از روز انذار تا غدیر
از آن روزی که پیامبر خانواده خویش را به اسلام دعوت کرد ، نبى اكرم صلى اللّه علیه وآله در هر فرصت و موقعیت و در میان هر گروه و جماعت و در هر جنگ و نبرد ازحقیقت جانشینی امام علی علیه السلام پرده برمى داشت و با عبارات و كلمات مختلف آن را به دیگران مى رساند.
از آن روزی که پیامبر خانواده خویش را به اسلام دعوت کرد، نبى اكرم صلى اللّه علیه وآله در هر فرصت و موقعیت و در میان هر گروه و جماعت و در هر جنگ و نبرد ازحقیقت جانشینی امام علی علیه السلام پرده برمى داشت و با عبارات و كلمات مختلف آن را به دیگران مى رساند. گاه او را به پیامبران تشبیه مى كرد و مى فرمود: من أراد أن ینظر إلى آدم فی علمه، وإلى نوح فی فهمه، وإلى موسى فی مناجاته، وإلى عیسى فی سمته، وإلى محمّد فی تمامه وكماله وجماله، فلینظر إلى هذا الرجل المقبل; هر كه مى خواهد به علم آدم و فهم و درایت نوح و راز و نیاز موسى و سكینه و وقار عیسى و كمال و جمال محمّد بنگرد، به این مرد كه نزد من مى آید نگاه كند.
هنگامى كه حاضران سرهایشان را بلند كردند وبراى دیدن این شخص گردن هایشان را كشیدند، تنها على علیه السلام را دیدند.(1) در جاى دیگر مقام و منزلت او را نسبت به خویش مانند منزلت هارون نسبت به موسى بر مى شمرد و مى فرمود: أنت منّی بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لا نبی بعدی; تو براى من مانند هارون براى موسى هستى جز آن كه پس از من پیامبرى نخواهد بود.(2)
در زمانى دیگر برترى وى را به سبب داشتن مهم ترین صفت و خصوصیت امام یعنى اعلمیت اعلام نموده و مى فرمود:
أنا مدینة العلم وعلی بابها، فمن أراد المدینة فلیأتها من بابها; من شهر علم هستم و على دروازه آن است. هر كس كه مى خواهد وارد این شهر شود باید از دروازه آن وارد شود.(3)
در مرتبه چهارم به محبوب ترین فرد در نزد خود و پروردگارش اشاره مى فرمود; همان خصوصیتى كه بى تردید برترى وى را از همگان و در نتیجه امامت او را بر دیگران به اثبات مى رساند.
زمانى كه مرغ بریان شده اى به نزد آن حضرت آوردند تا ایشان تناول فرماید، آن عزیز فرمود:
اللهمَّ إئتنی بأحبّ خلقك إلیك وإلی یأكل معی من هذا الطائر; پروردگارا! محبوب ترین فرد در نزد تو و من را به نزد من آور تا از این غذا میل كند. خلیفه اول پیش آمد; اما حضرت او را نپذیرفتند و دعاى خویش را تكرار فرمودند. خلیفه دوم آمد و حضرت او را نیز نپذیرفتند. سرانجام على بن ابى طالب علیهما السلام به نزد ایشان آمد و حضرت نیز بى درنگ آن عزیز را دعوت نموده وبه همراه وى غذا را تناول فرمود.(4)
این موارد یكى پس از دیگرى ادامه یافت تا آن كه روز غدیر فرا رسید. آن هنگام كه پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله واپسین روزهاى عمر شریف خود را سپرى مى نمود، فرمان یافت آن چه را از ابتداى دعوتش بارها و بارها فرموده بود بار دیگر بر همگان اعلام نماید. بدین سان ماجراى غدیر و حدیث آن واقع شد; همان واقعه عظیمى كه دانشمندان مسلمان بر ثبوتش اذعان، بر تواترش تصریح و پیرامونش كتاب ها نگاشته اند تا آن جا كه از مسلّمات تاریخ گشته است; به گونه اى كه شك و تردید در وقوع آن را به مثابه شك و تردید در وجود نبى اكرم صلى اللّه علیه وآله و نبوّت آن بزرگوار مى توان شمرد.
پی نوشت ها:
1. این حدیث را كه به «حدیث الأشباه» معروف است، عبدالرزّاق بن همام، احمد بن حنبل، ابوحاتم رازى، ابن شاهین، حاكم نیشابورى، ابن مردویه، ابونعیم اصفهانى، بیهقى، ابن مغازلى، دیلمى، محبّ طبرى، و گروه دیگرى نقل كرده اند .
2. حدیث منزلت را عدّه اى از دانشمندان اهل سنّت از جمله بُخارى، مسلم نیشابورى، احمد بن حنبل، ابوداوود طیالسى، ابن سعد، ابن ماجه، ابن حبّان، ترمذى، طبرى، حاكم نیشابورى، ابن مردویه، ابونعیم اصفهانى، خطیب بغدادى، ابن عبدالبرّ، ابن حجر عسقلانى و دیگران نقل كرده اند.
3. این حدیث را عبدالرزّاق بن همام، یحیى بن معین، احمد بن حنبل، ترمذى، بزّار، طبرى، طبرانى، حاكم نیشابورى، ابن مردویه، ابونعیم اصفهانى، ماوردى، خطیب بغدادى، ابن عبدالبرّ، بیهقى، دیلمى، ابن عساكر، ابن اثیر، نووى، مزّى، علائى، ابن حجر عسقلانى و دیگران نقل كرده اند.
4. این حدیث را ابوحنیفه، احمد بن حنبل، ابوحاتم رازى، ترمذى، بزّار، نعمانى، ابویعلى، طبرى، بغوى، طبرانى، دارقطنى، حاكم نیشابورى، ابن مردویه، ابونعیم اصفهانى، بیهقى، خطیب بغدادى، ابن عبدالبرّ، ابن عساكر، ابن اثیر، مزّى، ذهبى، ابن حجر عسقلانى، و دیگران نقل كرده اند.