دفاع از برادر (مصاحبه)
گفت و گو با جواد افشار کارگردان سریال مناسبتی رمضان 95 شبکه دو
این سومین سریال مناسبتی جواد افشار در ماه مبارک رمضان است ؛ پیش از این «مادرانه» و «سی امین روز» را ساخته بود و حالا «برادر». سراغ او رفتیم و درباره این سریال گفت و گو کردیم.
پیش از این دوباره درباره «برادر» نوشته بودیم : اینجا و اینجا . حالا همه آن نقدها را با خود افشار مطرح کرده ایم.
*وقتی یک سری مسائل، دغدغه و شعار روز جامعه میشود، مسئولان تلویزیون خود را ملزم میدانند به آن بپردازند. خیلی از این مفاهیم مثل لزوم حمایت از تولید ملی، مبارزه با قاچاق، ازدواج آسان و... در سریال هست. آقای مدیر اصرار دارد همه این موارد در سریال به شکل کپسولی بیان شوند و سازندگان سریال هم نگرانند که نکند فلان مسئله را نگفتهاند یا بد گفتهاند. برای همین تا میتوانند غلظتش را بیشتر میکنند و به شکل رو حرفها را به خورد بیننده میدهند. عینیتر بخواهم بگویم سکانسی است که صحبت از تغییر محل کار خواهر شهاب است اما حاجکاظم بحث را به چرایی عدم ازدواج او میبرد و بیمقدمه از این که نباید نگران جهیزیه بود حرف میزند. واقعا از طرف تلویزیون شعارهای سریال دیکته شده بود؟
من خودم یک سابقه و پرونده کاری دارم که اگر آن را ورق بزنید و به 10، 11سال پیش برسید، میبینید سریال «پول کثیف» را ساختهام که اتفاقا موضوعش بحث قاچاق بود و هدفش حمایت از تولید داخل و چرخه اقتصاد. در سریال «مادرانه» بحث لقمههای حلال سر سفرهها مطرح میشود؛ یعنی این موضوعات دغدغه شخصی خود من هستند. حالا مدیر تلویزیون آن را سفارش بکند دو چندان استقبال میکنم. دلم میخواهد که موضوعات به ظاهر پیش پا افتاده را برجسته کنم و معتقدم همین نکات ساده بهشدت مهم هستند. همین لقمههای حلال میتواند سرنوشت آدمها و شخصیت آنها را دگرگون کند یعنی کافی است کسی یک لقمه حرام سر سفره خانوادهاش بگذارد مطمئن باشید از یک جایی بیرون خواهد زد. پس چنین موضوعی چه از طرف مدیر چه از طرف نویسنده برسد، خروجیاش یکسان است. چون این مسائل دغدغهام است و با عشق و علاقه آنها را میسازم .
*در سریال «برادر» آن چه بیان می شود ارزشمند هستند اما چه اصراری بود این حرف ها را رو و مستقیم بیان کنید؟
من صددرصد موافق این نیستم که مفاهیم رو بیان میشود.ما سعی کردیم لایههایی را در داستان لحاظ کنیم. نه تنها در این کار بلکه در همه کارها این یک اصل است که ما با یک طیف عظیمی از اقشار گوناگون مخاطب روبهرو هستیم. شما نباید انتظار داشته باشید که برخورد یک روشنفکر، یک دکتر یا یک مهندس که از تراز اولهای فرهنگ مملکت هستند با بقیه اقشاری که از پایینترین سطح جامعه هستند و حتی ممکن است سواد خواندن و نوشتن هم نداشته باشند، یکی باشد. ما باید یک تلورانسی داشته باشیم که این طیف عظیم را در بر بگیرد. اگر مانند بعضی از فیلمسازان فقط قشر روشنفکر را هدفگذاری کرد و برای آنها فیلم ساخت، برای عوام جامعه قابل قبول و قابل پذیرش نیست و حتی فاقد ارزش از دیدگاه عوام است. حالت معکوس هم وجود دارد، یعنی کسانی که اقشار روشنفکر را لحاظ نکنند، بازی را باختهاند. در مدیوم تلویزیون برای من این یک رسالت است که طیف مخاطب را به طور کل در نظر داشته باشم. اصلا این یک استراتژی کلی در ساخت سریالهای تلویزیون است. من که سالها در حال ساخت سریال برای تلویزیون هستم هر جا در پنهان کردن لایههای مفاهیم زیاده روی کردیم ضربه خوردهایم. در فیلم سینمایی در صد دقیقه شما داستانتان را برای مخاطب باز میکنید اما در سریال باید قسمت به قسمت و لایه به لایه مفاهیم را بگویید و برای مخاطب جاذبهایجاد کنید.اما در هر صورت نباید روایت داستان و مفهوم سطحی باشد.
*درست است ولی چرا کاراکترها گاه و بیگاه موعظه می کنند؟ مثلا بحث درباره تغییر محل کار خواهر کاراکتر کاوه خداشناس است اما بی مقدمه بحث ازدواج مطرح می شود و این که نباید سخت گرفت و ...
اینها در فیلمنامه بوده است. به نظر من یک سری مسائل دم دست آدمها وجود دارد که همه ما میدانیم و از آن عبور میکنیم، مثلا همه ما میدانیم که ازدواج آسان برای همه خوب است و همه هم به آن ایمان داریم ولی کسی آن را انجام نمیدهد. حالا ما نمیخواهیم حتما در قصهای که اصلا موضوع آن، این نیست به این موضوع خیلی بپردازیم. ولی اگر ما نخواهیم به این مسئله بپردازیم به نظر من ضعف ساختاری در فرهنگ ما است. اگر این موضوعات بیان بشود ایرادی ندارد، اما هرچقدر هم ما این مسائل را بیان کنیم گوش شنوایی وجود ندارد.
