تبیان، دستیار زندگی
هنر با خلاقیت ارتباطی ناگسستنی دارد؛ به عبارت دیگر کاربست صحیح خلاقیت، در تولید اثر هنری شاخص، امری ضروری است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خلاقیت هنری و منابع آن

هنر با خلاقیت ارتباطی ناگسستنی دارد؛ به عبارت دیگر کاربست صحیح خلاقیت، در تولید اثر هنری شاخص، امری ضروری است.

سمیه رمضان ماهی- بخش هنری تبیان
خلاقیت هنری


در مواجه با مفهوم خلاقیت در تولید اثر هنری، می توان از دو وادی به شرح و تبیین موضوع پرداخت:
اول پاسخ به این پرسش که خلاقیت چیست و چه درجاتی دارد؟
دوم منابع خلاقیت چیست؟
شفاف نمودن دو پرسش فوق سبب می شود مسیر خلاقیت برای تولید اثر هنری که منحصر به فرد روشن شده و دسترسی به اثر خلاقه ممکن گردد.

تعریف خلاقیت

خلاقیت هنری
پیاده روی  و ورزش موجب سلامتی قلب می شود
تا کنون روان شناسان و محققان بسیاری تلاش نموده اند واژه خلاقیت را تعریف کنند، اما در نهایت برداشت های متفاوتی از این واژه داشته و تعاریف متنوعی نیز از آن ارائه کرده اند. وجود چنین اختلاف نظری، ناشی از ماهیت پیچیده خلاقیت و روند آن است. اما شاید عام ترین تعریف خلاقیت به این گونه باشد که:
 «خلاقیت، ترکیبی است از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که یادگیرنده را قادر می سازد خارج از نتایج تفکر نامعقول، به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد که حاصل آن، رضایت شخصی و احتمالاً خوشنودی دیگران خواهد بود».
بنابراین، خلاقیت، یک فرایند ذهنی است؛ فرآیندی که در نتیجه آن، یک اثر جدید - اعم از ایده یا چیزی نو و متفاوت - تولید می شود.

درجات خلاقیت:

خلاقیت هنری


محصول خلاقه، با توجه به سطوح مختلف درجه بندی می شود. "تایلر" (Taylor) با توجه به محصولات فکری بشر، پس از بررسی و تحقیق در کیفیت آن ها، پنج سطح خلاقیت را مشخص کرده که هر یک از آن ها به درجات مختلفی از خلاقیت مربوط است.

1- خلاقیت بیانگر (expressive creativity)


این درجه از خلاقیت بیان و ظهور وجود آزادانه شخص را امکان پذیر می سازد. نقاشی های فی البداهه کودکان و ابتکارات آنان به هنگام بازی با یکدیگر یا با اسباب بازی های مختلف از جمله این نوع خلاقیت است که در آن کیفیت محصول اهمیت چندانی ندارد؛ لکن این اظهار وجود برای تظاهر خلاقیت در سطح بالاتر لازم است.

2- خلاقیت تولیدی یا موّلد (productive creativity)


این سطح خلاقیت به وسیله این واقعیت از سطح قبلی متمایز می شود که فرد کوشش های نسبتا زیاد و در عین حال با نقشه ای برای تولید شیء هنری و یا حل مشکل به خرج می دهد.
در درجات پایین خلاقیت سطح اول، فرد آفریننده از محصول مورد نظر اطلاع نداشته و هیچ گونه نقشه ای هم برای رسیدن به چیزی مشخص در ذهن خود ندارد؛ در صورتی که در این سطح، محصولی از قبل برای هنرمند مشخص است و درجات خلاقیت از روی طرح و نقشه ای که برای رسیدن به آن به کار می برد و از روی میزان وفاداری او به محصولی که در ابتدا برای خود منظور کرده ، تعیین می شود.

3- خلاقیت اختراعی (inventive creativity)


این نوع خلاقیت به وسیله توانایی شخص در تجزیه و تحلیل موقعیت و ساختن ترکیبات جدیدی از عناصر شناخته شده ، مشخص می شود. در این نوع خلاقیت هیچ گونه اثری از عقاید زیربنایی جدید دیده نمی شود.
در واقع مبانی شناختی به همان طور که هست، باقی می ماند، ولی ساختن ترکیبات جدید از عناصر شناخته شده به طور مرتب و نظامدار عملی می شود. درجات خلاقیت از روی کمیت و کیفیت تجزیه و تحلیل ترکیبات گذشته و ساختن ترکیبات جدید مشخص می شود. نویسندگی، معماری و تغییرات جزئی در ساخت ماشینها ، از این نوع خلاقیت است.

