تبیان، دستیار زندگی
ابن تیمیّه براى اثبات حقانیت خوارج و ناصبى ها; كسانى كه جنگ هاى امیرالمؤمنین علیه السلام را نادرست مى دانند احادیث صحیح را تكذیب مى كند و به نقل علماى مذهب خود هیچ اعتنایى نمى نماید. او احادیث صحیح را نمى پذیرد و به راحتى احادیث دروغین را نقل مى كند و به
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

افتراء به امیرمومنان خلاصه آراء ابن تیمیه

ابن تیمیّه براى اثبات حقانیت خوارج و ناصبى ها; كسانى كه جنگ هاى امیرالمؤمنین علیه السلام را نادرست مى دانند احادیث صحیح را تكذیب مى كند و به نقل علماى مذهب خود هیچ اعتنایى نمى نماید. او احادیث صحیح را نمى پذیرد و به راحتى احادیث دروغین را نقل مى كند و به امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت هاى ناروایى مى دهد.

فرآوری: محمد باعزم - بخش سیره و تاریخ معصومین تبیان
ابن تیمیه

ابن تیمیه در این مورد گفته است: على بن ابى طالب رضى اللّه عنه از برخى كارهایش، چون جنگ هایى كه به راه انداخته بود پشیمان شد... شب هاى جنگ صفین مرتب مى گفت: به خدا! عبداللّه بن عمر و سعد بن مالك چه خوب كردند، اگر كار نیكى انجام دادند پاداش زیادى برده اند و اگر هم كار بدى انجام داده اند خطرش كم است. (1)
در حالى كه عبداللّه بن عمر و سعد بن مالك همان سعد بن ابى وَقّاص هر دو از بیعت نكردن با امیرالمؤمنین علیه السلام و شركت نكردن در جنگ هایش پشیمان شدند و حكایت پشیمانى آن ها در منابع تاریخى موجود است.
ابن تیمیّه مى افزاید: على در شب هاى صفین به پسرش حسن مى گفت: اى حسن! اى حسن! پدرت گمان نمى كرد كار به این جا بكشد، كاش پدرت 20 سال قبل از این مرده بود(!!) به راستى چگونه ابن تیمیّه احادیث صحیح و متقن را كه در كتاب هاى معتبر اهل سنّت آمده، تكذیب مى كند و با اطمینان مى گوید: دروغ است و چنین مطلبى را به طور قاطع به امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت مى دهد؟ گویى این یكى از مسلّمات تاریخ و ضروریّات مذهب است; حتى یك سند یا یك منبع از كتاب هاى اهل سنّت را هم براى آن نقل نمى كند.
ابن تیمیّه گاهى در مورد برخى از سخنان خویش ادّعاى تواتر مى كند و مى گوید: هنگامى كه على از جنگ صفین برگشت سخنش عوض شد... و خبرهاى متواترى آمده كه او در آخر كار از اوضاع ناراحت بود. گاهى على از جنگ هایى كه كرده بود اظهار پشیمانى و ناراحتى مى كرد. این ها همه نشان گر آن است كه او بر این نبردها دلیل شرعى نداشته است(!!)(2)
روایت متواتر به روایتى مى گویند كه آن قدر راویان مختلف به سندهاى گوناگون آن را نقل كرده باشند كه جاى هیچ شك و شبهه اى در صحّت و راستى آن نباشد و انسان به صدور آن یقین پیدا كند. این اخبار متواترى كه ابن تیمیّه ادّعا مى كند كجا هستند؟ چند سند دارند؟
مگر رسول خدا صلى اللّه علیه وآله در روز غدیر دست على علیه السلام را بالا نگرفت و فرمود: اللهم وال من والاه وعاد من عاداه;(3) خدایا! دوست بدار هر كه او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كه او را دشمن بدارد. مگر پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله نفرموده بود: من أطاع علیّاً فقد أطاعنی ومن عصى علیّاً فقد عصانی;(4)هر كه از على فرمان ببرد از من فرمان برده و هر كه از فرمان او سرباز زند از فرمان من سرباز زده است. مگر آن حضرت نفرموده بود: عادى اللّه من عادى علیّاً;(5)خدا دشمن است با هر كه با على دشمن باشد.

مگر آن بزرگوار نفرموده بود:إنّ الشقی كلّ الشقی من أبغض علیّاً فی حیاته (حیاتی) وبعد وفاته (وفاتی);(6) تمام شقاوت و بدبختى در كسى است كه على را دشمن بدارد; در دوران زندگى و بعد از وفات او (در دوران زندگى و بعد از وفات من).

سوالی که مطرح می شود این است که آیا امیرالمؤمنین علیه السلام نباید پاسخ این شورش ها و ناآرامى ها را بدهد؟ آیا نباید با پیمان شكنانى كه در بصره جمع شدند، والى حضرت را كشته و مردم را قتل عام كردند و بیت المال را به تاراج بردند جهاد كند؟ آیا نباید با خوارجى كه از دین بیرون رفته و آن حضرت را كافر دانستند و لشكرى براى از بین بردن اسلام فراهم كردند، پیكار نماید؟
ابن حزم و هم چنین ابن عبدالبر كه از بزرگان علماى اهل سنّت هستند هر كدام جداگانه در كتاب هاى خود اسامى تعداد زیادى از صحابه را آورده اند كه آن ها به افضلیت آن حضرت بر شیخین قائل بوده اند.   (7)
مشخص می شود که همه این مباحث، هیچ کدام پایه علمی و حقیقی ندارند و صرفا یک ادعا و کینه ورزی نسبت به خاندان اهل بیت پیامبرمی باشد.


منابع:
(1).منهاج السنّه: 6 / 209
(2).همان: 8 / 526
(3).تاریخ مدینة دمشق: 42 / 217 / 8707
(4).حاكم نیشابورى در المستدرك على الصحیحین: 3 / 121
(5).أُسد الغابه: 2 / 164 / 1589
(6).جمع الزوائد: 9 / 132
(7).الفصل فى المحلل والنحل: 4 / 181 و الإستیعاب فى معرفة الاصحاب: 3 / 1090

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.