفتم و مثل همیشه شروع كردم به ضرب زدن به آن با قسمت های مختلف بدن، سر ران ، ران ، پاشنه ، سر ، شانه ، كتف و هر كجای بدن كه می شد، اجرای این حركات باعث غرور مضاعف من بود. چون دیگر پسرها نمی توانستند پا به پای من انجام دهند و كم كم متوجه شدم كه مردم همه به دقت مرا زیر نظردارند.
پس همگی شروع به تشویق من كردند. اما جالب تر از همه آنها در بین بازی دو تیم آرژانتینوس و بوكا در زمین تیم ولز بود .