4- خلاقیت ابداعی (innovative creativity)


این خلاقیت تغییرات معنی دار و مفیدی در اصول و مبانی اولیه نظری ، یا ساخت و کنش ماشینی ، یا هنری به عمل می آید. ایجاد زیرمکتب های فلسفی و اقتصادی ، اختراع ماشین ها و ابزارهای جدید را باید محصول این سطح خلاقیت دانست.
درجات مختلف این سطح از خلاقیت به وسیله کمیت و کیفیت ابداعات تازه ای که شخص به کار می برد ، مشخص می شود. میزان قبولی عام و میزان استفاده ای که مردم می توانند از محصول داشته باشند، یکی دیگر از ملاک های درجه بندی این سطح خلاقیت است.

خلاقیت هنری

5- خلاقیت شهودی (intuitive creativity)


محصول این سطح خلاقیت، تولید چیزی کاملا تازه و متفاوت از آنچه که تا به حال وجود داشته، است. شخصی که به این سطح از خلاقیت برسد، دارای آن چنان توانایی ای است که تجربیات گذشته را جذب می کند، ولی این جذب، زمینه فکری او را آن چنان اشغال نمی کند که نتواند خود را از قید آنها نجات دهد، بلکه به فراسوی آنها می رود و چیزی نو می آفریند.
اشخاصی که در این سطح از خلاقیت قرار دارند، بیشتر تنگناها و نواقص را می بینند و تغییرات جزئی آن امور هم به نظر آنان نمی تواند مشکلات را حل کند، بلکه فقط "طرحی نو" می تواند مشکل گشا باشد. تایلر، به عنوان مثال، انیشتین، فروید و پیکاسو را از جمله کسانی می داند که به این سطح از خلاقیت رسیده اند.

خلاقیت هنری

منابع خلاقیت


بندرت خلاقیت هایی وجود داشته اند که از نبوغ آنی سرچشمه گرفته باشند. خلاقیت ها، خصوصا خلاقیت های موفقیت آمیز، ناشی از انتخابی آگاهانه و هدفدار در فرصت های خلاقیت هستند، فرصت هایی که فقط در برخی شرایط حاصل می شود.
فرصت های خلاقیت را می توان در چهار گروه فرصت داخلی و سه گروه فرصت های خارجی تقسیم بندی نمود:

خلاقیت هنری

چهار گروه فرصت داخلی:


1- وقایع غیره منتظره، مثل شکست غیرمنتظره که می تواند منبع مهم خلاقیت باشد.
2- ناسازگاری ها، مثل ناسازگاری بین نتایج واقعی و انتظارات از کاری که می تواند امکانی برای خلاقیت باشد.
3- نیازهای فرآیندی، مثل اختراعات کوچک که حاصل نیازهای فراآندی بشر است؛به طور مثال اختراع و نصب آئینه ها در جاده ها، به منظور کاهش تصادفات در پیچ هایی که فاقد دید است.
4- تغییرات در صنایع، فن آوری تولید و بازارها، مثل روند تغییرات اخیر در فن آوری ساخت خودرو و...

خلاقیت هنری

سه گروه فرصت خارجی


1- تغییرات جمعیتی، در حقیقت فرصت های خلاقیتی که بسته به تغییرات در تعداد جمعیت ، توزیع سنی، اشتغال، تحصیلات و منطقه جغرافیایی ایجاد می شود، در ردیف نتیجه بخش ترین و کم خطرترین فعالیت های خلاق است.
2- تغییر نگرش، با تغییر نگرش نسبت به کاربرد رایانه، در کمتر از دوسال، رایانه از وسیله ای تهدید کننده که فقط سازمان های بزرگ می توانستند از آن استفاده کنند، به وسیله ای تبدیل شد که کاربرد همگانی و شخصی پیدا کرد. تغییر نگرش، حقایق را واژگون نمی کند، بلکه معنی آن ها را به سرعت تغییر می دهد.
3- دانش جدید، خلاقیت نشأت گرفته از این منبع، تنها به یک علم نیاز ندارد ، بلکه به تخصص های مختلف نیز نیازمند است.
شایان ذکر است که خلاقیت منظم و هدفدار با تجزیه و تحلیل منابع در زمان ها و موارد مختلف متفاوت است. برای مثال تغییر و ازدیاد آمار جمعیتی ، ممکن است برای صاحبان خلاقیت در صنایع زیربنایی نظیر فولادسازی اهمیت کمی داشته باشد، در حالی که در صنعت مد و پوشاک دارای اهمیت است.*

خلاقیت هنری


بنابراین در جامعه معاصر که همه چیز به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است، بسترهای خلاقیت برای تولید اثر هنری یکه و منحصر به فرد نیز بسیار گسترده است اما در عین حال این تغییرات سریع، ذهنی خلاق با سرعت عمل بالا را می طلبد که بتواند به وقایع روز واکنش سریع نشان دهد.
همین موضوع سبب شده هنر در جامعه امروز دیگر مانند گذشته، امکان تشکیل مکتب هنری و یا سبک های مشخص را از دست بدهد و به سمت فردگرایی گام بردارد.

پی نوشت:
* مجتبی میرقیداری، مقاله درآمدی بر شناخت خلاقیت، هنرنامه6