تبیان، دستیار زندگی
شهید بهشتی در فرایند مبارزه با رژیم پهلوی به شهرهای مختلفی سفر کرد. قم، تهران و هامبورگ از جمله مهمترین این شهرهاست. نکته مهم درباره هرسه مقطع زندگی وی آن است که شهید بهشتی، به تلفیق مبارزه با مباحث تربیتی و آموزشی می پرداخت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مبارزه همگام با تربیت دکتر بهشتی

شهید بهشتی در فرایند مبارزه با رژیم پهلوی به شهرهای مختلفی سفر کرد. قم، تهران و هامبورگ از جمله مهمترین این شهرهاست. نکته مهم درباره هرسه مقطع زندگی وی آن است که شهید بهشتی، به تلفیق مبارزه با مباحث تربیتی و آموزشی می پرداخت.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
مبارزه همگام با تربیت دکتر بهشتی

شهید بهشتی یک مبارز برجسته در جریان مبارزات انقلابی

پیروزی هر انقلابی مدیون حضور عوامل متعددی است که در یک سوی آن مردم و در سوی دیگر رهبران فکری و پراکتیک ایفای نقش می کنند و در میان این دو، ایدئولوژی حلقه واسطی است که از سوی رهبران فکری برای مردم تبیین می شود. انقلاب ایران نیز  از این قاعده مستثنی نبود و رهبران فکری و عملیاتی متعددی در آن حضور داشتند.
در جریان مبارزات انقلابی مردم، شهید بهشتی به عنوان یک مبارز برجسته ایفای نقش کرد و شاید یکی از مهمترین ویژگیهای وی این بود که همواره میان تئوری و عمل پیوند می زد. در واقع وی جزو معدود افرادی بود که هم نقشی بارز در مبارزه داشت و هم دست به قلم بود و در بُعد تئوریک ایفای نقش می کرد؛ هر چند که به واسطه پُستهایی که وی پس از انقلاب در مناصبی مانند قوه قضائیه برعهده گرفت، جنبه عملیاتی حیات سیاسی وی بارزتر شد.
وی در دوران پیش از انقلاب در ایران و همچنین در کشورهای اروپایی مانند آلمان در پیشبرد اهداف نهضت ایفای نقش کرد. در این مقاله تلاش شده تا ابعادی از مبارزات وی در دوران پیش از انقلاب در 3 مقطع اصلی یعنی دوره قم، دوره تهرانودوره آلمان مورد بررسی قرار گیرد. نکته بارز در هر 3 مقطع زندگی شهید بهشتی، تلفیق مباحث مبارزاتی با مباحث تربیتی و آموزشی است.

دوره قم

آیت الله بهشتی در سال 1325 و در هیجده سالگی به قم رفت و مدرسه حجتیه را که مرحوم آیت الله حجت کوه کمری بنیانگذاری کرده بود، انتخاب کرد.1وی درس خارج فقه و اصول را از محضر آیت الله محقق داماد شروع کرد. بهشتی به دلیل علاقه وافری که به درس خارج آیت الله محقق داماد داشت، تقریر این دروس را که همچنین مورد علاقه طلاب جوان بود، با عده ای از فضلا و علما دایر کرد. امام خمینی(ره) نیز از اساتید دیگر ایشان در سالهای نخستین ورود به حوزه علمیه قم بودند.وی گرچه فقط در چند درس امام حضور پیدا کرد، اما علاقه خاصی نسبت به ایشان داشت و شاید بدون علت نبود که امام(ره) فرمودند: «من آقای بهشتی را بزرگ کردم.»
وی در سال 1326، به همراه آقایان مرتضی مطهری و حسینعلی منتظری به توصیه آیت الله العظمی بروجردی جهت سفرهای تبلیغاتی به دورترین روستاهای کشور مسافرت کردند.علاوه بر این شهید بهشتی در قم، در کنار تحصیلات عالی حوزوی و دانشگاهی، دست به یک سلسله اقدامات عمدتاً آموزشی- علمی نیز زدند که برخی از مهمترین آنها شامل تاسیس دبیرستان دین و دانش، بنیاد تعاون و رفاه اسلامی، مدرسه علمیه حقانی(منتظریه)و مکتب قرآن بود.

