تبیان، دستیار زندگی
به دلیل نوع خاص نگاه دینی به مقوله مجسمه، هنر پیکرسازی هیچ گاه در ادوار اسلامی مورد اقبال واقع نشد؛ اما این به معنای عدم وجود مجسمه در هنر اسلامی نیست؛ بلکه از قرن چهارم هجری قمری، پیکر آدمی نقشی فعال در تزئین معماری کاخ های پادشاهان بازی کرد و به عنوان س
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ورود پیکر آدمی در هنر اسلامی

به دلیل نوع خاص نگاه دینی به مقوله مجسمه، هنر پیکرسازی هیچ گاه در ادوار اسلامی مورد اقبال واقع نشد؛ اما این به معنای عدم وجود مجسمه در هنر اسلامی نیست؛ بلکه از قرن چهارم هجری قمری، پیکر آدمی نقشی فعال در تزئین معماری کاخ های پادشاهان بازی کرد و به عنوان سنتی در ساخت معماری کاخ ها درآمد.

سمیه رمضان ماهی- بخش هنری تبیان
مجسمه سلجوقی

با آن که بنا بر آموزه ای دینی، احادیث و سنت، هنر اسلامی همیشه تلاش نموده از فرم های مادی دور شده و در ورای نقوش تجریدی، اسلیمی و ختایی، معانی بلند برآمده از تعلیمات دین مبین اسلام را انتقال دهد، اما سلاطین و خلفای حاکم بر بلاد اسلام سودای دیگر در سرداشتند. ایشان که در آرزوی قدرت یافتن و جلال و شکوهی برابر با عصر ساسانی بودند، پس از آنکه ثروت در جامعه نوپای اسلامی رو به فزونی نهاد، با برپاکردن کاخ های با شکوه تلاش نمودند شکوه کاخ های ساسانی را برای خود بازآفرینند. همین بزنگاه تاریخی جایی است که هنر مجسمه سازی، در جامعه اسلامی تولدی دوباره یافت و به عنوان عنصری ثابت در تزئین بنای کاخ ها بکار گرفته شد؛ هرچند هیچ گاه تا قبل از عصر مدرن، نتوانست خود را از بند معماری برهاند و به عنوان هنری مستقل مطرح گردد.
اولین قدم های پیکرسازی در مجسمه های انسانی بعد از اسلام ایران، احتمالا در قرن سوم و زمان سامانیان برداشته شد. وجود یک کله سنگی با ویژگی های هنر ایرانی که از شمال خراسان بزرگ (ماوراء النهر ) پیدا شده، گویای این امر است.

مجسمه سلجوقی


این کله سنگی که سر یک شاهزاده است، بسیاری از ویژگی های هنر ایرانی دوره ساسانی را دار بوده و همراه با ستونی روی دیوار نصب می شده است. این مجسمه اکنون در مجموعه خلیلی است.
مجسمه سلجوقی

از عهد سلجوقیان و از حدود قرن یازدهم میلادی به بعد مجسمه های گچی بیشتری پیدا شده که نشان از متداول شدن این هنر در آن عصر است. موضوع این مجسمه ها شاهزادگان سلجوقی است. هرچند از موقعیت و محل نصب آن ها اطلاعی در دست نیست، اما چگونگی ساخت آن ها نشان می دهد که بر دیوارهای کاخ ها ی سلجوقیان نصب می شده اند و رابطه تنگاتنگی با معماری زمان خود داشته اند و هر آینه قرار باشد به عمق شناخته شوند، می بایست در رابطه با معماری ریشه یابی گردند.
نمی توان و نباید باور کرد که پیدایش آن ها ناگهانی و بدون سابقه قبلی بوده است؛ زیرا نه تنها در عهد سلجوقی بلکه قرن ها پس از آن نیز مجسمه سازی استقلال نداشته و تکیه گاه آن معماری بوده و بدون معماری اظهار وجود نمی کرده است. بنابراین می توان گفت در هنر اسلامی همواره مجسمه سازی یکی از عوامل تزئینی یا ساختاری معماری محسوب می شد.
مجسمه سلجوقی

منتها ریشه این ارتباط میان مجسمه و معماری در کجاست؟
این مهم به سنتهای رایج در معماری ساسانی باز می گردد؛ زیرا علی الاصول اعراب بدوی در آغاز اسلام فاقد معماری بودند و حتی مساجدشان از کلبه ای کوچک فراتر نبود. اولین مساجد معتبر مسلمانان همان کاخ ها و بناهای ساسانی بود که بدون هیچ تغییری به مسجد تبدیل شدند. چنان که سعد ابن ابی وقاص پس از فتح تیسفون، ایوان آن را به نمازخانه تبدیل کرد. حال آن که در این ایوان تصویرهای گچی از مرد و اسب کار شده بود، اما به گفته طبری:" سعد آن ها را ناخوش ندانست و به جای گذاشت."
مجسمه سلجوقی


این روال تا قرن چهارم هجری کم و بیش ادامه داشت. چنان که عمارتی که در نزدیکی استخر به مسجد تبدیل شده بود، اشکال تصویری روی دیوارهای آن تا قرن دهم باقی بود. مقدسی نیز در تشریح مسجد جامع استخر، از سر ستون های گاوشکلی (شبیه سرستون های تخت جمشید) یاد می کند که به اعتقاد او در اصل یک آتشکده بوده است.
اواخر قرن ششم هجری و اوایل قرن هفتم را باید اوج قدرت سلجوقیان و شکوفایی هنرهای تصویری شمرد. وجود چند مجسمه گچی حاکی از به کارگیری مجسمه در بناهای آن روز است. این مجسمه ها که گفته شده از اطراف شهر ری به دست آمده ، همگی از جنس گچ و تقریبا تمام گرد هستند و روی همه آن ها رنگ آمیزی شده است.

