من هم مثل شماها کوچولو هستم و به خیلی چیزا حسادت می کنم مثل...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1395/04/29
وقتی حسودی می کنم...
من نیلوفر هستم 7 سالمه و قراره امسال به مدرسه برم. ولی یه راز بزرگ دارم، من به همه چیز حسودی می کنم...
وقتی که حسودیم می شه مثل یه دیو وحشی می شم.
مثل سگی می شم که چشم دیدن گربه صاحبخانه را نداره.
با اخم تو اتاقم می نشینم و یه نقاشی می کشم بعد اون و پاره می کنم.
وقتی خواهر کوچیکم تاتی می کنه و مامان بابا توجه می کنن من حسودی می کنم.
وقتی می بینم همسایمون یه دوچرخه خریده حسودی می کنم.
وقتی برادرم تو بازی برنده می شه من خیلی حسودی می کنم
روز تولد خواهرم که کلی براش کادو میارن من حسودیم می شه
وقتی خانم معلم به بچه ها توجه می کنه من حسادت می کنم و عصبانی می شم
ولی وقتی من و مسئول کتاب خانه می کنه خیلی خوشحال می شم
داداشم قراره چند روز خونه مادربزرگم بمونه من خیلی حسودی کردم
اما مامانم اجازه داده دوستاموخونمون بیارم پس خیلی بهمون خوش می گذره.
وقتی حسودیم می شه باید یادم بیاد که خودم چه جیزهای خوبی دارم
اگر هم با خوشحالی دوستام خوشحال بشم حالم خوب می شه
به صحبت پدر بزرگم گوش می کنم و به چیزهای خوب روزهای بعد فکر می کنم
وقتی به اسباب بازی هام پز می دم دوستام به خاطر کارام حسادت می کنند
دوستان خوبم اگه یه بار دیگه حسودی کردین فکر کن شاید بچه های دیگه هم به چیزهایی که تو داری حسادت کنند با چیزهایی که داری خوش باش و حسودی ر تو سطل آشغال بنداز