در پشت صحنه «ماه عسل» چه می گذرد؟

دیده ها و شنیده هایی از پشت دوربین «ماه عسل»

به عادت همیشگی زود رسیدن، نیم ساعتی زودتر از موعد به محل ضبط برنامه میرسم. هنوز هماهنگی های لازم برای ورود به لوکیشن برنامه انجام نشده و باید منتظر بمانم تا مسئول هماهنگی گروه برسد.

برای اطمینان، از سربازی که جلو در ایستاده سوال می کنم تا مطمئن شوم از همان در ورودی باید داخل شوم. چند نفری جلو در مشغول گفتگو با سرباز هستن که به خاطر فاصله بین مان فقط این را می فهمم که سرباز مانع ورود است و آنها اصرار می کنند. نیم ساعت باقی مانده را به انجام کارهای عقب مانده می گذرانم و در حین کارهای شخصی هراز چندگاهی همان چند نفری که برای ورود به داخل محوطه اصرار داشتند توجهم را جلب می کنند.
زمان قرارم می رسد. برای اطلاع از هماهنگی انجام شده دوباره سراغ سربازی که از اصرارهای مراجعین کلافه شده می روم، اما ظاهر خسته و عصبی اش مانع از سوالم می شود. همزمان چندنفری از عوامل می رسند. با مدیرروابط عمومی تماس میگیرم که خوشبختانه همان موقع می رسد و صدایم می کند تا با هم وارد شویم. قبل از رفتنم دخترک جوانی صدایم می کند و با التماس می گوید: «میشه کمکی در حق من کنید؟ و ادامه می دهد، وقتی رفتین داخل کاری کنید ما هم بیاییم؛ ما از شهرستان اومدیم.»
مدیرروابط عمومی صدایم می کند، عذرخواهی می کنم و میروم. تازه فهمیدم چانه زنی های سرباز و آن چند نفر برای آمدن به برنامه بوده. می روم اما هنوز کنجکاو هستم که علت این همه اصرارآن خانم ها برای آمدن به برنامه برای چه بود.

به محل ضبط برنامه می رسم. عوامل برنامه یکی یکی از راه می رسند، تعدادی از عوامل در محوطه بیرونی درحال گفتگو هستند. وارد راهرویی می شویم که اتاق مهمانان، گریم و... در آنجاست.
علیخانی و مهمانان در اتاقی درحال گفتگو در مورد برنامه هستند؛ از من می خواهند بیرون اتاق منتظر باشم تا گفتگویشان تمام شود. هراز چندگاهی از عوامل رفت و آمد دارند.
یک ربعی می گذرد. یکی از عوامل اعلام می کند تا شروع برنامه 20 دقیقه مانده. علیخانی از اتاق بیرون می آید و به اتاق گریم می رود. ظاهرا گفتگویشان تمام شده.
داخل اتاق می شوم؛ برنامه امرزو چهار مهمان دارد که با هم در حال گفتکو هستند.
برخلاف معمول، ماه عسل یک مهمان از چهره های شناخته شده دارد. محمد حسین مهدویان کارگردان فیلم «ایستاده در غبار» که علت دعوتش موضوع برنامه است. مهدویان در پاسخ سایرین از کار جدیدش می گوید و اینکه در حال پژوهش است. از فرصت پیش آمده استفاده می کنم و چند دقیقه ای با مهدویان در مورد «ایستاده در غبار» صحبت می کنم.
عباس اختری از بچه های تیم سوژه یابی سیر برنامه را با مهمانان مرور می کند. 
مهدویان و علی عسکری دیگر مهمان برنامه را برای گریم صدا می زنند. چیزی تا شروع برنامه نمانده. احسان علیخانی وارد می شود و برای اطمینان از سِمَت یکی از مهمانان برای معرفی در برنامه با او گفتگوی کوتاهی دارد و بعد وارد صحنه می شود. 
هماهنگی های نهایی برای سیر گفتگو با مهمان انجام می شود. به گفته عوامل، بخاطر اهمیت پلاتوی اول این بخش را از تلویزیون داخل اتاق می بینم. 
علیخانی در ابتدا از لو رفتن سوژه امشب برنامه می گوید که بعدا این موضوع را از عوامل می پرسم که این اطلاع رسانی به میل خودشان نبوده؟ در پاسخ می گویند عمدی بوده و خودشان بخاطر موضوع مهم برنامه زودتر اعلام کردند. 
مهدویان به عنوان اولین مهمان وارد صحنه می شود. دو مهمان بعدی را برای گریم صدا می کنند.

