تبیان، دستیار زندگی
گفتگو با دکتر سمیه سادات لوح موسوی، درباره کتابهایی که برای همه دختران ایران نوشته است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گیرنده دخترم

گفتگو با دکتر سمیه سادات لوح موسوی، درباره کتابهایی که برای همه دختران ایران نوشته است.

مصاحبه: زهرا فرآورده - بخش کتاب و کتابخوانی تبیان

سمیه لوح موسوی

دکتر سمیه سادات لوح موسوی؛ روانشناس و نویسنده ای است که در حوزه موضوعات مرتبط با دختران آثار قابل توجهی تالیف کرده است. میلاد حضرت معصومه (سلام الله علیه) و روز دختران، بهانه ای شد تا درباره آثار این نویسنده و تاثیر کتاب بر دنیای دختران با وی گفتگو کنیم.

***


با توجه به اینکه کتاب های شما با موضوعات مرتبط با دختران به خصوص دختران نوجوان تألیف شده درحال حاضر با وجود انواع رسانه ها و تغییر سبک زندگی فکر می کنید چند درصد از جامعه دختران نوجوان همچنان از آثار مکتوب استقبال می کنند؟ 

کتاب های من محصول کارگاه های عینی در یک محیط واقعی و تدریس های من است. من اعتقاد به ارتباط رو در رو دارم و معتقدم منبر و تبلیغ دین به آن شکل سنتی خود هنوز خیلی بهتر از چیزهای دیگر جواب می دهد. کتابهای من مجموعه ای است از تدریس هایی که با دختران نوجوان در محیط واقعی داشتم و پس از آن برای اینکه دیگران بتوانند استفاده کنند این مطالب به صورت ضبط شده برای شهرستان ها و محیط های مختلف ارسال شده و یا کتاب می شود.

به نظر من هر کس بر اساس داشته هایش باید زکات علم خود را بدهد؛ من در فضای ارتباطی مجازی آنقدر تبحر و مهارت ندارم پس بهتر است وارد این محیط نشوم چون نمی توانم اثر گذار باشم. من در حیطه حضور، کلام، گفتگو و نوشتار مهارت دارم پس در این دو حیطه وارد می شوم.


در واقع کاری را که در کلاس های آموزشی انجام می دهید در غالب کتاب می آورید تا ماندگار شود و دیگران هم استفاده کنند.

بله دقیقا، برای کسانی که در دوره های بعد شرکت می کنند، خیلی از کسانی که رفرنس نیاز دارند. بسیاری از پدر ها و مادر ها کتابی می خواهند که برای فرزندانشان امن باشد که متاسفانه در این زمینه خیلی کتاب نداریم و یا کتابهای ترجمه که برای رده سنی نوجوان و سنین بلوغ، بومی سازی نمی شود و عین ترجمه است.

من سعی کردم حتی اگر ترجمه است آن قسمت ترجمه را بیاورم ولی توضیح و تفسیر و برداشتهایی را اضافه کنم تا تلطیف شود، به این خاطر که بچه های خاورمیانه به طور عام و ایران به طور خاص که یک کشور اسلامی و شیعه است متفاوت از بچه های اروپا و آمریکا هستند و سبک زندگی آنها تفاوت های زیادی با سبک زندگی ما دارد بنابراین تقلید در حیطه آکادمیک و علم، امور اجتماعی و سبک زندگی غلط در می آید.


شما تجربه چند کتاب با موضوع دختران دارید؛ فکر می کنید در آثار مکتوب اگر بخواهیم برای دختران و درباره دختران کتاب بنویسیم چه ویژگی هایی باید داشته باشد تا بتواند نسل امروز را همراه کند؟

شناخت مخاطب اولین گام و مهمترین عامل برای ارتباط است. من باید در حیطه زمان مخاطبم را بشناسم. مخاطب من نوجوان است ولی نوجوان سال 95 با نوجوان دهه 60 و 70 خیلی متفاوت است. اگر مخاطبم را بدون برداشت ها و قضاوت های شخصی بشناسم، هر چیزی که بنویسم و هر کاری که انجام دهم که شاخه ای از تبلیغ و ارتباط باشد اثر خود را می گذارد.

