تبیان، دستیار زندگی
بعضی از بچه ها موقع خواب دنبال هر بهانه ای برای فرار کردن از خواب می گردندولی با خواندن این قصه کوچولوها خیلی راحت خوابشون می بره
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فیل کوچولو و خواب

بعضی از بچه ها موقع خواب دنبال هر بهانه ای برای فرار کردن از خواب می گردندولی با خواندن این قصه کوچولوها خیلی راحت خوابشون می بره.

فیل کوچولو و خواب

یکی بود یکی نبود، غیر از خدای خوب و مهربون، هیچکی نبود زیر گنبدکبود، یه فیل کوچولو بود.فیل کوچولو خیلی خسته شده بود ولی هر کاری می کرد نمی تونست بخوابه. به همین خاطر  رفت پیش دوستش شیر کوچولو

سلام شیرکوچولو

سلام فیل کوچولو

من خیلی خوابم میاد ، الان هم وقت خوابه، ولی هر کاری می کنم نمی تونم بخوابم، می تونی بهم یاد بدی چه جوری باید بخوابم؟خب برای این که خوابت ببره، باید بری خونتون و سرت رو بذاری روی بالشت تا خوابت ببره .فیل کوچولو رفت تو اتاقش و سرش رو گذاشت روی بالشتش، از این ور شد، از اون ور شد، ولی هر کاری کرد خوابش نبرد.  به خاطر همین از جاش بلند شد و رفت پیش دوستش زرافه کوچولو و بهش گفت :

سلام زرافه  کوچولو     

سلام فیل  کوچولو

من خیلی خوابم میاد، الان هم وقت خوابه، ولی هر کاری می کنم نمی تونم بخوابم، می تونی بهم یاد بدی چه جوری باید بخوابم.

 وقتی می خوای بخوابی، سرت رو میذاری روی بالش تا خوابت ببره؟  بله زرافه کوچولو، این کار رو کردم ولی خوابم نبرد. خب ببینم، وقتی سرت رو گذاشتی روی بالش، چشاتو بسته بودی؟ 

خب اگه میخوای خوابت ببره باید چشاتو ببندی تا خوابت ببره.

فیل کوچولو از دوستش تشکر کرد و بعد هم ازش خداحافظی کرد و رفت خونشون تا سرش رو بذاره روی بالش و چشاش رو ببنده تا خوابش ببره.

این کار رو کرد ، ولی هر چی این ور شد و اون ور شد، خوابش نبرد.  از جاش بلند شد و رفت پیش دوستش خرسی کوچولو و گفت: 

سلام خرسی کوچولو.

 سلام فیل  کوچولو

فیل کوچولو و خواب

من خیلی خوابم میاد ، الان هم وقت خوابه، ولی هر کاری می کنم نمی تونم بخوابم، می تونی بهم یاد بدی چه جوری باید بخوابم؟  بله دوست خوبم، ببینم برای اینکه خوابت ببره، سرت رو گذاشتی روی بالش؟  
بله گذاشتم. خب چشات رو هم بستی؟ بله بستم. ولی هر کاری کردم خوابم نبرد .به خواب فکر کردی؟ بله فکر کردم

آهان! حالا فهمیدم چرا خوابت نمی بره، آخه وقتی می خوای بخوابی، باید سرت رو بذاری روی بالش و چشات رو ببندی و به خواب فکر کنی و از جات تکون نخوری، اینطوری خیلی زود خوابت می بره. اگر هم از مامانت خواهش کنی که برات یه قصه و یه لالایی خوشگل بخونه، خیلی زودتر خوابت می بره.

شیر کوچولو خیلی خوشحال شده بود، آخه فهمید مشکل کارش از کجا بود و چرا خوابش نمی برد، آخه اون هی تکون می خورد و از جاش بلند میشد، به خاطر همین بود که خوابش نمی برد. از دوستش خیلی تشکر کرد و بعد هم خداحافظی کرد و رفت خونشون و برا مامانش همه ی ماجرا رو تعریف کرد. بعد هم به مامانش گفت: مامان جونم! من دارم میرم توی اتاقم تا سرم رو بذارم روی بالشم و چشام رو ببندم و به خواب فکر کنم و تکون نخورم تا خوابم ببرم. میشه ازتون خواهش کنم که برام یه قصه و لالایی بخونی تا زودتر خوابم ببره؟

فیل کوچولو و خواب

کانال کودک و نوجوان تبیان
منبع: آکا ایران - شهرزاد فراهانی
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.