لایک های حاشیه ساز برای مرگ کیارستمی
تلخی مرگ انسان های بزرگ به اندازه خودشان بزرگ است و شکی نیست که عباس کیارستمی یکی از همین بزرگان نیک روزگار است. اینکه سینمای ایران و فراتر از آن یک ملت و تاریخ، هنرمند بزرگی را از دست می دهند و بالطبع این فقدان بزرگ با واکنش های احساسی و عاطفی بزرگی هم مواجه شود طبیعی و بدیهی است اما در سالهای اخیر به واسطه بسط و گسترش رسانه های مجازی و کاربرد شبکه های اجتماعی در جامعه ایران شاهد رفتارهای ضد و نقیض و بهتر است بگویم واکنش های عجیبی در برابر مرگ چهره های مشهور مواجهه هستیم که آخرینش در ارتباط با استاد عباس کیارستمی بود.
اینکه خیلی ها حتی یک فیلم از کیارستمی را در عمرشان ندیدند یا سینمای او را نمی شناسند و حتی فراتر از این با سینمایش مخالف بودند اما اکنون در رسای مرگ او متن و پیام تسلیت می نویسند به نظر من جای انتقاد نیست. چه بسا خیلی ها به واسطه جایگاه و اعتبار او در سینمای ایران و جهان به ادای احترام و پاسداشتش، جمله و پیام و متنی نوشته اند تا از یک هموطن هنرمند خویش قدرشناسی کرده باشد. من بر خلاف پرویز پرستویی، متنی که مسعود فراستی درباره کیارستمی را نوشته ناپسند یا فرصت طلبی برای ابراز وجود نمی دانم. خیلی ها مثل فراستی که در حوزه نقد خوشنام هم هستند سینمای کیارستمی را دوست نداشتند که این به ذائقه و سلیقه سینمایی هر منتقد برمی گردد اما شخص کیارستمی را به عنوان یک کارگردان معتبر و کاربلد محترم می شمارند و از مرگ او متاسف شده اند.
ابراز تاسف برای مرگ یک کارگردانی که ممکن است سینمایش و فیلمهایش را دوست نداشته باشیم نه تنها فرصت طلبی و ابراز وجود که نشانه ادب و قدردانی و ادای احترام به اوست هرچند که ممکن است دلایل کسی مثل فراستی برای دوست نداشتن فیلم های کیارستمی مورد پسند و منطق ما نباشد. اما آنچه که آزار دهنده به نظر می رسد جوگیری برخی از هنرمندان در نمایش میزان ارادت و دوستی و نزدیکی خود به استاد کیارستمی است تا به دیگران ثابت کنند بیش از همه سینمای او را می شناختند و دوست داشتند یا بیش از بقیه با او رفاقت داشتند.
مردم عادی اگر در چنین مواقعی غریبه های آشنا می شوند و عکس و متن و کامنت در شبکه های اجتماعی می گذارند از سر علاقه ای است که به هنرمندان خود دارند و نهایتا از سرجوزدگی و احساساتی شدن این کار را می کنند! آنچه عجیب است آشنایانی هستند که با هم غریبگی می کنند و به جان هم می افتند! متاسفانه عطش شهرت و دیده شدن در میان افراد مشهور و شناخته شده بیش از مردم ناشناس است و گویی یک مسابقه ای راه افتاده که برخی از بازیگران و هنرمندان برای اینکه از دیگران عقب نیفتند و مثلا لایک بیشتری بخورند و تعداد فالوئرهایشان بیشتر شود به خودشان هم رحم نکرده و رفاقت ها را به رقابت بدل می کنند آنهم رقابتی سطحی و مبتذل!
فضای مجازی و شبکه های اجتماعی کمک کرده تا چهره پوشالی و روشنفکرنمایانه برخی هنرمندان به خوبی رو شود! و جالب اینکه آنهایی که از حیث اعتبار و جایگاه هنری، کم وزن تر و سبک تر از بقیه هستند بیشتر برای مطرح شدن و شهرت، دست و پا می زنند. همیشه این انتقاد از سوی برخی هنرمندان و چهره های مشهور مطرح بوده که مردم در فضاهای مجازی و شبکه های اجتماعی ، حرمت ها را نگه نمی دارند و فحاشی و توهین می کنند اما واقعیت این است که باید این روی سکه را هم دید که برخی از هنرمندان خودشان به ایجاد چنین فضایی در فضاهای مجازی دامن زده و آتش بیار معرکه می شوند. اینکه ما بلد نیستم از فضاهای مجازی درست استفاده کنیم شامل حال برخی از هنرمندان هم می شود و چه بسا برخی از آنها کمتر از مردم فرهنگ استفاده از این رسانه ها را می دانند. انواع حاشیه ها و مناقشاتی که در این یک هفته در ارتباط با مرگ کیارستمی رخ می داد تلنگری است تا نه فقط مردم و عوام که برخی از خواص نیز به بازنگری در رفتار های مجازی خود بپردازند. آنچه بیش از مرگ کیارستمی نیازمند سوگواری است مرگ فرهنگ و روابط انسانی در جامعه ماست.