ادامه ماجرا از پشت دوربین

ادامه برنامه را از پشت دوربین، در دکور برنامه دنبال می کنم؛ دکوری تقریبا جمع و جور که پیمان قانع طراحی آن را برعهده داشته است.
بعد از کمی گفتگو سکانسی از «ایستاده در غبار» پخش می شود. در حین پخش فیلم، احسان علیخانی و محمد حسین مهدویان درباره سکانس درحال پخش صحبت می کنند. صندلی دوم برای مهمان بعدی آماده شده؛ با اعلام چند ثانیه تا شروع برنامه همه ساکت می شوند.
آقای علی عسکری یکی از هم رزمان حاج احمد متوسلیان به جمع شان اضافه می شود و علیخانی از او می خواهد ماجرایی که در فیلم بوده تعریف کند. بعد از صحبت های آقای عسکری با پخش آیتمی کات داده می شود.
هماهنگی های لازم برای اضافه شدن دو مهمان دیگر انجام می شود.
گریمور برای تجدید گریم وارد صحنه می شود، امیرحسین بزرگ زادگان که در طول این سال ها به عنوان عکاس برنامه همراه «ماه عسل» بوده در فواصل برنامه عکس می گیرد، در فرصت های دست داده بین برنامه، علیخانی ادامه کار را با عوامل چک می کند. در واقع کار کارگردانی را هم خودش برعهد دارد. 
آقای مهتدی از کارکنان و رائد موسوی فرزند سید محسن موسوی سفیر ایران در لبنان مهمانان بعدی هستند.

به پیشنهاد علیخانی قبل از شروع، مهمان ها به جمع شان اضافه می شوند؛ بعد از آمدن مهمان ها درباره نحوه ادامه برنامه با آنها گفتگو می کند و می گوید طوری به گفتگو ریتم بدیم که وقت کم نیاریم.
علیخانی صحبت های نهایی را با پشت صحنه انجام می دهد، از ناصر کریمان می خواهد بخاطر اهمیت موضوع وقت بیشتری به برنامه بدهند تا بحث نیمه کاره نماند که کریمان به شوخی می گوید فقط طوری باشد که اذان را پخش کنیم؛ ناصر کریمان مدیر گروه اجتماعی شبکه سه است که از ابتدا تا انتهای برنامه را همراه با تیم ماه عسل دنبال می کند.
گفتگو ادامه پیدا می کند، بعد از چند دقیقه پشت صحنه متوجه قطعی صدای آقای مهتدی می شوند، چند نفری سعی دارند با اشاره علیخانی را متوجه قطعی صدا کنند. تا مشکل صدا حل شود سکانس پایانی فیلم ایستاده در غبار پخش می شود. 
در ادامه برنامه صحبت های رائد موسوی و آقای مهتدی را می شنویم. مهدویان از کمپینی که برای پیگیری وضعیت حاج احمد متوسلیان و سه همراهش راه اندازی شده می گوید. چیزی تا اذان نمانده، تیتراژ پایانی برنامه در حال پخش است. با توضیحات مهدویان و علیخانی درباره کمپین ایجاد شده برنامه تمام می شود.
بلافاصله بعد از پایان برنامه، علیخانی می خواهد دوربین ها برای گرفتن پشت صحنه و صحبت های باقی مانده آماده شوند.
بعد از ضبط آیتم پشت صحنه مهمانان برای افطار می آیند. با وجود اینکه 45 دقیقه ای از پایان برنامه گذشته اما هنوز خبری از احسان علیخانی و عوامل اصلی برنامه نیست و همچنان مشغول کارهای بعد از برنامه هستند.

مهمانان بعد از افطار برای گرفتن پلاتوی پشت بام می روند. پشت بام ماه عسل هر شب بعد از برنامه با مهمانان ضبط می شود که شکل صمیمی تری دارد و اختصاصی کانال تلگرامی برنامه است.
زمان زیادی از پایان برنامه امشب نگذشته اما تیم سوژه یابی در تدارک برنامه و هماهنگی مهمان های فردا هستند. در واقع در پایان هر برنامه برنامه روز بعد شروع می شود.
با وجود پخش زنده ماه عسل و حضور مهمانان زیاد همه چیز با برنامه و در کمال آرامش اتفاق می افتد. تیم ماه عسل بعد از ده سال تجربه تولید این برنامه موفق و پر مخاطب تجربه خوبی کسب کردند که در پشت صحنه برنامه کاملا مشهود است.
یک ساعتی از پایان برنامه گذشته، صحبت های پایانی ام با چند نفری از عوامل در مورد طرح #خوب باشیم است که مانند طرح محسنین که سال پیش اتفاق افتاد، ماه عسل بانی معرفی آن شده است. 
از لحظه ورود به محل ضبط برنامه، با احتساب زود رسیدنم، حدود 4 ساعت گذشته است. موقع برگشت جلو درهمان دختر پسر جوانی که قبل از ورود برای آمدن به برنامه کمک می خواستند را می بینم که همچنان جلو در نشسته اند. خبری از بقیه نیست. از کنارشان رد می شوم اما همچنان کنجکاو دانستن علت این همه اصرار این دو جوان برای آمدن به برنامه هستم ... .