تبیان، دستیار زندگی
بنا به حکم قاضی دادگاه انقلاب شما برای پاسخ دادن به اتهامات خود باید در این دادگاه حاضر شوید.» درست یک ماه از پیروزی انقلاب گذشته بود و حالا امیرعباس هویدا، مردی که 13 سال به عنوان فرد دوم کشور بر مسند امور بود،
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نخست وزیری که از قصر شاه به زندان قصر رفت

بنا به حکم قاضی دادگاه انقلاب شما برای پاسخ دادن به اتهامات خود باید در این دادگاه حاضر شوید.» درست یک ماه از پیروزی انقلاب گذشته بود و حالا امیرعباس هویدا، مردی که 13 سال به عنوان فرد دوم کشور بر مسند امور بود، با لباسی نامرتب در حالی که هنوز گیج از خواب بود و عینک تازه ای که دکترش روز قبل آورده بود را به چشم زده بود، به دادگاه آوردند. هویدا با آنکه پایان این راه را می دانست اما فکر نمی کرد در کمتر از یک ماه در مقابل جوخه اعدام قرار بگیرد ....

فرآوری: فهیمه السادات آقامیری، بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
نخست وزیری که از قصر شاه به زندان قصر رفت

کودکی امیر عباس هویدا

وی در سال 1298 در چهارراه سیدعلی تهران متولد شد. پدرش حبیب الله عین الملک سالها سفیر ایران در لبنان، عربستان و دیگر کشورهای عربی بود که در حجاز، لبنان و اردن می زیست. مادرش بانو سرداری دختر ادیب السلطنه و نتیجه عزت الدوله (خواهر ناصرالدین شاه) از صلب یحیی خان مشیرالدوله بود.

امیر عباس و برادر کوچک ترش فریدون به اقتضای شغل پدر در لبنان رشد و نمو یافتند و در مدرسه فرانسوی بیروت تحصیل کردند و امیرعباس در اواخر تحصیل در دوره دبیرستان به اروپا رفت و سال ها در انگلستان و بلژیک و فرانسه زندگی و تحصیل کرد. او پس از اتمام تحصیلات خود در رشته علوم سیاسی از دانشگاه آزاد بروکسل به ایران بازگشت و با توجه به سوابق پدرش عین الملک هویدا، رشته تحصیلی و تسلط او به زبان های عربی، فرانسه، انگلیسی و آلمانی و آشنایی با یک دو زبان اروپایی دیگر، در وزارت امور خارجه ایران مشغول به کار شد.

هویدا از طریق آشنایی با عبدالله انتظام و دوستی با حسنعلی منصور پله های ترقی را به سرعت طی کرد و در دولت منصور به وزارت دارایی منصوب شد. پس از ترور منصور توسط گروه فداییان اسلام، وی توسط محمدرضا پهلوی به عنوان نخست وزیر ایران منصوب شد و 13 سال در این پست ماند. امیرعباس هویدا چندی پس از مرگ منصور با خواهرزن او لیلا نظام الدین امامی که نوه دختری حسن وثوق (وثوق الدوله) بود، ازدواج کرد ولی این ازدواج در اوج اقتدار وی به طلاق انجامید.

در سال 1344 امیرعباس هویدا که در آن زمان رئیس دولت بود، استعفای خود را به محمدرضا پهلوی ابلاغ کرد و بار دیگر مأمور تشکیل دولت شد.

علاقه به تولیدات ملی

تولید اولین خودرو پیکان در ایران در سال 1348 صورت گرفت. هویدا در خرداد همین سال یک دستگاه پیکان خریداری نمود. نخست وزیر وقت ایران در ساعت های غیر اداری سفرهای شهری اش را با پیکان انجام می داد که به گفته یکی از مجلات آن زمان این کار نخست وزیر باعث دلگرمی تولیدکنندگان پیکان شده بود چون یک مقام مسئول در کشور به جای اینکه سوار اتومبیل های خارجی شود از خودرو ساخت میهن استفاده می کند.

دین هویدا به اعتراف خودش

خود او پیش از نخست وزیری و در دوران نخست وزیری و پس از آن در هنگام زندان و محاکمه و حتی تا پای اعدام صریحاً خود را فردی مسلمان و مسلمان زاده می دانسته و هرگز ادعای بهائی بودن نمی کرد.

