تبیان، دستیار زندگی
محک دینداری و سنجش آن به معنای ارائه کردن عقیده، و اندیشه دینی بر معصوم (علیه السّلام) و دریافتن راستی یا کاستی آن است. این عمل مبارک در گذشته های دور، به ویژه در عهد پیش از غیبت کبری معمول بود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد باعزم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سنجش دین، عمل اصحاب ائمه

محک دینداری و سنجش آن به معنای ارائه کردن عقیده، و اندیشه دینی بر معصوم (علیه السّلام) و دریافتن راستی یا کاستی آن است. این عمل مبارک در گذشته های دور، به ویژه در عهد پیش از غیبت کبری معمول بود.

محمد باعزم- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
دین

یکی از راه های عمده و مهم برای تحصیل ایمان قوی تر، مطالعه ی آیات آفاق و انفس و تفکر در خلق آسمان و زمین در پرتو هدایت های قرآن مجید است؛ چنان که مطالعه ی سیره ی پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله و ائمه ی معصومین علیهم السلام و مراجعه به احادیث، روایات و خطبه های ایشان در بخش های مختلف اعتقادی نیز معرفت بخش بوده و راهنمایی به سوی سرچشمه ی زلال ایمان و یقین است. در کتاب هایی مثل بحارالانوار، در ضمن احادیث و روایات، به قدری آموزش عقاید وجود دارد که با وجود آنها از رفتن به در خانه دیگران بی نیاز می باشیم. یکی از راه هایی که با آن می توان به درستی شناخت عقاید و مطابقت آن با وحی، هدایت قرآن مجید و تعلیمات رسول اعظم و اهل بیت طاهرین صلوات الله علیهم آگاه شد و به اطمینان و سکون قلب بیشتر رسید، عرض دین بر بزرگان دین شناس است، به خصوص در تفاصیل مسائل اعتقادی که فقط به وحی و اخبار رسول اعظم و اهل بیت علیهم السلام قابل اثبات است و جز رجوع به مدارک صحیح  از کتاب و سنت راهی برای معرفت آنها وجود ندارد. به طور مثال در تفاصیل ثواب و جزا و اینکه روحانی یا جسمانی یا به هر دو صورت است، یا میزان و صراط و وجود ملائکه و حقایق و امور بسیار دیگر از این قبیل، یگانه مرجع مصون از اشتباه، رسول خدا و ائمه ی طاهرین صلوات الله علیهم می باشند.

حضرت عبدالعظیم علیه السلام از جمله شخصیت های بزرگی که دین خود را بر امام زمان خود عرض نمود، ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن الحسن بن زید بن السبط الاکبر الامام ابی محمد الحسن المجتبی علیه الصلاه و السلام است.

این بزرگوار یکی از اعاظم ذریه ی رسول و فرزندان مرتضی و بتول صلوات الله علیهم اجمعین و از شخصیت ها و معاریف علمای اهل بیت و بزرگان صحابه ی حضرت جواد و حضرت هادی علیهماالسلام و محارم اسرار ائمه علیهم السلام است و علی الظاهر چون با حضرت رضا علیه السلام در سلسله ی نسب به حضرت امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام در یک طبقه بوده است- چنان که برخی از علما رجال فرموده اند- از اصحاب آن حضرت نیز بوده است. از جمله روایاتی که بر فضل و علم این شریف بزرگوار دلالت دارد، روایتی است منقول از حضرت هادی علیه السلام که به یکی از شیعیان ری می فرماید:
«إِذا أَشْکَلَ عَلَیکَ شَی ءٌ مِنْ أَمْرِ دِینِکَ بِناحِیتِکَ فَسَلْ عَنْهُ عَبْدَ الْعَظیمِ بْنِ عبدِاللّهِ الحَسَنی و اقْرَأْهُ مِنّی السَّلامَ»(1) هرگاه چیزی از امر دین تو بر تو مشکل شد، در ناحیه ی خودت در مورد آن از عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی سؤال کن و از من به او سلام برسان.
از اینکه چنین شخصیتی در مقام عرض دین خود برآمده است، اهمیت تصحیح عقاید، اعم از آنچه واجب الاعتقاد یا فراتر و بیشتر از آن است، معلوم می شود. امور واجب الاعتقاد اموری است که برحسب ارشادات کتاب و سنت، همه باید به آنها به مفهوم و تعریفی که از کتاب و سنّت برای آنها شده، معتقد باشند تا اطلاق مسلم و مؤمن بر آنها صحیح باشد. و آنچه فراتر و گسترده تر از این امور است که عدم التفات و عدم اعتقاد به آنها مضر به اسلام و ایمان نیست، اعتقاد به آنها به عنوان یک امر دینی و مربوط به دین نیز باید با دلیل معتبر از کتاب و سنت اخذ شده باشد؛ چنان که عدم اعتقاد به آنها با وجود دلیل کافی از کتاب و سنت و التفات به آن دلیل، عدم ایمان به نبوت است.

