تبیان، دستیار زندگی
در دیدگاه اسلامى، توزیع صحیح بیت المال بر دو پایه اصلى استوار است: 1. رعایت عدالت، 2. راکد نگذاشتن اموال عمومی و شتاب در هزینه کرد توجیه پذیر آن.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بیت المال را چگونه باید تقسیم کرد؟

در دیدگاه اسلامى، توزیع صحیح بیت المال بر دو پایه اصلى استوار است: 1. رعایت عدالت، 2. راکد نگذاشتن اموال عمومی و شتاب در هزینه‌کرد توجیه‌پذیر آن.

فرآوری: حجت السلام تیموری- بخش احکام اسلامی تبیان
بیت المال

روایات و گزارش‌های تاریخی بیانگر این است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امام علی(علیه السلام) - در مواردی که نیاز دیگری نبود - بیت ‌المال را فوراً و به‌طور مساوی میان شهروندان تقسیم می‌کردند. سیره توزیع مساوی بیت ‌المال بر پایه یک منطق دائمی و فراگیر استوار بوده است که پیروی از آن بر مسئولان و رهبران جامعه اسلامی لازم است. همچنین، ارتباط دادن توزیع مساوی بیت ‌المال به صلاحدید حاکم اسلامی، راه را برای دیگر صلاحدید‌ها در تقسیم منابع عمومی حکومت اسلامی خواهد گشود.

در متون روایى، عنوان «بیت المال» اصطلاحى عام است، که شامل همه درآمدهاى عمومى مسلمانان می‌باشد که در تصرّف حکومت اسلامى است. از رهگذر نگرشى فراگیر به روایات، روشن می‌شود که درآمدهاى بیت المال به دو گونه مصرف می‌شده است:

الف. در مصارف عمومى که عنوان معیّن داشتند؛ مانند کمک به فقیران و بینوایان و ناتوانان و خانواده‌هاى شهدا؛ و پرداختىِ کارگزاران بیت المال و قاضیان و لشکریان؛ و هزینه‌هاى آموزش و بهداشت؛ و پرداخت بدهى وامداران و دیه‌هاى کشتگانِ بدون پردازنده دیه؛ و مخارج عمرانى و... .

ب. تقسیم مقدار افزون؛ یعنى پس از آن‌که بودجه تمام فعالیت‌هایی که در تکفل حکومت بود، پرداخت می‌شد، مقداری که باقی‌ می‌ماند به صورت مساوی میان همه مسلمانان تقسیم می‌گشت.

در دیدگاه اسلامى، توزیع صحیح بیت المال بر دو پایه اصلى استوار است:

1- رعایت عدالت در تقسیم بیت المال: اسلام براى عدالت اقتصادى در توزیع ثروت‌هاى عمومى، دو معیار اصلى قائل است:

یکى: اولویّت داشتن تأمین اجتماعى و توجّه به طبقات محروم و ضعیف جامعه و کوشش براى بهبود وضع ایشان.

و دیگر: رعایت برابرى در حقوقِ همطرازان؛ مانند پرداخت حقوق برابر به همه قاضیان و هر صنف شغلی جامعه.

2- دربند نکشیدن و انبار نکردن اموال و حقوق همگانى و هزینه کردن فوری بیت المال  به رغم تأکید اسلام بر لزوم میانه‌ روى در هزینه اموال و برنامه‌ ریزى مناسب در این امر و نیز به اندازه مصرف کردن، می‌بینیم که حبس و دربند کشیدن حقوق عمومى بدون توجیه مناسب به شدّت نکوهش شده است و به هزینه کردن فوری بیت المال سفارش شده است. البته این به معنای خالی کردن اموال عمومی و ذخیره نکردن برای مواقع اضطراری نیست؛ چون به هر حال ذخیره مقداری از بیت المال برای نیازهای ضروری و غیر پیش‌بینی شده، امری عقلانی و پسندیده است.
از همه مهم‌تر؛ تقسیم بیت ‌المال با عدالت، ارتباطی تنگاتنگ دارد و دارای آثار و پیامدهای مهم اقتصادی و اجتماعی می‌باشد.

روایاتی در مورد تقسیم فوری و مساوی بیت المال:

1. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به تقسیم فوری و انباشته ‌نکردن بیت ‌المال اهتمام داشت. چنان‌که اموال را حتی از بامداد تا نیمه روز، و از شبانگاه تا فردای آن نگاه نمی‌داشت.

2. علی(علیه السلام) به تقسیم بیت ‌المال، نگاهی دین‌مدارانه داشت. ایشان پس از تقسیم اموال محل بیت ‌المال را جارو می‌کرد، و در آن‌جا دو رکعت نماز می‌خواند، و سپس رو به ‌همان‌جا می‌گفت: «‌روز ‌قیامت برایم گواهی ده که من در تو، مال را از مسلمانان حبس نکردم.


منابع:
1.ر. ک: محمدى ری‌شهرى، محمد، حسینى، ابوالقاسم‏، توسعه اقتصادى بر پایه قرآن و حدیث، ج ‏1، ص 481 – 482، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1390ش.
2. ر. ک: سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، خطبه 126، ص 183، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق؛ مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج ‏5، ص 208، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا.
3. برای آگاهی بیشتر از معنای عدالت ر. ک: «عدالت از دیدگاه ارسطو و فلاسفه مسلمان»، سؤال 51304.
4.الْفَیْءِ وَقِسْمَتِهِ بَیْنَ أَهْلِهِ»، ص 316، بیروت، دار الفکر، بی‌تا.
5. در برخی از گزارش‌ها، با تأکید بر فوری بودنِ تقسیم اموال از سوی امام علی(علیه السلام)، به زمان‌مند بودن آن تصریح، و اذعان شده است که او هر جمعه، و بنا به گزارشی پنجشنبه شب به تقسیم اموال می‌پرداخت. ر. ک: ثقفی، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال، الغارات(الإستنفار و الغارات)، ج ‏1، ص 48 و 69، تهران، انجمن آثار ملی، چاپ اول، 1395ق.
6. الغارات(الإستنفار و الغارات)، ج ‏1، ص 47 – 48.
7. همان، ص 49 - 50. همچنین ر. ک: ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله‏، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق: بجاوی، علی محمد، ج ‏3، ص 1113، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق: تدمری، عمر عبد السلام، ج ‏3، ص 643، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق.
8.. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب(علیه السلام)، ج ‏2، ص 111، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
9.. نهج البلاغة (صبحی صالح)، خطبه 205، ص 322.
10. البدء و التاریخ، ج ‏5‌، ص 208.
11.یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب‏، تاریخ الیعقوبی، ج ‏2، ص 178 – 179، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بی‌تا.
12. مناقب آل أبی‌طالب(علیه السلام)، ج 2، ص 110.
13. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج ‏2، ص 141، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.