تبیان، دستیار زندگی
محشر به پا می شود وقتی آدم شبیه خاک، شبیه انتظار همه جبرهای مدرن رفتار نمی کند. وقتی شبیه یک آیه ظاهر می شود. فقط این جور وقت ها آدم یادش می افتد که انسان است، که نمی توانند خط کشی اش کنند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

2 «آیه نوشت» زیبا و خواندنی

محشر به پا می شود وقتی آدم شبیه خاک، شبیه انتظار همه جبرهای مدرن رفتار نمی کند. وقتی شبیه یک آیه ظاهر می شود. فقط این جور وقت ها آدم یادش می افتد که انسان است، که نمی توانند خط کشی اش کنند.

فرآوری: شبکه تخصصی قرآن تبیان

اشاره:

آنچه می خوانید گزیده ای است از پست های منتشر شده در صفحه ای با عنوان « قرآن مانوس»، در "اینستاگرام". صفحه آدم هایی که آیه آیه قرآن را زندگی کرده اند.اینجا لحظات ناب تنفس و زندگی در اتمسفر کتاب خدا،  به اشتراک گذاشته می شود.نفیسه مرشدزاده، نویسنده موفق همشهری جوان و مدیر سابق همشهری داستان، پشت ایده راه اندازی این صفحه است. در پیشانی نوشت «قرآن مانوس» آمده است: « قرآن هایی که زیاد ورق خورده اند، قرآن هایی که یکی با آنها دوست بوده، قرآن هایی که به درون روزمرگی راه پیدا کرده اند؛ قرآن هایی با رد انگشت و اشک...»

قرآن

یک. محشر به پا شده بود چون یک آدم در آن لحظه شبیه خودش، شبیه انتظار همه رفتار نکرده بود. محشر همیشه این طور وقت ها به پا می شود که آدم از خاک بلند می شود.
با اصول روانشناسی و ویژگی های خانواده و اثرات محیط و پیش زمینه و پیش بینی های جامعه شناختی، در آن لحظه باید جور دیگری رفتار می کرد. همه کتاب های تازه منتشر شده خارجی و کارشناس های تلویزیونی برنامه های صبح و عصر می گفتند این تیپ شخصیتی در چنین موقعیتی این رفتار را نشان می دهد ولی طرف این رفتار را نشان نداد. مجلات و گروه های تلگرامی به روز می گفتند وقتی کسی با این مشخصات در موقعیت فلان قرار می گیرد طبق شماره پنج از مجموعه ویژگی های مثلا شخصیت توجه طلب این واکنش را می دهد ولی طرف آن واکنش را نشان نداد. کاری که در آن موقعیت کرد، شبیه هیچ پیش بینی جبرگرایانه انسان شناسان امروزی نبود.
ماجرا ساده بود: یک آیه یادش افتاده بود، یک آیه از ذهنش گذشته بود. موقعیت را با آیه در ذهنش تطبیق داده بود و دیده بود که نباید آن کاری که دلش می خواهد بکند، سعی کرده بود طور دیگری رفتار کند. مثل آیه رفتار کند. به همین سادگی.
محشر به پا می شود وقتی آدم شبیه خاک، شبیه انتظار همه جبرهای مدرن رفتار نمی کند. وقتی شبیه یک آیه ظاهر می شود. فقط این جور وقت ها آدم یادش می افتد که انسان است، که نمی توانند خط کشی اش کنند.

ظلمت و نور

دو. مدام فکرم می رود سراغ آنهایی که دوستشان نداری،(38حج)
آنهایی که فراموشت کرده اند و قول داده ای که فراموششان کنی، (34جاثیه)
آنها که می گویی حسابتان را می رسم! (26غاشیه)
آنها که آنقدر دورند از تو که هر چه مثال می آوری برایشان دورتر می شوند...(26بقره)
آنها که به پیامبرت می گویی دیگر غصه شان را نخورد و رهایشان کند...(42مائده)
آنها که مهر می زنی به قلب و گوش و چشمشان که دیگر هیچی نفهمند...(7بقره)
آنها که عاقبتِ وحشتناک و عذاب های چندش آورشان را مو به مو تعریف می کنی!(19تا22حج)
آنها که روز قیامت بهشان می گویی دور شوند، خفه شوند و با تو حرف نزنند!(108مومنون) ... .
تا می آیم کتاب را ببندم از وحشت، می گویی هر که توبه کند، هر که برگردد، هر که پشیمان بشود، می تواند روی من حساب کند... بداند که من هستم! و نجاتش می دهم...