*حتما باید یک سری نکات یادآوری شود اما به شرطی که قصه و درام لطمه نبیند.
یک موضوعاتی حواشی و شاخ و برگهای قصه است و ما نمیخواهیم روی آنها مانور بدهیم. آنچه تنه اصلی ماجرا است آن پیچیدگیها و لایهها برایش انجام شده است.موضوع اصلی ما کسب رزق حلال و مبارزه با قاچاق کالا و ارز و موارد غیر قانونی است. وقتی در مورد اینها حرف میزنیم موضوعاتی مثل حمایت از تولید داخلی از کنارش بیرون میزند. در این بیست شبی که از پخش سریال گذشته اگر با یک مخاطب روبهرو شویم و از او پرس و جو کنیم که تا الان از سریال چه چیزی متوجه شدید، پیکان اصلی آنها به سمت کسب روزی حلال است. موضوع دوم هم که بحث قاچاق است که دارد به تولید و واردات صحیح ضربه میزند.اینها موضوعات اصلی ما است که هم به لایههای پیچیده آن فکر کردیم و هم حرفهای درشتی در آن زدیم، مثلا وقتی میگوییم برنج را که با وانت نمیآورند با کشتی و کانتینر میآورند، حرف سنگینی است. البته افتخار میکنیم که این صحبتها را در سریال کردهایم. آن قشری که باید متوجه شوند میشوند و مردم عادی هم به نحوی با آن ارتباط برقرار میکنند.
*رابطه پدر و مادر (حسن پورشیرازی و سهیلا رضوی) خیلی خوب و باورپذیر است. یعنی بدون دیالوگها و زور اضافه «حال» موجود بین آنها منتقل میشود. همین که پسرها ماجرای دلدادگیشان را اول به مادر میگویند، این که پدر در خانه صاحب حرمت است، رابطه عاشقانه و توام با شرم زن به مرد و ... اینها شناسنامه کاراکتر هستند و ما میدانیم دقیقا از کجا آمدهاند. از این دست روابط و چیدمان ارتباط آدمها اما در سریال کم است.
درباره خانه و روابط حاج كاظم هم برای من خیلی مهم بود كه درست رعایت شود و تمام هم و غم من بر این بود كه مشخصات و سبك زندگی آنها و فضایی كه در آن تنفس میكنند باورپذیر باشد. لوكیشنها و موقعیتهای نمایشی كه كاراكترها در آن قرار میگیرد را خیلی بالا و پایین كردم تا به این مدل رسیدم . در اتود اولیه میخواستیم خانه حاج كاظم مثل حجرهاش سنتی باشد اما بیش از این ترسیدم وارد كلیشهها شوم. سعی كردم یك نوع تعادل در یك خانواده كه هم جوان مدرن در آن زندگی میكند و هم آدمهای دهههای گذشته ایجاد کنم كه نه زیاد عقب نشینی كرده باشم و نه از آن طرف افتاده باشیم. ممكن است سواد سلیقه دیگران خروجی دیگری میداشت اما با توجه به سوادم سعی کردم رابطه بین سنت و مدرنیته درست انجام شود که کم یا زیادش نظر شما منتقدان است که تشخیص دهید. ولی مطمئنا برگرفته از حال و هوایی است که فیلمنامه به ما میداد.
*کمی درباره اسپانسر صحبت کنیم. حامی مالی خوب است و باید اقتصاد به کمک فرهنگ بیاید. منتها نوع استفاده از آن مهم است که گاهی در «برادر» شاهد بد سلیقگی هستیم. به طور مثال پوریا پورسرخ چراغ قرمز را رد میکند، جریمه میشود و همان لحظه آن را با اپلیکیشن آپ پرداخت میکند. نمیتوانست یکی، دو روز دیگر و در فرصت معقولتر از این آپ استفاده کند؟
من با بخشی از فرمایش شما موافقم. متاسفانه اسپانسرها دیر جواب میدهند و دقیقه نود موافقت خود برای همکاری اعلام میکنند. من به روابط عمومی این شرکتهای بزرگ که میتوانند اسپانسر برنامه یا سریال شوند توصیه میکنم که نباید در دقیقه 90 و در دل تولید وارد عمل شوند. طبیعتا یه همچین خروجی که شما کاملا هم به درستی اشاره کردید از سریال بیرون میزند. چون اشاره مستقیم کردید، عرضکنم که همین اسپانسر آپ که اپلیکیشن بسیار خوب و موفقی است، جا داشت که به مخاطب معرفی شود ولی چون دیر شده بود جانمایی لازم را پیدا نکرد. این را هم فراموش نکنیم که گاهی شما در لحظه میتوانید به موضوع اشاره کنید. مثلا همین سکانس جریمه را اگر یک وقت دیگر و در سکانس مجزا میگذاشتیم، تاثیر خودش را از دست میداد. اتفاقا خیلی خوب است که این فرهنگ جا بیفتد که اگر اشتباهی کردید، در لحظه عذرخواهی کنید، این خودش موضوعی است که به شکل هنریتر و اصطلاحا با عمق بیشتری در «برادر» به مخاطب القا شد.