تبیان، دستیار زندگی
احکام شرعی، درحقیقت دستورهای خدا برای انسان است. مردم درباره عمل به احکام شرعی و نیز مهم دانستن آن، بسیار گوناگون هستند. عده ای پایبند هستند که به دقت آن را اجرا کنند و عده ای اهمیت چندانی به آن نمی دهند. سهل انگاری و بی اهمیتی به انجام آن، اطاعت از ش
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سهل انگاری و موشکافی، دو کمینگاه شیطانی

احکام شرعی،  درحقیقت دستورهای خدا برای انسان است. مردم درباره عمل به احکام شرعی و نیز مهم دانستن آن، بسیار گوناگون هستند. عده ای پایبند هستند که به دقت آن را اجرا کنند و عده  ای اهمیت چندانی به آن نمی  دهند. سهل انگاری و بی  اهمیتی به انجام آن، اطاعت از شیطان است و نشان دهنده بی  اهمیتی به دستور خدا و خود خداست و نیز موشکافی  های وسواس گونه در احکام نیز راه دیگر نفوذ شیطان در انسان می  باشد.

روح الله رستگار صفت - بخش قرآن تبیان
ماهواره، وسوسه

رابطه دو طرفه میان عمل و معرفت

در حقیقت بخشی از دین را احکام شرعی تشکیل می  دهد و احکام شرعی،  درحقیقت همان دستورهای اجرایی خدا برای انسان است. بنابراین سهل انگاری در آن، نافرمانی خداست.
شکی نیست که ایمان به خدا مهم است؛ اما ایمانی که بدون عمل باشد، ایمان کاملی نیست زیرا عمل جزء مهمی از ایمان را تشکیل می  دهد. منظور از معرفت همان شناخت و فهم است. این ارتباط به زیبایی در کلامی به نقل از امام صادق علیه السلام به ما رسیده  است:
خدا عملی را قبول نمی  کند مگر با معرفت و معرفتی وجود ندارد مگر با عمل پس هر کس معرفت پیدا کند،  آن معرفت او را به عمل سوق می  دهد و هرکه عمل نکند،  اساساً معرفتی ندارد. آگاه باشید که ایمان جزئی به هم پیوسته و به هم مرتبط است: لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَةٍ وَ لَا مَعْرِفَةَ إِلَّا بِعَمَلٍ فَمَنْ عَرَفَ دَلَّتْهُ الْمَعْرِفَةُ عَلَى الْعَمَلِ وَ مَنْ لَمْ یَعْمَلْ فَلَا مَعْرِفَةَ لَهُ أَلَا إِنَّ الْإِیمَانَ بَعْضُهُ مِنْ بَعْضٍ .(1)

اولین راه برای هموار کردن مسیر شیطان

ایمان و اقرار ما به یگانگی خدا باید در عملمان نیز ظاهر شود و خود را با دستورات دین هماهنگ کنیم تا آنجا که همت ما آن باشد که همه واجبات الهی را انجام دهیم و هیچ عمل حرامی از ما سر نزند.

عبد الله بن سنان به امام صادق علیه السلام درباره شخصی اینگونه گفت: فلانی مدام مشغول وضو گرفتن و نماز خواندن است (یعنی وسواسی است)؛ اما در عین حال مردی عاقل است. امام صادق علیه السلام در جواب عبدالله سنان فرمودند: چگونه می  گویی که او مردی عاقل است و حال آنکه او شیطان را اطاعت می  کند!

از اینجا واضح می  شود که بعضی از این عبارت ها که ممکن است به ذهنمان خطور کند یا از زبان دیگران بشنویم، چقدر نادرست است. عباراتی مثل "باز هم خدا می  بخشه" یا "مهم اینه که دلت پاک باشه" یا "سخت نگیر" یا "یک گناه که عیب نداره"... همه رو بنایی برای فرار از مسئولیت بندگی است و در حقیقت هموار کردن راه برای شیطان است.
به عبارت دیگر ما چاره ای بجز عبادت نداریم ولی اینکه از چه کسی عبادت کنیم تحت اختیار خودمان است. اگر از عبادت خدا رویگردان شدیم، در واقع به عبادت شیطان پرداخته ایم.

دقت های وسواس گونه در دین، راه دوم شیطان

دانستیم ترک اعمال عبادی و انجام گناه، راه را برای شیطان هموار می  کند؛ اما آیا این سخن به معنای موشکافی و اجرای دقت های فوق عادی در انجام واجبات و ترک محرمات است؟ آیا خدا از ما می  خواهد که انرژی های خود را صرف تمرکز بر امور جزئی در نماز و عبادات کنیم و به اصطلاح عمومی، "وسواسی" شویم؟
از سخنان امام صادق علیه السلام راهنمایی می  گیریم. عبد الله بن سنان به امام صادق علیه السلام درباره شخصی اینگونه گفت: فلانی مدام مشغول وضو گرفتن و نماز خواندن است (یعنی وسواسی است)؛ اما در عین حال مردی عاقل است. امام صادق علیه السلام در جواب عبدالله سنان فرمودند: چگونه می  گویی که او مردی عاقل است و حال آنکه او شیطان را اطاعت می  کند!(2)
بنابراین، دقت های مافوق معمول در ریزه  کاری های عبادات، ما را از هدف اصلی عبادات دور می  کند؛ بلکه ما را به نقطه مقابل آن یعنی عبادت شیطان می  کشاند.

