رهبران واقعی جامعه چه کسانی هستند؟!
منظور از عبارت «وَ رِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِیمِ الْعِطَاشِ» این است که در گرفتن علم و دین از اهل بیت علیهم السلام حریص باشید بمانند حرص شتران عطشانی که به آب می رسند.
بی شک هر جامعه ای نیازمند رهبر و امام است: «لابد للناس من امیر بر او فاجر». قطعاً مردم - به زمامدار - چه نیکوکار و چه بدکار - نیازمندند. ضرورت وجود رهبر دینی در راس یک حکومت اسلامی از مسلمات دین مبین اسلام است.
والاترین رهبر، نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله بوده است. ایشان پس از خود اهل بیت علیهم السلام را رهبران امت اسلامی و همتا و عِدل قرآن کریم معرفی کردند.
مخازن اسرار امّت!
امام علی علیه السلام، اهل بیت را جایگاه اسرار الهی و اساس و پایه دین معرفی می نماید:
«اهل بیت، جایگاه اسرار خدایند و پناهگاه فرمانش، ظرف علم اویند و مرجع احکامش، پناهگاه کتابهای خدایند و کوههای استوار دین او، خدا به وسیله آنان خمیدگی پشت دین را راست کرد و ارزشهای وجود آن را از میان برد.»
در جایی دیگر حق و شایستگی امامت و وصایت را مختص آنان برمی شمرد:
«در این امت هیچ کس را با آل محمد صلی الله علیه و آله نتوان مقایسه کرد و کسانی را که مرهون نعمتهای ایشان اند با ایشان برابر نتوان داشت. آل محمد صلی الله علیه و آله اساس دین و ستون ایمان و یقین هستند. دور افتادگان از راه حق به آنان رجوع کرده و درماندگانِ راه به ایشان ملحق می شوند، خصایص امامت در آنان جمع و حق ایشان است و بس و درباره آنان وصیت (رسول اکرم صلی الله علیه و آله) و ارث بردن (از آن وجود محترم) ثابت است.»
ثقلین؛ پرچم حق و هدایت
ایشان، درباره دو یادگار بجا مانده از پیامبر اکرم می فرماید: «و خَلَّفَ فِینَا رَایَةَ الْحَقِّ مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا زَهَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ»
پیامبر اکرم، پرچم حق را درمیان ما به یادگار گذارد؛ پرچمی که هرکس از آن پیشی گیرد، از دین خارج شود و آن کس که عقب بماند، هلاک گردد و هرکس که از آن جدا نشود، به رستگاری رسد.
شارحان شیعه و سنی نهج البلاغه مقصود از «رایة حق» را ثقلین، یعنی قرآن و عترت دانسته اند.
اگر امت اسلامی عترت علیهم السلام را رهبران جامعه برمی گزیدند، هرگز دچار سرگردانی نمی شدند.
ما تشنه امام هستیم!
عترت علیهم السلام چون چشمه های زلالی هستند که با سرعت هرچه تمامتر باید به سوی آنها شتافت: «فَأَیْنَ یُتَاهُ بِكُمْ بَلْ كَیْفَ تَعْمَهُونَ وَ بَیْنَكُمْ عِتْرَةُ نَبِیِّكُمْ وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ (وَ أَعْلَامُ الدِّینِ) وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ وَ رِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِیمِ الْعِطَاشِ»
باز گمراهانه به کجا می روید؟ چرا سرگردان هستید؟ در حالی که عترت پیامبرتان در میان شماست، آنها زمامهای حق، پرچمهای دین و زبانهای صدق هستند; آنها را در بهترین جایی که قرآن را در آن حفظ می کنید، جای دهید و همچون تشنگانی برای سیراب شدن به سرچشمه زلال آنان هجوم آورید.
ابن ابی الحدید، در ذیل این خطبه به حدیث ثقلین اشاره و با آیه تطهیر تاکید بر تعیین الهی عترت علیهم السلام می کند. وی در ادامه این مطلب می نویسد: در عبارت «فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ» سرّی بزرگ است. این بدین معناست که مکلفان را امر کرد که دقیقا در تجلیل و تعظیم در برابر عترت علیهم السلام و نیز اطاعت اوامرشان، آنان را در محل قرآن قرار دهید. یعنی با تمسک به عترت، آنان را در قلب خود، همان جا که محل قرآن است، جای می دهید. یا این که در بهترین جایگاه هایی که قرآن برای آنها مشخص کرده است، آنان را جای دهید.
در عبارت «وَ رِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِیمِ الْعِطَاشِ» نیز این تبعیت روشنتر بیان شده است . گفته اند: «وَ رِدُوهُمْ» از «ورود» می باشد؛ به معنای حضور نزد آب نوشیدنی و «هیمِ الْعِطَاشِ» نیز به معنای شتر عطشان است. منظور از عبارت این است که در گرفتن علم و دین از اهل بیت علیهم السلام حریص باشید بمانند حرص شتران عطشانی که به آب می رسند.
همگام با اهل بیت علیهم السلام
در اطاعت آنان حتی گامی پس و پیش از آنان هم، خسرانی جبران ناپذیر است و سبب انحراف از جاده هدایت می شود:
«به اهل بیت پیامبرتان بنگرید، از آن سمت که آنان گام برمی دارند، منحرف نشوید و قدم به جای قدمشان بگذارید، آنها هرگز شما را از جاده هدایت بیرون نمی برند و به پستی و هلاکت باز نمی گردانند . اگر سکوت کنند، سکوت کنید و اگر قیام کردند قیام کنید، از آنان پیشی نگیرید که گمراه می شوید، از آنان عقب نمانید که هلاک می گردید.»
رهبران و حاکمان حقیقی جامعه اسلامی، ائمه اطهار علیهم السلام هستند . وجود آنان چون ستون است که اگر حفظ شود، ساختمان از خطرات در امان است
منابع:
- نهج البلاغه، خطبه 2، 40، 87، 97، 100
- شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 376؛ ج 7، ص 85
- بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 1، ص 243