تبیان، دستیار زندگی
گزیده گفت و گوی جذاب فریدون جیرانی با سیامک انصاری در برنامه 35 حاوی نکات جالبی است که در ادامه مرور می شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دورهمی مدیری ادامه دارد

گزیده گفت و گوی جذاب فریدون جیرانی با سیامک انصاری در برنامه 35 حاوی نکات جالبی است که در ادامه مرور می شود.

بخش سینما و تلویزیون تبیان
سیامک انصاری

*متولد خیابان بهارم و پدرم تاجر فرش و بازرگان است و از قدیم از ایران به کشور آلمان فرش می برد. خیلی به موزیک علاقه داشتم و از سالی که وارد دبستان شدم از یک سال بعدش پیانو را شروع کردم.

*یکی از بحث هایی که در خانواده ما بود همیشه این بود که ما پنج شنبه ها عصر همه خانواده با هم سینما می رفتیم و انتخاب فیلم با مادرم  بود. علاقه ام به سینما از جایی شروع شد که یک شب داییم گفت یک فیلمی به سینما دیاموند آمده و ما رفتیم و جلوی سینما و من ایستاده سردر عجیب سینما را نگاه کردم. گفتم خدایا این چی می تونه باشه. رفتیم یک مرغ سوخاری خوردیم آمدیم و فیملم را دیدیم و بعد از آن فیلم زندگی من تغییر کردو فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» بود.

* یکی از دلایلی که فکر کردم می توانم بازیگر بشوم این بود که احساس نزدیکی خیلی زیادی به جری لوییس می کردم و فیلم های جری لوییس را به طور کامل در ویدیو دیدم و شیفته این آدم شده بودم.از بچگی ادای همه را در می آوردم و کاری بود که کاملا در آن مهارت داشتم!
*یک شب بابک برزویه گفت بیا استودیو پاپ و فیلمبرداری سکانس شروع  فیلم سینمایی «سفر چذابه بود» و من قرار بود کنار دو نفر بایستم و بخوانم و سول ملاقلی پور آنجا گفت فردا بیا دفتر کارت دارم. رفتم دفترشان و ایشان یپشنهاد یک نقش منفی در مجموعه «سفر به چذابه» را دادند که از این پیشنهاد بال درآوردم.
*بهترین خندههای زندگی ام را با خدا بیمارز رسول ملاقلی پور داشتم و مطمینم اگر ملاقلی پور یک فیلم کمدی می ساخت جز موفق ترین فیلم های کمدی ایران می شد.

*یکی از دلایل موفقیت «پاورچین» این بود که برای اولین بار به طور بی پرده راجع به خیلی مسایل صحبت می شد.در «پاورچین» و کارهای بعدش ایده اولیه از پیمان قاسم خانمی می آمد و این ایده کاملا توسط مهران مدیری پخته می شد. منتها ممکن بود  کارگردان دیگر غیر از مدیری همان قسمت را بسازد و اصلا دیده نشود. 
*ما در «شب های برره» تجربه ممیزی هنگام فیلمبرداری داشتیم! چون کار ما دیر آماده می شد دوستان بازبین می آمدند لوکیشن همانجا که مونتاژ می شد می دیدند و اصلاح می شد و می رفت برای پخش.
*کارهایی که در این 14-15 سال کردیم نمونه کامل  کار گروهی بود. خیلی به من در این سالها ایراد گرفتند چرا جدا نمی شوی؟ چرا کار مستقل از مدیری نمی کنی؟ من می گفتم وقتی یک گروه دارد جواب می دهد و موفق است چرا من باید راه خودم را بروم؟
*از یک جایی احساس کردیم  وارد تکرار در کارمان شده ایم و کاری که باید یک کار خلاقانه هنری باشد خیلی کار روتینی شده و این نوع کار کردن همه چیز را در آدم از بین می برد.صحبت اخیر مهران مدیری هم از همین جهت است که بتواند کار خودش را بسازد.
*ما می توانستیم این مدل کار را قبول نکنیم. ما از پاورچین به بعد روزی 35-40 دقیقه سریال کار کردیم. همکاران ما یک قسمت سریال را در یک هفته تا ده روز ضبط می کنند و ما هشت صبح می آمدیم و پنج بعد از ظهر چهل دقیقه برنامه آماده می کردیم. 
*«قهوه تلخ» در تیراژی فروشش را شروع کرد که همین الآن هم رویایی است و هنوز هیچ سریالی به آن نرسیده. اشتباه ما این بود که فکر می کردیم بعد از تولید سریال کار تمام است، در حالی که در شبکه نمایش خانگی تولید بیست درصد کار است و هشتاد درصد کار از ورود سی دی به کارخانه شروع می شود.