هنوز دخترانی هستند که با کتاب و خواندن مأنوس اند. آمار مطالعه کتاب خیلی پایین آمده ولی بچه ها هنوز در این سن مطالعه می کنند، بعضی راه درست را پیدا کردند و سراغ کتاب و معلومات خوب رفته اند. اما بعضی هم راه را پیدا نکردند و سراغ اموری می روند که خیلی هم برای آنها لازم نیست.

ما انسانها از بدو تولد نیاز به برقراری رابطه داریم تا نیازهایمان را برآورده کنیم حال این نیازها می تواند جسمی، احساسی و امنیتی باشد. نیاز در دوران نوجوانی بسیار پر رنگ می شود، نیاز به ارتباط نیاز به برقراری رابطه، چون نوجوان ما خودش را نمی شناسد، یعنی خود شناسی ندارد، بلد نیست با خود و محیط پیرامونی اش ارتباط برقرار کند.

این محیط پیرامونی می تواند شامل انسانها، فضای مجازی و هر چیزی که در محیط پیرامونی وجود دارد چه محسوس و عینی و چه غیر محسوس باشد. می تواند یک پسر باشد یا یک معلم، یک دختر باشد و یا گروه همسالان ، بلد نیست چون با خودش ارتباط برقرار نکرده و خودش را نشناخته است؛ پس من در نوشته ها و تبلیغ خودم برای اینکه بتوانم ارتباط برقرار کنم اول باید به فرزندانم به نوجوانان خود شناسی یاد بدهم، گام اول اینکه تو کی هستی؟ بعد از این تو که هستی یاد می گیرد چطوری ارتباط برقرار کند. یک طرف رابطه نوجوان است که جلوی من نشسته و طرف دیگر رابطه من هستم که اگر خودشناسی و رابطه خوب با خودم نداشته باشم اثری روی نوجوان نخواهم گذاشت.

زن باش


در کتابی با عنوان «زن باش» اشاره کردید که «هر گاه دریای غم روی دلمان تلنبار شده ، صدای کسی به گوشمان رسیده که مرد باش و استقامت کن، غافل از اینکه در دنیای زنانه مردانه زندگی کردن سرانجامی جز ضرر و زیان ندارد و ما زن ها باید بیاموزیم که برای زندگی بهتر زنانه زندگی کنیم»، در مورد این جمله توضیح می دهید.؟

بعد از موج دوم فمنیسم، کشور های جهان اول و بعد از 50 سال در ایران دچار فرهنگ زن گرایی و فمنیسم شدند و به جای اینکه ببینند چه صفاتی در مرد خوب است که ما آن ها را زنانه کنیم و آیا این امر برای زنان فایده دارد یا نه، تقلید کورکورانه از مرد مطرح شد.

حتی در ایران در یک زمانی سیگار کشیدن در میان زنان شایع شد و متأسفانه امروز دوباره همین اتفاق در حال وقوع است. دخترها اداهای پسرانه در می آوردند، لباس های پانک می پوشند، موهای خود را پسرانه کوتاه می کنند و رفتارهای مردانه و پسرانه از خود نشان می دهند. خب این مادرها هستند که این رفتارها را داشتند و یا جامعه است که این رفتارها را پذیرفته و بعد فرزندان ما این مسئله را تقلید کردند.

تقلید کور کورانه از صفات مردانه غلط است اما ما در کودکی تشویق مثبت می شویم. مثلا دخترها زودتر گریه می کنند، همه می گویند چقدر لوس، چرا اینطوری هستی، چقدر زود رنج هستی؟ هیچ کس نمی بیند دقیقاً مشکل و مسئله این بچه چیست، آنقدر زود قضاوت نکنیم، و یک اتیکت به بچه نچسبانیم. به مرور زمان فرزند ما در نوجوانی چون تعقل پایین تر است این گرایش های خود را بیشتر نشان می دهد و ما بیشتر متوجه می شویم که رفتار دختران مان پسرانه شده و چون نیاز جامعه است رفتار پسران ما هم دخترانه می شود.

