دراکولایی که کولاک نمی کند!
نگاهی به فیلم دراکولا ساخته رضا عطاران
«دراکولا» سومین فیلم سینمایی رضا عطاران در مقام کارگردان است که بتازگی اکران عمومی شده. آیا عطاران برای ساخت آن نمره قبولی می گیرد؟
قبلا از هر سخنی باید این ذهنیت را در تحلیل فیلم دراکولای عطاران کنار گذاشت که فیلم از حیث مضمونی و حتی فرم و ساختار متاثر از آثار متعارف خون آشامی و دراکولایی است. قطعا خود عطاران هم خوب می داند که قرار نیست یا شاید هم نبود که درونمایه اثر با دراکولای برام استوکر نویسنده ایرلندی اثر انطباق داشته باشد در اینجا بیش از اینکه از کارکتر دراکولا استفاده شود از مضمون و نشانه های معنا شناختی آن بهره گرفته شده تا با یک بازنمایی اغراق آمیز، اعتیاد به دراکولا،نشانه شناسی شود و چه بسا وحشت از عمق این درد مصیبت بار بتواند واجد خاصیت های تربیتی و اخلاقی شده و مخاطب را از عمق فاجعه باخبر کند.
برخلاف نقدهای اغراق آمیزی که خود واجد تصویری دراکولایی از این فیلم است آخرین اثر عطاران چندان هم بی خاصیت نیست. ایده خوبی است که در فرمی ناهمانگ و ناموزون هدر رفته است. در فرهنگ عامه و ادبیات برساخته آن همواره از اعتیاد به عنوان یک هیولا نام برده می شود و خون آشامی دراکولا با خون کثیفی که اعتیاد در رگ های زندگی می پراکند، سنخیت نمادین دارد لذا هوشمندی عطاران در بهره گیری از این موقعیت و بار معنایی آن در بازنمایی نکبت اعتیاد بیراهه نیست اما از این ظرفیت دراماتیک به ظرافت استفاده نشده و لحن فیلم در روایت قصه خود الکن و پارادوکسیکال است.
به عبارت دیگر فیلمساز در انتخاب لحن و ساختار روایت دچار بی هویتی و تعارض شده و فیلم در مرز مبهم شوخی و جدی و در واقع درام و کمدی،در نوسان است. شاید ذهنیت پیشین تماشاگر از رضا عطاران و آثارش موجب شده تا او در مواجهه با این اثر دچار سرخوردگی شده و آنچه انتظار داشت را روی پرده نبیند. با این حال شوخی های کلامی و کمدی موقعیت های پراکنده ای در فیلم می بینم که تا حدودی می تواند هویت کمیک اثر را سرپا نگه دارد. ضمن اینکه بازی خوب و شخصیت دوست داشتنی لوون هفتوان می تواند فیلم را از سقوط مطلق نجات دهد. قاب بندی ها و طراحی صحنه و دکور فیلم البته قابل قبول و از نقاط قوت فیلم است و البته جذابیت های کمیک خود عطاران.
خب اینها می تواند به عنوان وجوه مثبت فیلم لحاظ شود و بی انصافی است اگر فیلم انتظار ما را برآورده نمی کند از اینها بگذریم اما مشکل اصلی دراکولا این است که تکلیفش با خودش، فرمش و پیامش معلوم نیست و شاید بهتر است بگوییم فاقد انسجام و هویت یکدست و یگانه است و حتی گاهی گمان می کنی قصه و روایت از دست فیلمساز در رفته است.
تضاد و بلاتکلیفی بین سویه رئالیستی و سورئالیستی قصه مخاطب را در یک برزخ و دوگانگی حسی- هیجانی قرار می دهد که نمی داند باید قصه را جدی بگیرد یا قرار است به این جدیت بخندد. فیلم گیج و منگ به نظر می رسد و بر سر تعریف خود حوصله به خرج نمی دهد. مثلا از پردازش به خانواده عطاران و نسبت او با همسرش،سرسری می گذارد و زنجیره منطق بین خرده روایت ها گسسته می شود و انگار دور سر خود می چرخد شاید برای همین است که نه لزوما در صورت بندی قصه که در درک مضمون و پیام قصه نوعی سرگیجه و آشفتگی در مخاطب پیدا می شود.
در واقع فیلم واجد یک نوع شلختگی در درام و روایت است و چه بسا به نوعی ولنگاری دراماتیک که در ذات بازی عطاران می بینم به کلیت اثر تسری داده شده. واقعیت این است که وقتی کلیت اثر در هویت یگانه خود به انسجام نمی رسد اجزا و عناصر موثر فیلم هم راه به جایی نمی برد و در واقع هرز می رود. دراکولا در بازنمایی نمادین اعتیاد و حتی تلنگر به مخاطب چندان ناموفق نیست. عطاران تلاش کرده تا به جای روایت سانتی مانتال برای تاثیری گذاری عاطفی مخاطب نسبت به یک امر نامطلوب مثل اعتیاد از روایتی نمادین استفاده کند اما نتوانسته آن را در یک انسجام دراماتیکی نهادینه کند و لذا دراکولا را می توان ایده نوی دانست که خلاقانه پردازش نشد و به هدر رفت. درامی که نتوانست کولاک کند!
شناسنامه دراکولا
کارگردان: رضا عطاران
نویسنده: رضا عطاران
بازیگران: رضا عطاران، لوون هفتوان، ویشکا آسایش، سیامک انصاری، ژاله صامتی، لیلابلوکات، امید روحانی، محمود نظر علیان، نیما راد، عباس محبوب، صادق حسنی، فروغ لسانی، فریده گل محمدی، محمدعدالت زاده، ژیلا دائی، علی مهربانی، محمود بیاتی، علی دوریش، سپیده جمالزاده، سوگل محرابی،آرش دوست محمدی
خلاصه داستان فیلم: (باصدای آهسته) الو...سلام قربان...خوبین... آقا منو دزدیدن... بله... نمی شناسمشون...نه خیر سرکاری چیه...من چه می دونم چرا گوشیمو نگرفته... 38 سال، سنمو چرا می پرسین؟...نمی دونم کجا... شما باید پیدام کنین...آقا من گوشی ام آیفونه... ردیاب دارد...نمی شه پیدام کرد؟...آقا اومد...من قطع می کنم...