هویدا نخستین کسی نبود که از سران رژیم پهلوی در مقابل دادگاه انقلاب قرار می گرفت

هویدا نخستین کسی نبود که از سران رژیم پهلوی در مقابل دادگاه انقلاب قرار می گرفت اما به خاطر مقامش در روزهای بعد از انقلاب این مهم ترین دادگاهی بود که برگزار می شد و شاید همین دلیل مهمی بود که روزنامه های فردای آن روز در گزارش های مفصل خود به این ماجرا بپردازند و با تیتر درشت بنویسند: «بازپرسی از هویدا آغاز شد» و درخواست اعدام برای او تیتر یک روزنامه ها باشد. دادگاه هویدا که با قضاوت شیخ صادق خلخالی برگزار شد نیمه شب 23 اسفندماه یعنی درست ساعت یک بامداد برگزار شد. برگزاری دادگاه در ساعت های پایانی شب اتفاق تازه ای نبود و در همه روزهای بعد از پیروزی انقلاب این روال عادی بود. اما دادگاه هویدا اولین دادگاهی بود که نیمه تمام ماند و باقی آن به روزهای بعد موکول شد.

برخی از منابع تاریخی این دادگاه که تا ساعت 3 نیمه شب به طول کشید در مسجد زندان قصر که هنوز هم در بخشی از باغ موزه قصر قرار دارد برگزار شده است. گرچه هویدا بعد از پیروزی انقلاب به مدرسه رفاه منتقل شد و حتی برخی منابع محل دادگاه را مدرسه عالی شهید مطهری می دانند.

هویدا که در مهرماه 1356 بعد از 13 سال نخست وزیری کناره گرفت و در مقام وزیر دربار کار خود را ادامه داده بود، بعد از جمعه سیاه 17 شهریور 57 از همه مناصب دولتی و حکومتی خود استعفا داد. بر اساس برخی منابع شاه به او پیشنهاد کرد که به بلژیک برود و در سفارت ایران در این کشور مشغول به کار شود. او این پیشنهاد را نه رد کرد و نه قبول و چند روزی فرصت خواست تا جوانب را بسنجد. اما در این چند روزی که او در حال مذاکره با دوستانش بود اتفاقات زیادی رخ داد و در نهایت به زندانی شدنش منجر شد. به گفته بسیاری از تحلیلگران، شاه برای پایان دادن به اعتراض های مردم سعی کرد تا با دستگیری برخی از نزدیکان و دولتمردانش این اعتراض ها را کاهش دهد. در میان چهره های دستگیر شده هویدا از همه مشهورتر بود. او ابتدا به بهانه مراقبت بیشتر در خانه شخصی اش حصر شد و در 17 آبان ماه به صورت رسمی دستگیر و به زندان قصر منتقل شد و در روزهای پر آتش و خون بهمن 57 او ماجرا را از پشت حصار زندان قصر در سلول انفرادی دنبال کرد. سلولی که به گفته آیت الله صادق خلخالی، قاضی شرعی که دادگاه او را اداره می کرد بیشتر هتلی برای خوشگذرانی دسته جمعی این افراد دستگیر شده بود. در همان جا بود که صدای انقلاب اسلامی را شنید.

با قطعی شدن پیروزی انقلاب او را به همراه تعدادی از زندانیان خاص به مدرسه رفاه بردند. دکتر فرشته انشاء که پزشک هویدا بود به عباس میلانی، تاریخ نگار و نویسنده کتاب «معمای هویدا» گفته بود، در مدرسه رفاه به دیدار او رفت و بعد از آن شنید که دادگاه های هویدا آغاز شده است. دادگاهی که به نوشته خبرنگار روزنامه اطلاعات، چهار ساعت در حضور 300 تماشاگر برگزار شد که در میان آن ها خانواده شهدای انقلاب اسلامی نیز شرکت کرده بودند. هویدا وقتی به دادگاه رسید به نوشته رسول صدرعاملی، خبرنگار روزنامه اطلاعات هنوز خواب آلود بود و خبری از چهره همیشه مرتب اش نبود.

هویدا بدون پیپ و گل های ارکیده اش که هر روز از گلخانه اختصاصی همسرش لیلا امامی برای او می آوردند با لباسی نامرتب و سر و صورت اصلاح نشده به دادگاه آمد و کاپشنی مشکی و کلاه کپ و نامش که روی یک مقوای به گردنش انداخته بودند، مهم ترین چیزی است که در عکس ها ثبت شده است. این دادگاه چنانچه رسم دادگاه انقلابی بود وکیل مدافع و دادستانی نداشت و تنها متهم و رئیس دادگاه که همان قاضی شرع بود در مقابل هم قرار می گرفتند.