کتاب های من محصول کارگاه های عینی در یک محیط واقعی و تدریس های من است. من اعتقاد به ارتباط رو در رو دارم و معتقدم منبر و تبلیغ دین به آن شکل سنتی خود هنوز خیلی بهتر از چیزهای دیگر جواب می دهد.

زنها و دخترها این تعادل را به هم می زنند و به همین دلیل درکتاب «زن باش» و یا خیلی جاهایی که بحث و گفتگو می شود من می گویم بیاییم در همان مرحله خودشناسی صفات خودمان را پیدا کنیم و بعد باور کنیم خداوند صفات مثبتی در نهاد ما قرار داده. من در کتاب «تاج طلا » در مورد بلوغ دختران نوشتم: بعضی صفات در مردان بسیار خوب است و اسلام و دین و یا علم نمی گوید این صفات برای یک زن عار و یا بد است در حالی که آن صفات برای یک زن خوب است و ما از آن استفاده می کنیم. مانند غیرت داشتن؛ اگر شما غیرت داشته باشید برای خانواده تان، اگر کسی پشت سر مادر، پدر و یا خواهر و برادر شما حرفی بزند دفاع می کنید و بعد یاد می گیرید این غیرت را داشته باشید و از همسر و فرزندتان هم دفاع کنید.

خب این یک صفت مردانه است ولی برای یک زن هم خوب است. مردانگی و جوانمردی که در یک مرد وجود دارد یک نوع عدالت است و خوب است که یک زن هم این را داشته باشد ما باید به جای تقلید کورکورانه بیاییم از صفات مردانه و زنانه شناخت پیدا کنیم.


یعنی شخصیت زنانه خود را حفظ کنیم.؟
اصلاً کمرنگش نکنیم و حتی پررنگ هم بشود. جامعه ما به زن احتیاج دارد. زنها دارند کم رنگ می شوند، هویت زنانه خود را ازدست می دهند و در حال تقلید از یک سری صفات و کارهای مردانه هستند که به ضرر فرد و جامعه است.


با توجه به شرایط اجتماعی که در آن قرار داریم فکر می کنید مهمترین موضوعاتی که دختران ما با آنها  مواجه هستند چه موضوعاتی است؟ و چطور می توان به آنها پرداخت و در یک مسیر درست هدایت شان کرد؟

باید همه ما دست به دست هم دهیم. سه نهاد است که فرهنگ را کنترل می کند، نهاد خانواده، نهاد آموزش و نهاد اجتماعی و مدنی. کتاب ها نهاد مدنی هستند. این سه نهاد باید دست به دست هم دهند که کودک و نوجوان ما را نجات دهند چون در موقعیتی قرار گرفتیم که نظر و قضاوت و دیدگاه نوجوان نسبت به خودش منفی است، به همین دلیل خطاهایش بالا می رود.

ما در درون خود یک داور خوب داریم که از کودکی در مورد ما نظر می دهد. هر کاری کنیم اگر دیگران تشویقمان کنند اگر احساس خوبی به ما دست بدهد عزت نفس ما بالا می رود ولی اگر کاری کنیم که داور درونی نظر منفی بدهد یعنی تو آدم خوب و مثبتی نیستی. این اتفاق آنقدر برای نوجوانان ما می افتد که نوجوانان ما در 13 سالگی ، 14 سالگی ،18 سالگی و 20 سالگی نظر خوبی در مورد خودش ندارد همه ما باید دست به دست هم دهیم و این مسئله را اصلاح کنیم.

