ادعای شیعه گری، کافی نیست...
تا اینجا مسلم و قطعی شد که محبت اهل بیت امری لازم و ضروری ست و شکی نیست که اگر کسی دارای محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام باشد، یقینا اهل نجات است ولی نکته قابل توجه در فهم و برداشت اشتباهی است که از معنای محبت شده است.
معنای محبت:
در کتاب مجمع البحرین در لغت ولایت مىگوید: «ولایت دوستى اهلبیت (علیهم السلام) و پیروى کردن ایشان در اوامر و اقتداء نمودن بایشان در اعمال و اخلاق است» [3]
در معنای عرفی نیز اگر شخصی به معشوقه ی خود تنها ابراز محبت کند و به خواسته ها و علاقه های معشوقه بی اعتنا باشد، او را شخصی سفیه خطاب می کنند. چرا که معنای محبت زمانی تحقق می یابد که به همراه ان اطاعت و پیروی نیز آمده باشد.
ادعاى شیعه گری کافی نیست...
جابر از امام محمد باقر علیه السلام این چنین نقل میکند:
«آیا کفایت مىکند کسى که خود را به تشیع نسبت مىدهد به اینکه بگوید دوست اهل بیت هستم، به خدا قسم شیعۀ ما نیست مگر کسى که از خدا بترسد و امرش را اطاعت نماید. [4].
در روایتی دیگر از ایشان می خوانیم:
در صورتى که شیعیان ما عملى نداشته باشند با ما برات و حکمى به آزادى آنها نیست و اینکه بگوید شیعه هستم حجتى بر خدا نمىشود اگر بخواهد او را عذاب فرماید زیرا که خدا وعده نداده است که مدعى تشیع را بیامرزد هرکس خداى را اطاعتکننده باشد پس ولى ما است یعنى داراى ولایت ما است و هرکس معصیتکننده باشد پس او دشمن ما است و ولایت ما به کسى نمىرسد مگر به ورع و عمل.[5]
با کسی خویشاوندی و تعارفی وجود ندارد
در قران کریم راجع به این موضوع می خوانیم:
«وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فیها وَ لَهُ عَذابٌ مُهینٌ [نساء / 14]و هر كه از خدا و رسولش فرمان نبرد و از احكام او تجاوز كند، او را داخل در آتش كند و همواره در آنجا خواهد بود و براى اوست عذابى خواركننده.»
در آیات شریفه دیگر نیز به همراهی عمل با محبت اشاره شده است:
«قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ[ال عمران/31] ای پیامبر بگو: اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشاید»
چنانچه در آیات شریفه بالا ملاحظه می شود، این است که محبت باید به دنباله اش اطاعت و فرمانبری باشد و محبت خالی از اطاعت و فرمانبری جایگاهی جزء خلود در آتش ندارد.
از جمله مصادیق عدم اطاعت:
معمولا افراد نکاتی را که در آخرین لحظات عمر خود بیان میکنند، مطالبی است که از حیث اهمیت در درجه ی بالایی قرار دارد، حال اگر شخصی معصوم باشد که مسلما از آن نکته مطلبی با اهمیت والاتر وجود نخواهد داشت:
امام صادق (علیه السلام) در هنگام شهادت، بی بی حمیده همسر گرامیشان را طلبیده و به او دستور دادند تا گروهی از همسایگان و دوستان و پیروان آن حضرت را در نزد او حاضر کنند.
سپس به انها فرمودند: « لا تَنالُ شفاعَتُنا لِمَن اِستَخَفَّ بِالصَّلاة همانا شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد.»[6]
بنابراین کسی که خود را محب و شیعه ی اهل بیت میداند ولی از خواندن نماز سرباز می زند، نمی تواند امیدوار به شفاعت اهل بیت علیهم السلام باشد.
همچنین اینکه اولین علت جهنمی شدن، از سوی دوزخیان در پاسخ به بهشتیان، ترک نماز است.
«قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ [مدثر/۴۳] (جهنمیان) گویند از نمازگزاران نبودیم»
نتیجه آنکه: با تفکرات واهی و شیطانی به خود وعده ندهیم وخود را گول نزنیم و اینگونه انتظار نداشته باشیم که بدون عمل بتوان به رضای الهی دست یافت.
بقول معروف بهشت را به بهاء میدهند نه به بهانه.
منابع
[1]. امالی مفید، ص 353.
[2]. مستدرک، ج ۱، ص 168
[3]. مجمع البحرین ذیل واژه لغت ولایت
[4]. کتاب کافى ج ٢ ص ۶٠
[5]. بحار الانوار، ج 15 کتاب الاخلاق ص 148
[6]. بحارالانوار2/47
رهپویان قرآن