راه های محک ایمان:

هر کسی باید مطابق بودن عقاید خود با کتاب و سنت را احراز نماید، به این ترتیب که: اولًا: آنچه که به حکم شرع، اعتقاد سلبی یا ایجابی به آن واجب است را بشناسد. ثانیاً: مطابق بودن عقاید خود با آن را احراز کند. ثالثاً: در مسائل دیگر که به معنایی که گفته شد اعتقاد به آنها واجب نیست نیز اعتقاد خود را بر کتاب و سنت عرضه نماید. رابعاً: کتاب و سنت را بر عقاید خود، بدون قرینه ی عقلیه یا شرعیه که برای عرف روشن باشد و نزد همه روشن باشد، حمل ننماید. اگر کسی بخواهد در معرض خطر ضلالت و گمراهی قرار نگیرد، باید با این برنامه، به خداپسند بودن عقاید خود اطمینان کامل حاصل نماید و ماوراء این دو منبع؛ یعنی کتاب و سنت، راهی برای تضمین از وقوع در خطر ضلالت و بدعت وجود ندارد.

در موقفی که بزرگواری مثل حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام با آن همه علم و آگاهی از کتاب، سنت و تألیف کتاب خطب امیرالمؤمنین علیه السلام و با عقایدی که صددرصد و به یقین جزمی و قطعی به آنها معتقد بوده است، باز لازم می داند که این عقاید را حضور مبارک امام عرضه بدارد تا از امام علیه السلام تصدیق و امضای صحت آنها را دریافت نماید.

دیگران نیز به طریق اولی باید به عرض دین خود مبادرت کنند و برای اطمینان بیشتر و نه فقط به یک نفر بلکه به اشخاص متعدد از رجال عالم به قرآن، حدیث و معارف اهل بیت علیهم السلام و آنهایی که علمشان را از آن بزرگواران گرفته اند، عرضه بدارند. در این میدان باید با کمال تواضع و فروتنی کالای عقیدتی خود را به عرض خبرگان مورد اعتقاد و عالم به صحیح و ناصحیح و کامل و ناقص آن برسانیم.

بهشت و دوزخ، نمونه ای از اعتقاد حضرت عبدالعظیم:

عقیده به حقانیت بهشت و آتش (جنّت و نار) از عقاید محکم و مسلّم اسلامی است که در بسیاری از آیات محکمه ی قرآن کریم و در احادیث بسیار به آن تصریح شده است که به طور نمونه این دو آیه را یادآور می شویم:
در وصف جنت می فرماید:
«مَثَلُ الجَنَّهِ الّتِی وُعِدَ المُتَّقُونَ فیها أَنْهارٌ مِنْ مَاء غَیرِ آسِن»(2)
و در وصف آتش می فرماید:
«إِنّا أَعْتَدْنَا لِلظّالِمین ناراً احَاطَ بِهِمْ سُرادِقُها و إِنْ یسْتَغیثُوا یغَاثُوا بِماء کالْمُهْلِ یشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَاب و سَاءَتْ مُرْتَفَقا»(3)

که این عقیده را جناب عبدالعظیم بر امام زمان خویش عرضه کرده و مهر تایید آن را گرفته است.

دین

معاد، نمونه ای دیگر:

حضرت عبدالعظیم در مورد معاد چنین گواهی می دهد: «ساعت، یعنی قیامت آینده است و شکی در آن نیست. خداوند همه کسانی را که در قبورند برمی انگیزاند.»(4)مسئله ی قیامت، عود ارواح به اجسام، روز رستاخیز و زنده شدن مردگان از عقاید اولیه و اصلی  اسلام است و آیات بسیاری در قرآن مجید بر آن دلالت و صراحت دارد. ناگفته نماند که روز قیامت، اسماء متعدد دارد که یکی از آنها «ساعت» است که در چند جای قرآن بدان نامیده شده؛ از جمله (یا أیها النّاسُ اتَّقوا رَبَّکُم إِنَّ زَلْزَلَهَ السَّاعَهِ شَی ءٌ عَظیمٌ)(5) و (و إِنَّ السّاعَهَ آتِیهٌ)(6) و (یسْئَلوُنَکَ عَنِ السَّاعَهِ)(7) و یکی دیگر از اسمای آن قیامت است، چنان که می فرماید: (لآ اقْسِمُ بِیوْمِ القِیامَهِ)(8)و از اسمای دیگر آن حاقه، قارعه، آزفه، یوم الدین، یوم الحساب، یوم الحسره و یوم التغابن است که از آیات قرآنی استفاده می شود.(9)

نتیجه:

هیچ گوهر و هیچ سرمایه ای از گوهر عقیده به خدا، رسول و ائمه علیهم السلام نفیس تر و گران بهاتر نیست. اگر انسان دنیا و مافیها را از دست بدهد اما عقیده به خدا و رسول را داشته باشد باکی بر او نیست و اگر آن را نداشته باشد، هر چه داشته باشد، خسرالدنیا و الآخره است. به ملاحظه ی همین گرانبهایی این گوهر ثمین است که دزدان و عیاران بسیار با شبکه ها و دام های فریبنده برای دستبرد به آن کمین کرده اند و مسلمان باید همواره مراقب آن باشد.


پی نوشت ها:
(1). مستدرک الوسائل، کتاب صفات القاضی ...- باب حکم التوقف و الاحتیاط فی القضاء و الفتوی و العمل 17/ 321 ح 32 ش 21470]
(2).سوره ی محمد، آیه ی 15.
(3).سوره ی کهف، آیه ی 29
(4). کمال الدین، الباب 37، ما أخبر به الهادی علیه السلام من وقوع الغیبه، ح 1، ص 379
(5)..سوره ی حج، آیه ی 1
(6).سوره ی طه، آیه ی 15
(7).سوره ی اعراف، آیه ی 187
(8).سوره ی قیامت، آیه ی 1
(9).شرح حدیث عرض دین حضرت عبدالعظیم، ص84

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.