«دورهمی» 156 قسمت است که تا حالا 60 قسمتش پخش شده.  بعد از محرم احتمالا تغییراتی در بخش نمایشی آن خواهیم داشت. خیلی «دورهمی» را دوست دارم و فضای زنده اش در مقابل تماشاگر تجربه کاملا متفاوتی برای ماست.

*اتفاقات زیادی برای «قهوه تلخ» افتاد. کار خیلی طول کشید، دستمزدها پرداخت نمی شد، بچه ها به همین دلایل قهر می کردند. به نظرم  تهیه کننده ها اگر گروه را از حاشیه ها حفظ می کردند نتیجه این نمی شد. 
*اولین محصول شبکه نمایش خانگی که صرفا برای شبکه خانگی ساخته شد سریال فضانوردان بود.  سال 85 بعد از «شب هایی برره» تهیه کننده ای به ما مراجعه کرد که می خواهم روی سریالی در ده قسمت سرمایه گذار کنم. و پیمان قاسم خانی گفت بهترین کار برای شبکه خانگی تولید آیتمی است. کار را ساختیم و تحویل دادیم و وقتی رفتیم برای تسویه حساب تهیه کننده گفت کجا؟ من برای هفت هشت قسمت که این کار را نکردم. من می خواهم یک سیستم به نام شبکه خانگی راه بیندازم و این بازاری است که در سالهای آینده به شدت موفق خواهد بود.  اما ما فکرمان جای دیگری بود و آن کار را ادامه ندادیم. 
*در شبکه خانگی اینطور نیست که بشود شوخی های تندتر کرد و دست مان برای هر مضمونی باز باشد و آنجا هم مسایل و قوانین خودش را دارد.
*ما جایی هستیم که دوباره باید مثل زمان «پاورچین» یک تحول در ساخت سریال های نود شبی کمدی اتفاق بیفتد.مردم که دایم نمی توانند بروند سینما و سریال و فیلم خارجی ببینند. این نوع سریال ها با مردم ارتباط برقرار کرده بودند و از یک جایی این سریال ها ادامه پیدا نکردند.
*بعضی کارگردان ها ممکن است بنشینند و فقط نگاه کنند و آدم فکر می کند کاری نمی کنند که  یکهو دو تا نکته به شما می گویند که بیست سال به دردتان می خورد و شاپور قریب چنین آدمی بود.
*حمید نعمت الله هر موقع بگوید من می دوم می روم سر فیلمش. اولین چیزی که برای من مهم است این است که بتونم با کارگردان حرف بزنم و ارتباط برقرار کنم و شما موقع همکاری با حمید نعمت الله کلی گپ و گفت جذاب دارید. 
*در «بی پولی» نقش من نقش امیر جعفری بود و نقش امیر جعفری نقش من. در روخوانی رفتیم جلو و چند تا دیالوگ که بازی کردیم همه به هم نگاه کردیم و احساس کردم من این نیستم و همینطور نقش ها را بازی کردیم تا به این نقش ها رسیدیم. 
* کسی دقت نکرد در «بی پولی» من از کجا بابک حمیدیان چه می گوید؟! و اینکه از روی آن اصوات من متوجه حرف بابک حمیدیان می شدم خیلی بامزه بود. 
*علی علایی در «بی پولی» یک تک گویی بی نظیر داشت و حیف که حذف شد. 
*دبلورها را خیلی دوست دارم و صدای ناصر تهماسب در «دایی جان ناپلئون» به جای سردار مهارت خان همیشه یادم مانده.
*«دراکولا» اعتقاد رضا عطاران  و نقد مواد مخدر است .حتما نباید همه فیلم های عطاران کمدی باشد و پایان شاد داشته باشد.

*تیپ بازی های من به کارهای رضا عطاران نمی خورد و بیشتر به درد کار های مهران مدیری می خورد.
*رضا عطاران در فضای دیگری سریال می سازد و می خواهد صحنه را تا حد امکان به واقعیت نزدیک کند و در مقابل مهران مدیری می خواهد صحنه اش از واقعیت دور شود. 
*من و جواد رضویان سالها با هم کار کردیم. طوری که بهم نگاه می کنیم حرکات بعدی همدیگر را می دانیم.  به نظرم جواد رضویان هر وقت خواسته خوب بوده و در این مقطع احتیاج دارد برود در خط دیگری کار کند.
*«دورهمی» 156 قسمت است که تا حالا 60 قسمتش پخش شده.  بعد از محرم احتمالا تغییراتی در بخش نمایشی آن خواهیم داشت. خیلی «دورهمی» را دوست دارم و فضای زنده اش در مقابل تماشاگر تجربه کاملا متفاوتی برای ماست.



منبع: کانال سینما