دوره تهران

در زمستان 1342 شمسی، شهید بهشتی با فشار ساواک و بدون سر و صدا، با حکم تغییر محل کار از اداره آموزش و پرورش قم، به تهران منتقل شد. در حکم، گرچه مسئله انتقالی شهید بهشتی مطرح شده بود، اما در پشت این حکم احساس خطر ساواک قم بود و فشار ساواک به آموزش و پرورش سبب تنظیم حکم انتقالی وی شد و در حقیقت انتقالیش بیشتر حالت تبعید داشت. این اقدام به دلیل فعالیتهای سیاسی شهید بهشتی در قم از قبیل راه اندازی کانون انجمناسلامی دانشآموزان، ایجاد وحدت بین حوزه و دانشگاه، روابط با امام خمینی( ره )، سخنرانیهای وی در کانون انجمناسلامی دانشآموزان و حمله شدید به ارکان نظام پهلوی، شکل گرفت.
تدریس در مدرسه کمال از نکات برجسته دور دوم حیات سیاسی شهید بهشتی است؛ نکته حائز اهمیت اینکه با دستگیری و زندانی شدن اعضای شورای مرکزی مدرسه کمال(یدالله سحابی، آیت الله طالقانی، عزت الله سحابی و بازرگان) توسط رژیم پهلوی، امور اداره مدرسه دچار نابسامانی گشت، اما در این زمان شهید بهشتی با برگزاری جلسات متعدد، مشکلات به وجود آمده بر سر راه فعالیت آموزشی مدرسه را مرتفع و موجب تداوم حیات آموزشی و علمی مدرسه و مانع از انحلال آن شد.
در کنار این فعالیتهای علمی_ترویجی، شهید بهشتی در تهران در زمینه امور سیاسی نیز بسیار فعال بود که نقش عمده فعالیتهای سیاسی وی در سالهای تبعید در تهران در انجمن اسلامی مهندسین و هیئتهای موتلفه اسلامی بود. همچنین وی از سخنرانان ثابت جلسات ماهانه انجمن اسلامی مهندسین بود که با حضور اعضای انجمن، بازاریها، دانشجویان، اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی برگزار می شد. بحثهای وی در جلسات انجمن، غالباً درباره فداکاری، عدالت، مبارزه با ظلم و ستم و حکومت در اسلام بود که با استقبال روبه رو می شد و توام با پرسش و پاسخ و یا اظهار نظرات حاضران بود.
شهید بهشتی پس از ورود به آلمان، مسائلی را که عمدتاً محل مناقشه میان اهل تسنن و اهل تشیع بود و استعمار نیز بدان دامن می زد، در مراسمهای مرکز اسلامی کمرنگ ساخت و بسیاری از مستحباتی را که محل اختلاف و مناقشه بین اهل تسنن و تشیع بود، حذف کرد.
نکته دوم در حیات سیاسی شهید بهشتی در مقطع دوم مبارزاتی، حضور وی در هیئت  موتلفه اسلامی است.در سال 1342، هیئت موتلفه اسلامی، از امام خواستند تا چند تن از روحانیون مورد اعتماد خود را برای حضور در تشکیلات معرفی کنند.7 امام نیز آیت الله مطهری، دکتر بهشتی، آیت الله محی الدین انواری و حجت الاسلام احمد مولایی را به عنوان شورای روحانیت معرفی کردند.
نکته جالب توجه این است که در اسناد ساواک مربوط به شهید بهشتی، هیچ گونه گزارشی از فعالیتهای وی، که نشان اقداماتش در جمعیت موتلفه اسلامی باشد وجود ندارد. به هر ترتیب آن چیزی که در این زمینه جلب توجه می کند اولاً مخفی بودن تشکیلات موتلفه است که در ابتدای کار بر آن اصرار داشتند، ثانیاً روحانیون شناخته شده ای چون مطهری، بهشتی و هاشمی رفسنجانی افرادی نبودند که از چهارچوب اقدامات حفاظتی ساواک دور باشند، در عین حالساواک در آن مقطع متوجه ارتباط آنها با موتلفه نشد.