هنوز دخترانی هستند که با کتاب و خواندن مأنوس اند. آمار مطالعه کتاب خیلی پایین آمده ولی بچه ها هنوز در این سن مطالعه می کنند، بعضی راه درست را پیدا کردند و سراغ کتاب و معلومات خوب رفته اند. اما بعضی هم راه را پیدا نکردند و سراغ اموری می روند که خیلی هم برای آنها لازم نیست.

به طور مثال خانواده های غیر مذهبی به خاطر بِرند و حیطه آموزشی فرزندشان را در مدارس اسلامی ثبت نام می کنند، کودک دچار دوگانگی می شود که باعث می شود از خودش بدش بیاید، بعد که به دانشگاه می رود آسیب های خود را به جامعه می زند، آسیب هایی را به خودش و خانواده می زند. همه ما باید دلایل این نظر و نگاه بد فرد را پی گیری کنیم.

در روایتی از امام علی علیه السلام آمده که کسی که خودش را کریم، والا و باشخصیت بداند گرایش به منفی پیدا نمی کند. پس باید روی این مورد کار کنیم، کرامت نفس نوجوان ما خیلی پایین آمده، با آنها خوب حرف بزنیم ، انتقاد نکنیم ، به آنها بسیار محبت کنیم ، این موارد از خانواده شروع می شود بعد در مدرسه و در آخر نهاد های اجتماعی. این مسئله خیلی از مسائل دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد.

دغدغه دیگر شناخت ویژگی های جسمی، جنسی، فیزیولوژی و روانی است. همه ما باید کمک کنیم شناخت بچه ها را بالا ببریم. سن بلوغ پایین آمده، نوجوان در زمان رسیدن به سن بلوغ نباید از شرایط جسمی خود ناآگاه باشد. ما باید از ده ، یازده سالگی این آگاهی را به فرزندانمان بدهیم، که در روان چه اتفاقی می افتد، در جسم چه اتفاقی می افتد. تعدادی از کتابهای من در مدارس در کنار کتاب های درسی برای دانش آموزان دختر تدریس می شود که این برای من خوشایند است.

تاج طلا


کتابها را نام می برید؟

کتاب «تاج طلا» در مقطع دبیرستان؛ درسی در این مقطع است با عنوان روانشناسی اسلامی که گویا توضیح آن در کتاب درسی نامفهوم است که از این کتاب به عنوان مکمل استفاده می شود. کتاب «دخترانه» هم در درس تفکر و پژوهش در مقطع راهنمایی و یا همان متوسطه اول تدریس می شود. این نشان می دهد کتابهای آموزش و پرورش برای بچه ها گویا نیست و فقط می خوانند، حفظ می کنند و امتحان می دهند.
دغدغه دیگر شناخت انسان از شرایط محیطی است. ما در دهکده جهانی قرار داریم، فضای مجازی را اگر غربال نکنیم سَمی است که می خوریم. ما سَم نمی خوریم و به بچه ها آموزش می دهیم که مثلاً وایتکس سَم است پس چرا به همان زبان زیبا به بچه ها در مورد فضای مجازی توضیح نمی دهیم ، اینکه شما با یک دکمه به آن طرف دنیا متصل می شوید باعث غم جوانان ما می شود؛ قبلاً اگر دختر و یا پسرهمسایه خودکشی می کرد و یا از بالا پشت بام پرت می شد ما متوجه می شدیم، ولی الان در کشور یا شهری دیگر خودکشی می کنند و فرزندان ما می فهمند؛ چه میزان غم، نا کامی و شکست وارد قلب این بچه ها  می شود؟

اگر شرایط محیطی را که یک کلمه کُلی است برای این بچه ها توضیح ندهیم بچه فقط می شنود و نمی داند چه اتفاقی می افتد. اختلالات زندگی، مشکلاتی که انسانها در جامعه دچارش می شوند می تواند به ما و بچه هایمان ضرر برساند ، فضای مجازی و سیستم آموزشی اینها سه حیطه کلی است و هر کدام کلی زیر مجموعه دارد؛ باید یاد بگیریم از طریق شناخت و محبت این موارد را به بچه هایمان منتقل کنیم.