ملاک درستی اعمال وضو، ریز بینی  های میکروسکوپی نیست، بلکه ملاک، قضاوت عادی مردم است.
سایر واجبات نیز به همین شکل باید انجام شود یعنی درست اما بدون دقت بیمارگونه. مثلاً نحوه تلفظ و قرائت نماز، جهت قبله، ادای امانت، محاسبه خمس و زکات، مناسک حج، حفظ پوشش، امر به معروف و ... همگی باید بر همین مبنای متعادل انجام شود

به عبارت دیگر، شیطان به دو گونه یارکشی می  کند؛ عده  ای را از سهل انگاری و ترک واجب ها و انجام حرام ها به دنبال خود می  کشاند و عده  ای را نیز از راه دقت های بیمارگونه و توجه به امور حاشیه ای. هر دوی این امور سرانجامش کفر و ناسپاسی خداست.
به عنوان مثال، وضو را در نظر بگیرید که مقدمه مهم نماز است و نحوه انجام آن در ظاهر و باطن نماز تأثیر گذار است. بی  نماز ها خود را از آن محروم کرده  اند و راه را برای ناسپاسی خدایشان باز کرده  اند؛ در مقابل، اگر کسی برای انجام نماز و وضوی خود آنچنان دقتی به خرج دهد که فوق طاقت افراد عادی است، وارد گرداب دیگری از گرداب های شیطان شده است. آنچه خدا در آیه وضو از ما خواسته است، شستن دست و صورت و کشیدن دست بر سر و پاست.(3) یعنی ظاهر وضوی ما طوری باشد که مردم بگویند "دست و صورتش را شست و بر سر و پایش دست کشید." یعنی ملاک درستی اعمال وضو، ریز بینی  های میکروسکوپی نیست، بلکه ملاک، قضاوت عادی مردم است.
سایر واجبات نیز به همین شکل باید انجام شود یعنی درست اما بدون دقت بیمارگونه. مثلاً نحوه تلفظ و قرائت نماز، جهت قبله، ادای امانت، محاسبه خمس و زکات، مناسک حج، حفظ پوشش، امر به معروف و ... همگی باید بر همین مبنای متعادل انجام شود.
این اصل درباره محرمات نیز صادق است. باید همت کنیم تا هیچ حرامی از ما سر نزند، اما دقت های وسواس گونه در اجتناب از غیبت، دروغ، نگاه حرام و هر دقت وسواس گونه در راه دوری از حرام ها، خودش امری ناپسند است. مثلاً شخصی را در نظر بگیرید که ساعت ها فکر می  کند که فلان حرفی که زده است راست بوده یا دروغ، غیبت بوده یا خیر و یا نماز دیروزش را مخلصانه خوانده یا در آن ریا کرده است! چنین شخصی دچار دقت های بیمار گونه شده است. در حالیکه مومنان سالم  اندیش احکام دروغ و غیبت را رعایت می  کنند بدون اینکه در بحر آن دقت های وسواس  گونه به خرج دهند.

دقت افراطی، نشانه بی  توجهی افراطی

هرگاه که دچار وسواس شدیم یا هرگاه حالتی به ما دست دهد که توجهمان کاملاً معطوف به یکی از واجب ها یا یکی از حرام ها شده باشد، باید از خود بپرسیم "در کجای کار کم  کاری کرد ه  ام که باعث شده است نفسم مرا به این دقت ها بیندازد؟"

در حقیقت توجه زیاد به امور جزئی و دقت های میکروسکوپی در عبادات، نه تنها خبر از پیشرفت ما در راه خدا نمی  دهد، بلکه نشانه بی  توجهی  های زیاد ما و رها کردن امور مهم دیگر است. بنابراین هرگاه که دچار وسواس شدیم یا هرگاه حالتی به ما دست دهد که توجهمان کاملاً معطوف به یکی از واجب ها یا یکی از حرام ها شده باشد، باید از خود بپرسیم "در کجای کار کم  کاری کرد ه  ام که باعث شده است نفسم مرا به این دقت ها بیندازد؟"
به عنوان مثال، به "نهی از منکر" بیندیشیم. ذهنمان به چه چیز خطور می  کند؟ نگاه مومنانه به این مسأله، لیست بلند بالایی از منکرها را در مقابل چشم ما قرار می  دهد. در نگاه مومنانه، کسی که می  خواهد از بدی ها نهی کند، از همه انواع بدی ها نهی می کند که شامل بدی های ظاهری و باطنی، فردی و اجتماعی، فکری و عملی، خرد و کلان، کوتاه مدت و بلند مدت و ... است؛ اما نگاه بیمارگونه تنها ما را به بدحجابی و امثال آن می  اندازد.
واجبات نیز به همین معنا،  پرتعداد هستند و همه آنها در رساله توضیح المسائل نیامده است. اگر کسی تمام همتش در زندگی منحصر به روزه و نماز شود، نشانه آن است که بر بخشی از واجات تمرکز کرده و بخش وسیع دیگری را رها نموده است.
از اینجا می توانیم بیاموزیم که هرگاه یک مسأله تمام فکر و ذکر ما را به خود مشغول کند، در حقیقت از بقیه امور باز مانده  ایم. اگر هم و غم زندگی ما مثلاً در یک سال تنها معطوف به یک یا دو واجب الهی باشد، نشانه آن است که از مسیر متوازن بندگی خدا دور شده  ایم. رعایت اعتدال در عمل به کلیه واجب ها و دوری از همه حرام ها نکته  ای کلیدی برای کسانی است که به رشد خود علاقمند هستند.

پی نوشت ها:
1. کافی؛ ج1، ص44
2. کافی، ج1، ص12
3. آیه وضو؛ سوره مائده، آیه6: اى اهل ایمان! هنگامى كه به [قصدِ] نماز برخیزید، صورت و دست هایتان را تا آرنج بشویید و بخشى از سرتان و روى پاهایتان را تا برآمدگى پشت پا مسح كنید