حتی در مساجد و کاخ های بزرگی که اعراب پس از پیروزی و دستیابی به مال و ثروت بنا کردند، استفاده از معماری و معماران ایرانی غیرقابل اجتناب بود. بنا به اقوال موجود ، سازندگان و معماران مسجد کوفه که در سال 54 هجری قمری ساخته شد، غیرمسلمانان بودندو سر معمارشان، معمار آخرین پادشاه ساسانی بود. مسجد بصره نیز طرحی شبیه به بناهای ساسانی داشت. در کاخ سازی نیز تاثیر عوامل معماری ایران و تلفیق تصویر در بنا مورد علاقه خلفای اموی و عباسی بود.
تصاویری که از شاهان و نوازندگان و رقصندگان بر سقف های کاخ یکی از خلفای اموی در عمرا (درشمال شرقی بحرالمیت) کار شده و نقاشی ها و گچ بری هایی که به امر معتصم عباسی (218 تا 228ه  .ق) در قصر سامره پیدا شده ، اثرات هنر ساسانی در آن ها به خوبی آشکار است. علاقه خلفای اموی و عباسی به جلال و شکوه و الگو قرار داند خسرو پرویز و تجملات و کاخ های او، بالاخره آنان را نیز صاحب قصرهای افسانه ای و زندگی هزار و یک شب گونه کرد و البته این از دیدگاه حکام تحت فرامین آن ها پنهان نبود. چنین شد که معماری کاخ از معماری مسجد متمایز شد.
مجسمه سلجوقی

این تمایز نه تنها در طرح بنا بلکه در تزئینات داخلی و بیرونی مشهود بود. اساس تزئینات مسجد آیات قران بود که با انواع خطوط و نقوش خوش و هندسی بر داخل و خارج مسجد نقش می بست. اما برای تزئینات کاخ محدودیتی وجود نداشت. لذا از عناصر تصویری استفاده های بیشتری می شد و البته این به قدرت سلطان و موقعیت زمان نیز بستگی داشت.
اواخر قرن ششم هجری و اوایل قرن هفتم را باید اوج قدرت سلجوقیان و شکوفایی هنرهای تصویری شمرد. وجود چند مجسمه گچی حاکی از به کارگیری مجسمه در بناهای آن روز است. این مجسمه ها که گفته شده از اطراف شهر ری به دست آمده ، همگی از جنس گچ و تقریبا تمام گرد هستند و روی همه آن ها رنگ آمیزی شده است. دو مجسمه سلجوقی متعلق به موزه متروپلیتن و یکی در تملک موزه دیترویت است. این سه مجسمه وجوه مشترک زیادی با هم دارند؛ هر سه مجسمه ایساده و دست ها را از آرنج خم کرده و هر یک شاخه گلی به دست دارد.
لباس آن ها هرچند در جزئیات متفاوت است، اما بُرشی شبیه به هم دارند و شامل یک قبای بلند که تا پایین زانو آمده و یک شلوار تنگ با چکمه بلند است. در آرایش مو نیز این سه مجسمه شبیه اند و هر سه ، موهای بلند دارند و بر سر هر سه تاج هایی متفاوت از یکدیگر دیده می شود.
رنگ آمیزی مجسمه های متروپولیتن سایش زیادی پیدا کرده و گچ و رنگ با هم توأم گردیده اما هنوز رنگ ها، گیرایی خود را حفظ کرده اند و دو رنگ نارنجی و آبی آسمانی به خوبی قابل تشخیص است. در عوض رنگ آمیزی مجسمه دیترویت نسبتا دست نخورده باقیمانده و رنگ های لاجوردی و طلایی آن بیش از بقیه به چشم می خورد.
این سه مجسمه هرچند در حجم و بُعد شبیه به هم هستند، اما اندازه هایشان یکی نیست. دو مجسمه متروپولیتن تقریبا به اندازه طبیعی اند و ارتفاعی حدود 180سانتی متر دارند، البته پای یک از آن ها شکسته و کوتاه شده است. اما مجسمه ویترویت تنها یک متر ارتفاع دارد.

مجسمه سلجوقی

علاوه بر این سه مجسمه ، دو مجسمه گچی دیگر هم در مجموعه دیوید خلیلی وجود دارد که یکی از آن ها مردی را در حال حرکت نشان می دهد.
این از نادر مجسمه های گذشته ایران است که مجسمه ساز برای نشان دادند حرکت به فرم تازه ای دست یافته و مجسمه دیگر کله یک شاهزاده است.
مجسمه سلجوقی

مجسمه های تمام گرد سلجوقی برای تاریخ مجسمه سازی ایران اهمیت فوق العاده ای دارد، زیرا این ها تنها مجسمه های آدمی در مقیاس بزرگ هستند. از همه مهم تر اینکه به قصد هیچ کاربردی ساخته نشده و به اصطلاح امروز " مجسمه صِرف اند" و این برای دنیای آن روز اقدامی متهورانه و سخت پیشرو بوده است.1


پی نوشت:
1- تاریخ مجسمه سازی ایران، پرویز تناولی، نشر نظر