تبیان، دستیار زندگی
اختلافات درون گروهی طالبان خطری نیست که تنها موجودیت این گروه را تهدید کند، بلکه بازتاب های آن دامنگیر دولت افغانستان و چه بسا کشورهای منطقه نیز شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : قبس زعفرانی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اختلافات داخلی طالبان و پیامدهای آن

اختلافات درون گروهی طالبان خطری نیست که تنها موجودیت این گروه را تهدید کند، بلکه بازتاب  های آن دامنگیر دولت افغانستان و چه بسا کشورهای منطقه نیز شود.

زعفرانی - بخش سیاست تبیان

اختلافات داخلی طالبان و پیامدهای آن

چند روزی است، رسانه ها از درگیری های مسلحانه بین دو جناح طالبان و کشته و زخمی شدن ده ها نفر از طرفین خبر می دهند، تازه ترین اخبار از کشته شدن 30 طالب در جریان درگیری بین جناح ملاهیبت الله، رهبر طالبان و جناح ملامحمد رسول، رهبر جناح مخالفان در ولسوالی شیندید ولایت هرات در غرب افغانستان حکایت دارد.
این اولین بار نیست، اختلافات داخلی، طالبان را رو در روی یکدیگر قرار می دهد و درگیری مسلحانه ده ها کشته و زخمی از طرفین برجا می گذارد، برای ریشه یابی این اختلافات که می تواند، طالبان را تا مرز فروپاشی و اضمحلال سوق دهد، باید به دو دهه عقب تر باز گردیم، زمانی که طالبان در افغانستان اعلام موجودیت کرد.

اختلافات داخلی طالبان و پیامدهای آن

تشکیل جنبش طالبان
جنبش طالبان در 1373 هجری شمسی به رهبری شخص گمنامی به نام «ملا محمد عمر»، از ویرانه های گروه های سلفی تکفیری پشتون و حمایت سرویس های اطلاعاتی اسلام آباد و احزاب تندرو پاکستان و دلارهای نفتی شیوخ خلیج فارس، در راستای سیاست امریکا جهت نفوذ در افغانستان و تضعیف دولت مرکزی اعلام موجودیت کرد.
شکست مجاهدین در برپایی یک دولت قدرتمند وفراگیر ملی، تداوم جنگ داخلی، مداخلات منطقه ای و بی توجهی قدرت های جهانی، زمینه مساعدی را برای رشد طالبان ایجاد کرد.
در این میان خوشبینی مردم خسته از جنگ و پنداشتن طالبان به عنوان راه حل بحران افغانستان، از طرف برخی از قدرت های بین المللی، روند قدرت گیری آن را تسریع کرد.
برداشت صوری و متحجر دینی و رویکرد قوم گرایان   افراطی قبیله ای پایه و اساس اندیشه و تفکرات طالبان و چارچوب ساختاری این گروه را تشکیل می دهد.
با نزدیک شدن به موعد خروج نیروهای بین المللی از افغانستان طالبان در اوج، خود را قدرت بلامنازع در کشور می دید، غافل از اینکه اختلافات داخلی آن هم در سطح رهبری طالبان هر روز ابعاد جدیدتری می یافت و این گروه را به دو شاخه جدا از هم تقسیم می کرد.
جناح حقانی یا شبکه حقانی که بقای خود را مدیون امریکا بود و باید آن را سرمنشأ جنگ و خونریزی و ناامنی در افغانستان شمرد و به رویکرد افراطی آن معروف است و شاخه دیگر جناح ملاعمر که راه حل اوضاع و شرایط حاکم بر کشور را در مبارزه با اشغالگری و مذاکره برای دستیابی به صلح می بیند.
اما اختلافات درون گروهی طالبان به اینجا منتهی نشد، بلکه مرگ ملاعمر شکاف دیگری در این گروه ایجاد کرد.

اختلافات داخلی طالبان و پیامدهای آن


شکاف بین طالبان ملاعمر 
اعلام خبر مرگ ملاعمر و مطرح شدن موضوع جانشینی، اختلافات داخل طالبان را وارد فاز جدیدی کرد. این بار اختلافات دامنگیر شاخه طالبانی ملاعمر شده و آن را از خفا خارج و علنی کرد.
اقدام رهبر سابق طالبان در عدم انتخاب جانشینی برای خود، با وجود برخورداری از قدرت و اختیارات کامل در زمان حیات و اجتناب از گماشتن نزدیکان خود در مناصب مهم اگرچه در جای خود امری پسندیده بود، اما آتش منازعات و جنگ برسر به دست گرفتن رهبری گروه و قدرت را شعله ورتر کرد.
از خانواده ملاعمر، عبدالخالق و عبدالسلام، دو برادرش همراه با شمار دیگری از آشنایان و بستگان در انفجار سال 1999 که خانه او را در قندهار هدف گرفته بود، کشته شدند، بنابراین در پروسه انتخاب جانشین از ملاعمر، ملا عبدالمنان تنها برادر باقی مانده  و ملا محمد یعقوب، بزرگترین پسر ملاعمر مطرح بودند و انتظار می رفت، به نمایندگی از خانواده  ملاعمر نقش مهمی را در جنگ قدرت میان شاخه  های مختلف طالبان ایفا کنند.

