تبیان، دستیار زندگی
نگرش عارفانه، اساس هنر کاندینسکی را تشکیل می دهد. او به دنبال درونی ترین راه ها برای نقاشی است و از هرگونه احساس ظاهری و جنبه های مادی در اثر هنری دوری می کند. کاندینسکی از هنر بزرگ سخن می گوید؛ خردمندی جدیدی که برای بشر در هنر به ارمغان آورده می شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کاندینسکی و معنویت هنری

نگرش عارفانه، اساس هنر کاندینسکی را تشکیل می دهد. او به دنبال درونی ترین راه ها برای نقاشی است و از هرگونه احساس ظاهری و جنبه های مادی در اثر هنری دوری می کند. کاندینسکی از هنر بزرگ سخن می گوید؛ خردمندی جدیدی که برای بشر در هنر به ارمغان آورده می شود.

سمیه رمضان ماهی- بخش هنری تبیان
واسیلی کاندینسکی


نقاشی چیست و راه آن کدام است؟ چرا بعضی ها دوست دارند نقاشی کنند؟ آیا می توان نگاهی  از دید مردم عامی به این مسئله داشت و پرسید که چرا نقاشی می کنید؟ چه فایده ای برایتان دارد؟
اغلب مردم آن نوع کار و فعالیتی را مفید می دانند که به هر حال به نوعی پول از آن در بیاید. اینان که تقریبا بیشتر مردم جامعه را تشکیل می دهند، معتقد هستند که پول، سرمایه است و زندگی از راه کسب درآمد و پولِ بیشتر ، آسانتر، راحت تر و دلپذیر تر می شود.

کاندینسکی از طریق نقاشی کردن به دنبال رهایی و صعود روح انسانی و ترفیع جایگاه آن در جهان معنوی است؛ در نتیجه زیبایی، هنر و نیکی برای او از یک قسم است.


اما آنچه هنرمندان اصیل را به این سمت کشانده است، به هیچ وجه از این گونه چیزها نیست. این افراد زندگی و جهان را هرگز چنین ساده و مختصر نمی بینند. آنها به وجود زوایا و ابعاد دیگری از این زندگی پی برده اند؛ درون آدمی و روح را کشف کرده اند یا این که خود روحی بی قرار داشته اند که آن ها را تحریک می کرده و به این مسیر راهنمایی شده است. اینان به تمنیات مادی ، جسمی ، و ظاهری اهمیتی نمی دهند و به دنبال مرهمی برای زخم های عمیق قلبشان هستند.

واسیلی کاندینسکی


این نوع نگرش به هنر و تولید اثر هنری توسط کاندینسکی در رساله "معنویت در هنر" به خوبی شرح داده شده  و وی تلاش کرده روش های خود در هنر و نقاشی را توضیح داده و هنر و هنرمند را از جوانب گوناگون مورد بررسی قرار دهد.
مهم ترین نکته ای که کاندینسکی بر آن تأکید دارد ، این است که هنر و نقاشی باید پاسخی به نیازهای درونی باشد. این راهِ اصلی برای هنر است. چنانکه می گوید:
" هنر در شمار زندگی معنوی است و یکی از تواناترین پیک های آن محسوب می شود."*
واسیلی کاندینسکی


البته این چیزی نیست که کاندینسکی آن را کشف کرده باشد. مسلما در طول تاریخ ، همه هنرمندان به خاطر پاسخ دادن به ندای درونی شان به هنر پرداخته اند. هنر هم بنا به موقعیت های مختلف و شأنی که در اجتماع داشته است ، توانسته پاسخگوی نیازهای معنوی و درونی مردم و افراد جامعه باشد، اما اهمیت کاندینسکی در اینجاست که توانست این نیروی معنوی را به طور کامل در نقاشی برقرار کرده، آن را به عنوان تنها راه رسیدن به خلاقیت هنری واقعی معرفی کند. برای کاندینسکی هنر و نقاشی یک عمل کاملا درونی و فقط پاسخی درونی به روح انسان است.
واسیلی کاندینسکی


به عقیده کاندینسکی یک منتقد باید به دنبال آن باشد که چگونه باید زواید و مسائل بی اهمیت ظاهری از نقاشی و هنر واقعی و ناب حذف شود ؛ چرا که نقاشی و هنر متعلق به فعالیت عمیق ترین ارتعاشات روحی انسان است که به راستی با آن چه متعلق به جسم ما و دنیای ظاهری مادیات است، تفاوت دارد. چنین نگاهی در ابتدای قرن بیستم و فرا رسیدن دوران پیشرفت های انسان منجر به پیدایی هنر انتزاعی شد.
واسیلی کاندینسکی


زمینه های مختلف اجتماعی ، فرهنگی ، علمی و غیره آماده بود و هنر توانست به مرحله نوینی وارد شود و چهره جدیدش را بنمایاند. این کار با کنار گذاشتن بسیاری از اضافات به انجام رسید تا به هنر ناب برسد.  کاندینسکی در این راه بزرگ ترین و راهگشاترین قدم ها را برداشته است.
مهم تری و اساسی ترین جنبه کار کاندینسکی ، حضور پرقدرت معنویت و عرفان در کارهای اوست و این امتیاز بزرگ او نسبت به دیگر هنرمندانِ آغازگر هنر جدید از جمله پیکاسو و ماتیس است.
کاندینسکی که هنر را کاملا منطبق با نیازهای درونی و معنوی انسان می داند، به روح انسان و جایگاه آن در عصر حاضر می پردازد و از معایب و ناروایی های آن آگاه است. او به دنبال چیزی می گردد که به کمک آن در نجات انسانیت بکوشد و هنر بهترین انتخاب اوست.
واسیلی کاندینسکی


او از طریق نقاشی کردن به دنبال رهایی و صعود روح انسانی و ترفیع جایگاه آن در جهان معنوی است؛ در نتیجه زیبایی، هنر و نیکی برای او از یک قسم است.
از آنجا که هنر ، فعالیتی معنوی است و مطابق با نیازهای درونی انسان انجام می پذیرد ، عملی خیر محسوب می شود؛ چون سرشت ، طالب نیکی و خیر است. به همین دلیل می توان آن را زیبا نامید و ذات انسان به دنبال این زیبایی است.
در واقع زیبا به چیزی اطلاق می شود که خیر باشد. بدین ترتیب هنر می تواند به زیبایی دست یابد و در ضمن یک عمل اخلاقی و نیکو باشد. این گونه هنر می تواند پیش برنده و تعالی دهنده روح انسان، در فضای جامعه و زندگی محسوب شود.**


پی نوشت:
*واسیلی کاندینسکی ، ، معنویت در هنر، ترجمه هوشنگ وزیری
** حسین مهدیان، کاندینسکی و روش او در نقاشی، هنرنامه شماره 6