تبیان، دستیار زندگی
خدا کند باغبان ها با دیدن این درخت ها پیامشان را بشنوند و بروند سراغ دستی که در پرورش درخت ها دخالت دارد، حمد یعنی همین.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : سمیه افشار
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خاطرات من و سوره حمد 6

خدا کند باغبان ها با دیدن این درخت ها پیامشان را بشنوند و بروند سراغ دستی که در پرورش درخت ها دخالت دارد، حمد یعنی همین.

نویسنده: سمیه افشار_شبک تخصصی قرآن تبیان

سوره حمد

یازدهم. خدای زیبا

دیروز با بچه ها در پارک قدم می زدیم که بر روی برگ های یک گل رزِ سرخ قشنگ یک پروانه با بال های سفید که نقطه های قرمز داشت، نشسته بود. این صحنه آنقدر قشنگ بود که همه با هم گفتیم: یک حمد دیگر».
یکی از بچه ها گفت: « این گل و پروانه آنقدر قشنگند که آدم دلش می خواهد همینطور نگاهشان کند. ببینید خدا که اینها را آفریده عجب اهل ذوق و هنر بوده است.» همه خندیدیم. خدا باید خیلی اهل دل و باصفا باشد که مخلوقات رنگارنگی را که هر کدام یک قشنگی خاصی دارند، خلق کرده است. به قول دوستم خدا باید خیلی اهل هنر باشد. پروانه و گل، من را یادِ این جمله انداخت که «خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد».
واقعا خدایی که این گل و پروانه زیبا را خلق کرده خودش باید خیلی زیبا باشد. اما زیبایی خدا چگونه است؟ آخر خدا که صورت و دست و پا ندارد! شاید منظور این جمله این باشد که صفات خدا زیباست. همان صفت هایی که سعی دارند خدا را با آنها به ما نشان بدهند. همان صفت هایی که سعی دارد خدا را توصیف کند ولی باز هم نمی تواند. آخر خدا قابل وصف نیست.(1)
اگر زیبایی مخلوقات و هر چیزی را با هم جمع کنیم، می شود یک عالم پر از زیبایی. تا آن اندازه که نمی توان شمرد. در واقع خدا که همه را خلق کرده باید خیلی خیلی زیباتر باشد تا بتواند آن زیبایی ها را بیافریند. پس واقعا حمد، فقط مخصوص خداست.(2) چون هر چیزی که زیبا و قابل ستایش باشد، باز هم پیش خدا هیچ است.

دوازدهم. پرورش

اتوبوس آرام آرام از میان خیابان ها می گذشت و ایستگاه به ایستگاه می ایستاد تا مسافرها سوار و پیاده بشوند، چشمم افتاد به درخت ها و بوته های وسط بلوار. درخت ها یکی در میان خشک شده بودند. یعنی یکی برگ هایش سبزِ سبز بود. و یکی زردِ زرد. وقتی باد از لابلای درخت ها می گذشت، برگ های زرد یکی یکی می افتادند زمین. نمی دانم شاید به خاطر اینکه آب کافی به آنها نرسیده بود به این روز افتاده بودند. یعنی مسئول و باغبان این قسمت کارش را خوب انجام نداده بود. شاید هم دلیل دیگری داشت. آخر نمی شد به یک درخت آب داد و به دیگر ندارد. شاید هم باغبان واقعا چندان مسئول نبود. به هر حال، هر باغبانی می دانست پرورش گل و گیاه چگونه است. همینطوری که به او نمی گویند باغبان. تجربه دارد. خیلی از باغبان ها یک عمر در کار پرورش گل و گیاه بودند.اما واقعا چگونه یک گل یا درخت، سبز و قشنگ است و یکی دیگر زود پژمرده می شود. شاید باید به به درخت ها و گل هایی که پژمرده شدند، بیشتر رسیدگی می شد. یعنی باغبان باید بیشتر از آنها رسیدگی می کرد.اما باغبانِ بیچاره از کجا بفهمد به کدام درخت باید بیشتر توجه کرد؟ آخر درخت های وسط بلوار همه شان شبیه هم بودند.از آنجا که جدیدا در هر چیزی به دنبال حمد می گردم، پیش خودم فکر کردم که شاید این درخت ها یک پیام برای باغبانشان دارند. شاید می خواهند بگویند ببین با اینکه به همه ما به یک اندازه آب دادی و به یک اندازه توجه کردی، ولی باز هم بعضی هایمان خشک شدیم!! پس یک دست دیگر هم در پرورش ما دخالت دارد. فکر نکن اگر سبزیم و گل می دهیم، به خاطر توجهاتی است که تو به ما کردی.
خدا کند باغبان ها با دیدن این درخت ها پیامشان را بشنوند و بروند سراغ دستی که در پرورش درخت ها دخالت دارد، حمد یعنی همین.


پی نوشت ها:

1. سوره مبارکه انعام آیه 100، سوره انبیاء آیه 23، سوره مومنون آیه 91، سوره صافّات آیه 159 و...«سبحان الله...عما یصفون».
2. «الحمد لله».؛ سوره مبارکه نمل آیه 59«قل الحمد لله».