اختلافات داخلی طالبان و پیامدهای آن


مخالفت با ملا محمد یعقوب
گزینه ملایعقوب که در آن زمان جوانی 23 ساله بود، به دلیل خامی و بی تجربگی و سنگین بودن بار رهبری طالبان رد شد، با انتخاب ملا عبدالمنان نیز به این جهت مخالفت شد، چون این اعتقاد وجود داشت، این گروه نباید جایی برای سلطه خانوادگی باشد.
برای حل قضیه جانشینی مخالفان ملامنصور خواستار میانجی گری علمای گروه و تشکیل شورای انتخاب جانشین شدند، اما هواداران ملامنصور آن را رد کردند.

اختلافات داخلی طالبان و پیامدهای آن


رهبری ملا اختر محمد منصور
از زمان سقوط طالبان و اختفای ملاعمر، وی ابتدا ملا عبیدالله، همراه دیرینه خود را به عنوان معاون اول خود برگزید. ملا عبیدالله طالبان را از پناهگاهش در پاکستان اداره می  کرد. پس از دستگیری عبیدالله توسط پاکستان، ملا عبدالغنی برادر جای وی را گرفت که به سرنوشت معاون پیشین ملاعمر دچار شد، لذا ملااختر محمد منصور برای تصدی این سمت انتخاب شد.
او در غیاب ملاعمر، طالبان را رهبری می  کرد و با اعلام مرگ ملاعمر در سال 2013 عملاً طالبان را اداره می کرد، گویا در همین برهه زمانی بود که اغلب والیان، فرماندهان و رهبران با وی در مقام رهبر جدید بیعت کردند.
هوادارانش مدعی بودند، چون ملاعمر شخصا او را به معاونت خود منصوب کرده، پس او اولین گزینه جانشینی است و تعیین کس دیگر موجب تضعیف طالبان خواهد شد.
به این ترتیب، ملامنصور به رهبری طالبان می رسد و برای کسب حمایت شبکه حقانی، قدرتمندترین شاخه طالبان سراج  الدین حقانی را به عنوان معاون اول و ملا هیبت  الله، به عنوان معاون دوم خود انتخاب می کند.
اما مخفی کردن مرگ ملاعمر همواره یکی از بزرگترین چالش های ملامنصور در زمانی بود که رهبری طالبان را در دست داشت و اختلافات جدید میان مقامات و رهبران طالبان و سرانجام جدایی تعدادی از فرمانده هان سرشناس طالبان شد که رهبری ملامنصور را نپذیرفته، «ملامحمد عبدالرسول» را به عنوان رهبر خود انتخاب کردند.
برخی از رهبران طالبان اعتقاد داشتند، انتخاب ملاعمر به دستور سازمان اطلاعات ارتش پاکستان صورت گرفته و طالبان در آن نقشی نداشته است. با این حال تعیین ملامحمد رسول از جدیت و شدت اختلافات داخلی طالبان و نفوذ سریع این اختلافات به لایه های کلیدی این گروه خبر می داد.
ملامحمد رسول به عنوان رهبر جناح مخالف، منصور دادالله، از ذی نفوذترین و سرشناس ترین سرکردگان طالبان را به معاونت خود برگزید تا تیغ دو دستگی و انشقاق عملا طالبان را به دو نیم تقسیم کند و شرایط گروه را سخت تر کند.
جناح ملااختر منصور که مایل به مذاکرات صلح نشان می داد، حالا با مانع مهمی به نام جناح مخالف مواجه بود. علاوه بر اینکه دو دستگی و اختلاف به همان اندازه که می توانست وحدت و یکپارچگی طالبان را متزلزل تر و شکننده تر از گذشته کند، این قدرت را داشت، دولت مرکزی را وادار به تجدید نظر در رویکرد مذاکره با طالبان کند.
همچنین اگر کابل احساس می کرد، آنقدر طالبان تضعیف شده که می تواند، بر آن فائق آید، لحظه ای در سرکوب آن تردید نمی کرد تا در آن واحد چند هدف، از جمله خروج از زیر سایه وحشت طالبان را محقق کند.

اختلافات داخلی طالبان و پیامدهای آن


رویکرد ملاعمر به صلح
انتشار خبر مرگ ملامحمد عمر دور دوم مذاکرات صلح بین دولت افغانستان و طالبان را متوقف و نگاه ها را به ملامنصور رهبر جدید طالبان معطوف کرد. ملامنصور در سخنانی با بیان اینکه از دید وی «مساله مذاکرات تبلیغات دشمنان است و جهاد به عنوان فرضیه ادامه خواهد یافت» نشان داد، کابل نباید امیدی به صلح با طالبان داشته باشد.
شکاف در طالبان و تهدید افغانستان
دو دستگی یا چند دستگی در طالبان تنها موجودیت این گروه را تهدید نمی کند، بلکه خطری جدی برای افغانستان نیز محسوب می شود. اکنون داعش در افغانستان در کمین طالبان است تا از آب گل آلود اختلافات داخلی در این گروه به سود خود بهره برداری کند و قلمرو خود در افغانستان را گسترش دهد و این زنگ خطری جدی نه تنها برای طالبان و افغانستان، بلکه برای پاکستان و دیگر کشورهای منطقه است.