دوره آلمان

شهید بهشتی بنا به درخواست عده ای از علما و مراجع بزرگ، از جمله آیت الله میلانی، آیت الله خوانساری و آیت الله حائری، برای سرپرستی مسجد ایرانیان هامبورگ در سال 1343 به آلمان رفت و سال 1349 به ایران بازگشت.مهمترین زمینه های سفر وی به آلمان را باید در ارتباطش با هیئتهای موتلفه اسلامی جستجو نمود. پس از ترور حسنعلی منصور رژیم حساسیت شدیدی نسبت به جمعیت و به ویژه اعضای شورای فقهی آن پیدا کرد و به دستگیری آنان پرداخت. همزمان با جریانات فوق، در همین سال مسجد ایرانیان هامبورگ که مرحوم آیت الله بروجردی، تاسیس کرده بود، با مشکلات عدیده ای مواجه شد که مهمترین آنها بازگشت آقای شیخ محمد محققی لاهیجانی بنا به پاره ای دلایل و مشکلات به ایران بود و این مسجد مسئولی نداشت. همه این عوامل دست به دست هم داد تا آیت الله میلانی و آیت الله خوانساری به دنبال فرد زبانشناس و عالمی در میان علمای حوزه باشند که بتواند امور آنجا را اداره کند. علمای فوق پس از جستجوی بسیار، آیت الله بهشتی را با توجه به این که زبان آلمانی را خوب می شناخت و در زمینه علوم حوزوی نیز چیره دست و در میان اقران خود ممتاز بود، برگزیدند.
از موثرترین اقدامات وی در آلمان، تبدیل نام مسجد ایرانیان به «مرکز اسلامی هامبورگ» بود که راه را برای جذب دیگر مسلمانان جهان باز می گذاشت و دایره فعالیت وی را گسترده تر می کرد.9شهید بهشتی پس از ورود به آلمان، مسائلی را که عمدتاً محل مناقشه میان اهل تسنن و اهل تشیع بود و استعمار نیز بدان دامن می زد، در مراسمهای مرکز اسلامی کمرنگ ساخت و بسیاری از مستحباتی را که محل اختلاف و مناقشه بین اهل تسنن و تشیع بود، حذف کرد.
ارتباط گسترده با دانشجویان نقش سومی بود که شهید بهشتی در آلمان ایفا کرد. باید اذعان کرد که شهید بهشتی تنها فردی بود که در خارج از کشور بیشترین نقش را در به صحنه کشاندن دانشجویان خارج از کشور و تنویر افکار آنان در باب اسلام و مسائل اسلامی داشته است. همچنین وی با دیگر مبارزین خارج کشور نیز ارتباط داشت. تماس وی با امام موسی صدر یار دیرینه وی در مباحثات علمی در این زمان گسترش یافت.

ارتباط با امام

شهید بهشتی در تمامی مراحل مبارزاتی و فکری خود در پیش از انقلاب اسلامی همواره با بنیانگذار انقلاب اسلامی در ارتباط بود و در تمامی مراحل نهضت به صورت مستقیم و غیرمستقیم مورد تائید ایشان قرار می گرفت که اوج آن را در مسئله عضویت ایشان در هیئت موتلفه اسلامی از سوی امام شاهد بودیم. در زمان حضور در خارج از کشور نیز وی طی سفرهایی که به عراق، عربستان، ترکیه و... کرد، به ملاقات امام شتافت و از راهنماییهای ایشان بهره مند می شد.10

فرجام

زندگی شهید بهشتی را می توان به دو مقطع پیش و پس از انقلاب خلاصه کرد؛ در مقطع پیش از انقلاب که در مقاله حاضر مورد بررسی قرار گرفت پیوند میان مقوله «مبارزه، آموزش و نگارش و کار تشکیلاتی فرهنگی» شاخصه بارز فعالیتهای شهید بهشتی بود؛ علاوه بر این وی در دوران حضور در آلمان روی دیگری از تلفیق فعالیت سیاسی و فرهنگی را به نمایش گذاشت و اقدامات وی در مرکز اسلامی هامبورگ الگوی جدیدی از کار تشکیلاتی سیاسی را در خارج از کشور به نمایش گذاشت.

منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،محمد اسماعیل شیخانی