اتهامات هویدا

نخست وزیر اسبق شاه سابق و ساقء تبعه ایران متهم است به:
 1- فساد در ارض
 2- محاربه با خدا و خلق خدا و نایب امام زمان(ع)
 3- قیام علیه امنیت و استقلال مملکت با تشکیل کابینه های دست نشانده آمریکا و انگلیس و حمایت از منافع استعمارگران
 4- اقدام بر ضد حاکمیت ملی با حفظ سلطه سلطان دست نشانده آمریکا و دخالت در انتخابات قانون گذاری و عزل و نصب وزرا و فرمانداران با نظر و خواست سفارتخانه های خارجی
 5- واگذار کردن بی قید و شرط منابع زیرزمینی از نفت و مس و اورانیوم و غیره به بیگانگان
 6- گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی امپریالیسم آمریکا و همدستان اروپایی اش بر ایران، من جمله از طریق نابودی صنایع داخلی و تضعیف آن ها در برابر رقبای خارجی و تبدیل ایران به بازار مصرف کالاهای خارجی
 7- پرداخت درآمدهای ملی حاصل از نفت به شاه و فرح و نیز تسلیم این درآمدها به ممالک وابسته به غرب و سپس اخذ وام به نرخ های بالا و گزاف و شرایط اسارت بار از آمریکا و سایر دول غرب
 8- نابود ساختن کشاورزی و دامپروری و از بین بردن جنگل ها
 9- شرکت مستقیم در فعالیت های جاسوسی به نفع غرب و صهیونیسم
 10- دسته بندی با توطئه گران بین المللی در پیمان های سنتو و ناتو و سرکوبی ملت های ایران و فلسطین و ویتنام، عضو فعال سازمان فراماسونری در ایران در لژ فرعی با توجه به اسناد موجود و اقرار شخصی متهم
 11- شرکت در خفه کردن و ارعاب مردم حق طلب و استعمار شده ایران با دستگیری آزادیخواهان و کشتار مردم بی دفاع و ضرب و جرح و شکنجه و آزار آنان و نقض آزادی های اساسی مصرح در قانون اساسی وقت و قوانین موجود از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر و قوانین الهی از جمله با توقیف روزنامه ها و اعمال سانسور در مطبوعات و کتب
 12- موسس و اولین دبیرکل حزب استبدادی رستاخیز ملت ایران
 13- اشاعه فساد فرهنگی و اخلاقی و شرکت در تحکیم پایه های استعمار از جمله شرکت در برقراری مجدد کاپیتولاسیون یعنی ایجاد قضاوت کنسولی در مورد آمریکاییان

14- شرکت مستقیم در قاچاق هرویین در دوران اقامت در فرانسه در معیت حسنعلی منصور
 15- دادن گزارش های خلاف واقع و اشاعه اکاذیب با انتشار روزنامه های دست نشانده و گماردن سردبیران جیره خوار در رأس نشریات و سانسور اخبار و انتشار اخبار و گزارش های مجعول که تمام این اقدامات در اجرای توطئه استعمارگران بیگانه و سلطان دست نشانده به منظور اسارت و استعمار هر چه بیشتر ملت ایران بوده است. سلطانی که حسب اقرار متهم به وسیله آمریکا روی کار آمده است.

دفاع هویدا به زبان خودش

البته نخست وزیر سابق رژیم شاه در جایی از دفاعیات خود از نبود وکیل گفت و خواست تا شرایطی برای دفاع او فراهم شود. هویدا همان طوری که خلخالی در خاطراتش نوشته تمام دفاعیات خود را در این جمع کرد که هرچند 13 سال نخست وزیر بوده اما عملاً در نظام شاه یک مهره بیشتر نبوده و آن کاری را می کرد که نظام از او خواسته است. او حتی در مورد حمله به ظفار گفت که بعد از انتشار اخبارش خبردار شده است. او درباره اتهامش درباره شکنجه مخالفان رژیم هم تاکید کرد که خبر نداشته و رئیس ساواک با آنکه معاونش بوده اما از او دستور نمی گرفته است.


منابع: معمای هویدا، نوشته دکتر عباس میلانی، سایت تاریخ ایرانی،گفت و گوی امیر عباس هویدا با تلویزیون ملی ایران، 1355 در پرتال هویدا