گیرنده دخترم


یکی از اولین کتابهایی که شما نوشتید کتاب «گیرنده دخترم » است که چهره های مطرح برای دختران خود نامه نوشته بودند؛ جنس این کتاب متفاوت از سایر کتابهای شما است و لطافت بیشتری دارد؛ احساس شخصی پدر و مادرهایی که برای دخترانشان نامه نوشتند و خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت. بهانه نوشتن این کتاب چه بود؟ قصد نوشتن جلددوم آن را ندارید؟

اصل اولی که این کتاب را شروع کردم رابطه بود. خراب شدن رابطه فرزند و والدین خیلی چیزها را خراب می کند و باعث شکست های جبران ناپذیر در زندگی فرزندان می شود. اصلش برای جلوگیری از این اتفاق بود.

من در مقدمه کتاب هم نوشتم که تعداد زیادی نامه را گرفتیم اما خیلی از پدر و مادر ها بلد نبودند عاطفی بنویسند و دستوری نوشته بودند و ما آنها راحذف کردیم. اتفاقی که در جلد دوم هم افتاد. مثلا فرد شاعر است و بسیار لطیف اما وقتی خواسته برای فرزندش بنوسید آنقدر دستوری و سخت و سنگین نوشته که من نمی توانم آن را استفاده کنم، لطافت ندارد در حالی که ما نگاه می کنیم آقای شجاعی در آن کتاب بزرگترین حرفها را زده بود حرفهای عرفانی، اجتماعی ولی خیلی عاطفی. آقای رحماندوست و بزرگواران دیگر هم همینطور.

برای اینکه این شکاف و فاصله ای که میان فرزندان و والدین هست را جمع کنیم این کتاب را تالیف کردیم. خیلی هایی که دچار شکست و مشکلاتی با پدر و مادرهایشان بودند این کتاب را جایگزین می کردند و می گفتند به طور مثال پدرم اذیتم می کند، کتاب را باز می کنم و یکی از این نامه ها را می خوانم و  گریه می کنم، یعنی پدرِ جایگزین، مادرِ جایگزین، این خیلی شیرین است؛ در واقع بچه ها را زمانی که رابطه شان با پدر و مادرشان می شکند نجات می دهیم.
هم تقاضاهای شخصی به خود بنده رسیده و هم انتشارات سروش این تقاضا ها را دریافت کرده. جلد دوم را شروع کردیم ولی به نتیجه نرسید. انتشارات سروش هم خیلی تلاش کردند ولی به دلایلی این کار انجام نشد یعنی آدم ها را که غربال می کنیم و یا نوشته هایشان را می گیریم اما به آن لطافت و سادگی و طراوتی که می خواهیم نیست.


چه پیشنهادی برای نویسندگان کتاب های نوجوانان با موضوعات مربوط به دختران دارید؟

یک نکته هست برای ما شخصیت های بالغ که برای کودک و نوجوان می نویسیم؛ تقصیر از ماست. ما زبان نوجوان را نمی فهمیم و چون زبانش را نمی فهمیم رابطه شکل نمی گیرد و مشکلات از همین جا شروع می شود. نوجوانهای ما قدرت جسارت و تغییر بسیار بیشتری نسبت به ما دارند و ترسشان خیلی از ما کم تر است بنابراین ممکن است خطاهای بیشتری انجام دهند، سعی کنیم هر جا و هر طور که می توانیم در کنار نوجوان قرار بگیریم، رابطه مان را با او حفظ کنیم و به هر قیمتی که می توانیم به بچه ها  کمک کنیم که شکست ها و یا خطاهایی داشته باشند که بتوان آن را جبران کرد.


جمله ای خطاب به دختران تان؟

فکر می کردم خیلی کارهای بزرگتری بتوانم برای شما انجام دهم، خیلی آرزوها داشتم که دلم می خواست برای نوجوانان انجام دهم، برای دختران خودم انجام دهم، اما سعی و قدرتم همین قدر بود.